سرویس پرونده_ احسان گلمحمدی: در سالهای قبل از تدفین, تعدادی از مومنین محل ولنجک درخواست دفن شهید در منطقه ولنجک را دادند، گروه تحقیق و تفحص برای بررسی موقعیت به آنجا آمد و بعد از بررسی همهی جوانب, دستور محیا کردن زیر ساختهای لازم برای دفن این شهدا را دادند، وقتی لودر را برای خاکبرداری آوردند، عدهای از اهالی محله برای جلوگیری از دفن این شهدا اعتراض کردند و چند نفری نیز زیر لودر خوابیدند تا این شهدا را اینجا دفن نکنند و عدهای نیز برای جلوگیری از این اتفاق حتی نامههای متعددی به مقامهای عالیرتبه کشور نوشتند و پیگیریهای متعددی انجام دادند.
نکته جالب توجهای که یکی از اهالی محل برای خبرنگار ما تعریف کرد, این بود که به علت خلوتبودن محله, دختر_پسرها با ظاهر نامناسب به این جا میآیند و فضای اینجا را آلوده میکنند و این موضوع اکثر اهالی محله را به ستوه آورده است. اما هیچکس این قدر موجدانه پیگیری برای حل این موضوع نکرده است.
ادامه ماجرا را می توانید در گفتگو با مسئول روابط عمومی کهفالشهدا، محمدحسین بابازاده بخوانید که به مناسبت سالگرد تدفین شهدای گمنام کهفالشهدا از سوی حلقه وصل منتشر میشود.
***
دربارهی حوادث اوایل احداث اینجا برایمان بیشتر میگویید؟
عدهای از اعضای محل با دفن این شهدا در این محل مخالف بودند، چند تن از معترضان علت این مخالفت را پایینآمدن قیمت خانههایشان در این محله با دفن این شهدا عنوان کردند. حالا بماند که یکی از همین معترضین را یکی از همسایه در خیابانی در پایین شهر به طور اتفاقی دیده بود و از وی پرسیده بود که چرا محله خود را عوض کردید و این بنده خدا گفته بود که به علت مشکلات مالی مجبور به فروش خانه شدیم و هم اکنون در یکی از مناطق جنوبی تهران زندگی میکنیم، البته مشکل مالی ممکن است برای هرکسی پیش آید و علتش این نباشد ولی مسلما پایینآوردن شأن این شهدا توسط ایشان در این مشکل مالی بیتاثیر نبوده است.
انقدر اعتراض عدهای از اهالی محل شدت گرفت که یکی از اهالی مذهبی محل از مسئولین تفحص درخواست کرد که این شهدا را برنگردانید و این شهدا را در حیاط خانه من دفن کنید. شأن شهدا بالاتر از این حرفاست که اینگونه با پیکرهاشان برخورد شود و این کار ذلت دنیا و آخرت را برای ما در پی خواهد داشت.
پس از نارضایتی مردم به دلیل تدفین شهدا در انتهای بلوار دانشجو سردار باقرزاده به قرآن تفأل زدند که آیه 16 سوره کهف آمد که میفرماید: "وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا"
"و آنگاه اصحاب کهف با یکدیگر گفتند که شما چون از این مشرکان و خدایان باطلشان که جز خدا میپرستند, دوری جستید, باید به غار کوه گریخته و پنهان شوید تا خدا از رحمت خود به شما گشایش و توسعه بخشد و اسباب کار و آسایش شما را با روزی حلال مهیّا سازد. (آنگاه به غار کوه رفته و به خواب شدند).."
پس از این تفأل, سردارباقرزاده به مسئولین تفحص گفت که بررسی کنند که آیا در این اطراف غار وجود دارد یا خیر. بعد از جستجوهای فراوان غاری را که برای سازمان زلزلهنگاری بود, پیدا کردند و این غار را برای دفن شهدا آماده کردند.
سردار باقرزاده همهی موافقین و مخالفین دفن شهدا را در حسینیه ولنجک جمع کرد و صحبتهایی را برای آنها انجام داد و در خاتمه به آنها گفت: من از این حسینیه میروم و هر تصمیمی که اهالی محل بگیرند, قطعا برای ما لازمالاجراست. اگر تصمیم گرفته شود در زمین انتهای بلوار دفن شوند همانجا و اگر تصمیم بر این شود که در غار دفن شوند, شهدا را در غار دفن میکنیم و اگر اهالی محل نخواستند هم, این شهدا را در این منطقه دفن نمیکنیم.
پس از خروج سردار از حسینیه, اهالی محل با چند تن از اعضای کمیته جستجوی مفقودین به مشورت و بحث پرداختند و در نهایت قرار شد که شهدا در غار دفن شوند.
و هم اکنون میبینیم که دفن شهدا در غار به مراتب بهتر از دفن این بزرگواران در مکان مشخصشده قبلی بوده است.
این شهدا هرجا که میروند, با خود برکت به همراه میبرند و این سعادت نصیب هرکسی میشود که در نزدیکی شهدا زندگی کند.
از بازدید حضرت آقا از کهف الشهدا بفرمایید.
زمانی که مقام معظم رهبری برای اولینبار در تاریخ 29/4/86 (حدود یک ماه پس از تدفین شهدا) به این مکان تشریف آوردند, ظاهرا از مباحث مربوط به دفن شهدا در کهف و اعتراضات تدفین شهدا در منطقه ولجنک رضایت نداشتند و این امر در چهره ایشان در عکس وردودی غار مشخص است.
شاید دلیل ایشان از زیارت این مکان و همچنین اجازه ایشان در انتشار عکس خود بر در ورودی غار, مبنی بر این باشد که میخواستند تا کهفالشهدا تثبیت شده و همچنین این مکان مقدس شناسانده شود چرا که تعداد زیادی از مردم، کهفالشهدا را با این عکس میشناسند و رنجش ما از مسئولین بود که به خاطر خدشهدار نشدن جایگاهشان در این قضیه ورود نکردند اما با حضور امام خامنهای, این قائله خاتمه یافت.
خادمهای کهفالشهدا چگونه جذب میشوند؟
افراد با مراجعه به دفتر کهفالشهدا فرمی را پر میکنند. در این فرمها از آنها پرسیده میشود که در چه زمینهای میتوانند کمک کنند و بعد با توجه به زمینه همکاری با آنها تماس گرفته میشود و از وجود آنها استفاده.
خادمین کهفالشهدا از تمامی اقشار و ردههای سنی هستند و از همه جای سطح شهر میآیند و تنها مختص به بالای شهر نیستند. به عنوان مثال یکی از خادمین از شهر ری هر هفته برای خدمت میآید.
این خادم چه از این شهدا دیده که سختی این مسیر طولانی را به جان میخرد و به اینجا میآید؟
خیلی از اتفاقاتی که اینجا میافتد, تنها میان خود شخص و این پنج شهید گمنام و خداوند مانند رازی باقی میماند و برای ما معمولا تعریف نمیکنند.
به طور مثال سه سال است که مادری شب ولادت امام حسن, افطاری و شام میدهد. این که چه اتفاقی افتاده است که شب ولادت امام حسن را در این مکان انتخاب کرده و برای چه این کار را میکند، الله اعلم.
یا خادمی که در شبهای رمضان از شهر ری میآمد و به علت اینکه نمیتواسنت 2 نفر را سوار موتور خود کند و به کهف بیاورد, یک شب مادر و شب دیگر پدر خود را میآورد تا اینکه در زمانی که خودش خادمی میکند, آنها از مراسم استفاده کنند.
یکی از این خادمین دیگر, از شهدا درخواست کرده بود که قفلی را از بختش باز کند و رضایت دختر و خانوادهاش را برای ازدواج با وی بگیرد که این اتفاق افتاد و بعد از ازدواج هر هفته باهمسرش به اینجا میآیند.
مثل اینکه در کهفالشهدا مراسم عقد و عروسی هم برگزار میشود
مراسم عقد زیاد برگزار میشود، بنده مراسم عقد خودم را در کنار این پنج تن شهید گمنام برگزار کردم. مراسمهایی که اینجا برگزار میشود, از جنس سادگی و به دور از تجمل است. چندی پیش یکی از بچههای اینجا به نام آقاصدرا مراسم عروسیاش را درهمین مکان برگزار کرد و خودش یک لباس سفید ساده پوشیده بود و همسرش هم یک چادر سفید ساده و خبری از تجمل و لباس عروس میلیونی نبود.
فرد دیگری هم مراسم عروسی خود را در کهف برگزار کرد و در پایان نیز به عنوان شام مراسم, از مهمانان با فلافل پذیرایی کرد.
اتمسفر کهف، فضای عجیبی است. آمدن افراد به اینجا به اختیار خودشان است ولی رفتنشان دیگر دست خودشان نیست و دوست دارند که این شهدا را در لحظه لحظه زندگیشان شریک کنند.
هماهنگی برای برگزاری مراسم در کهف به چه صورتی است؟
هماهنگیها معمولا از طریق تماس با شماره روابط عمومی کهف و یا دفتر کهفالشهدا صورت میگیرد اما عدهای هم خودشان امکانات میآورند و بدون تماس و هماهنگی مراسم برگزار میکنند که در صورت تداخل اولویت با کسانی است که از قبل هماهنگ کردند. در ضمن کسانی که قبل از مراسم هماهنگ میکنند, میتوانند در صورت امکان از تسهیلاتی مانند حسینیه, موکت و سیستم صوت و ایستگاه صلواتی و غیره بهرهمند شوند.
مراسمهای ثابت کهفالشهدا به چه نحوی برگزار میشود؟
معمولا مراسماتی همچون سالگرد تدفین شهدای کهف و بزرگداشت شهدا، ماه رمضان، دعای عرفه، و محرم به صورت ثابت برگزار میشود. به عنوان مثال یکی از برنامههایی که با مشارکت هیئت ریحانهالنبی در سی شب ماه رمضان برگزار شد, برنامه سی شب با شهدا بود که الحمدلله با استقبال خوبی از طرف جوانان مواجه شد.
اما برنامههای کهفالشهدا تحت تاثیر عواملی است که به حمدلله تا حد زیادی رفع شده است و به طور مثال پروژه احداث جاده ماشین از طرحهای بزرگی بود که به لطف خدا و شهدا با موفقیت به پایان رسید.
و جوانان زیادی با ظاهری که شاید به نظر ما خیلی مناسب نباشد, در این مراسمها حضور پیدا کردند و با این شهدا ارتباط صمیمی گرفتند. به قول معروف سیمشان از طریق این شهدا با خدا وصل شد.
میزان کمک مردم به اینجا چقدر است؟
بیشتر هزینههای کهف از نذورات مردمی تأمین میشود و تعدادی از افرادی که برای زیارت به اینجا میآیند, ابراز تمایل برای نذر و کمک به حرم مطهر شهدای گمنام کهفالشهدا از خود نشان میدهند، به طور مثال شخصی آمده بود و ابراز تمایل کرده بود که فضای حسینیه را فرش کند یا شخصی دیگر برای انجام کارهای فنی کهف ابراز تمایل کرده بود و تعداد زیادی نیز کمک مادی میکنند.
اوایل همه فکر میکردند که شهدا مهمان اهالی محل هستند اما در واقع اهالی محل مهمان این شهدا هستند. حالا یا این موضوع به دلیل حاجتگرفتن از شهداست و یا قراری که میان زائران و شهدا رد و بدل میشود.
یکی از 5 شهید گمنام کهفالشهدا شناسایی شده است در اینباره توضیح میدهید؟
شهید ابوطالبی، شهیدی است که چندین مرتبه به خواب مادرش آمده و مادرش اورا در اتاق سنگی سفید مشاهده میکرده اما تا آن زمان به زیارت شهدای کهف نیامده بود که این خواب در واقع محرکی میشود تا برای تکرار آزمایشات دیانای مراجعه کنند.
پس از بررسیهایی, شهید شناساییشده به معراج شهدا اعلام میشود و مشخص میشود که شهید مجید ابوطالبی در کهفالشهدا دفن شده. هنگامی که مادر شهید ابوطالبی برای اولینبار وارد کهف شد و فضا را دید, پس از درد و دل با فرزند شهیدش به ما گفت: که اینجا دقیقا شبیه همان اتاق سنگی است که در خواب دیده بودم.
در همان روزی که هویت شهید مشخص شد و خانواده شهید برای اولینبار پس از سالها به زیارت فرزندشان آمده بودند, زوج جوانی به همراه خانوادهشان برای قرائت خطبه عقدشان به کهفالشهدا آمده بودند که از پدر و مادر شهید خواستند که در این مراسم شرکت کنند که در پایان مادر شهید برای این زوج دعا کردند و هدیهای را نیز به آنها تقدیم.