مرضیه جوادی دانشجوی دکترای مطالعات آمریکای شمالی در گفتگو با حلقه وصل، در خصوص مشارکت پایین مردم در انتخابات اخیر کنگره آمریکا گفت: "در آمريكا به طور معمول درصد مشاركت مردم در انتخابات پايين است. در انتخابات ۲۰۱۴ كنگره نيز همانطور كه باراك اوباما به آن اشاره كرد دو سوم افراد واجد شرايط در انتخابات شركت نكردند. دلايل مختلفی براي عدم مشاركت مردم در انتخابات وجود دارد. به طور معمول افراد تحصيلكرده؛ با درآمد بالا؛ سفيدپوستان؛ و افراد ميانسال تمايل بيشتری به شركت در انتخابات دارند.
عامل مهم و موثر ديگر علاقمندی به سياست است. بسياري از افرادي كه در آمريكا راي ميدهند در خانوادههايی بزرگ شدهاند كه به حوزه سياست علاقمند و در آن فعال بودهاند. علاقمندی به اين حوزه سبب میشود تا افراد به دنبال جمعآوری اطلاعات درباره كانديداها بروند و مشاركت بيشتری در صحنه سياسی داشته باشند كه يكي از مظاهر آن راي دادن است. اما افراد بسيار علاقمند به حوزه سياست، بخش كوچكی از جامعه آمريكا را تشكيل داده و شهروندان فعال سياسی كمتر از ۵ درصد مردم آمريكا را تشكيل میدهند. بنابراين به طور كل يك نوع بیتفاوتی نسبت به فرآيند سياسی در جامعه آمريكا وجود دارد"
لزوم ثبت نام قبل از انتخابات از عوامل کاهش درصد مشارکت
وی افزود: "برخي عوامل ساختاری نيز منجر به مشاركت كم مردم در انتخابات میشوند. از جمله اين عوامل نياز به ثبت نام براي شركت در انتخابات پيش از آغاز رايگيری است. در آمريكا افرادی كه میخواهند در انتخابات شركت كنند بايد از قبل از آغاز رایگيری برای رای دادن ثبت نام كرده باشند و درصد افراد واجد شرايطی كه برای رای دادن ثبت نام ميكنند معمولا كم است.
در حالي كه تقريبا در تمام كشورهای دنيا مسئوليت ثبت نام افراد واجد شرايط بر عهده دولت است در آمريكا هر فرد خود بايد برای ثبت نام جهت شركت در انتخابات اقدام كند و بنابراين هزينهای كه هر فرد بايد بپردازد از نظر صرف وقت و تلاش بالاتر از ساير كشورهاست."
تعدد انتخابات و عدم امکان رأی دادن در ایالتهای غیر از محل سکونت به کاهش مشارکت میانجامد
این کارشناس مسائل آمریکای شمالی یکی دیگر از عوامل ساختاری کاهش مشارکت را چنین برشمرد: "از جمله ديگر دلايل ساختاری اثرگذار بر مشاركت مردم، عدم امكان رأی دادن افراد در ايالتهای غير از محل سكونت خود بدون ارسال برگه رای به طور غيابی و تعدد انتخابات در سطوح محلی؛ ايالتی و فدرال است."
عدم امکان پایداری حزب سوم در آمریکا
جوادی در خصوص سیستم دو حزبی امریکا و اینکه تا چه زمانی این سیستم قادر به کشاندن مردم پای صندوقهای رأی خواهد بود، افزود: "شايد يكی ديگر از دلايل عدم علاقه مردم به سياست و عدم تمايل به مشاركت سياسی وجود تنها دو حزب سياسي اصلی در صحنه رقابت باشد. در دو دهه اخير معمولا در نظرسنجيهايی كه قبل از انتخابات انجام میشود، درصد افرادی كه معتقند آمريكا به حزب سوم نياز دارد بيشتر از افرادی است كه اين عقيده را ندارند؛ اما امكان ظهور و پايداری حزب ديگری هم سطح دو حزب دموكرات و جمهوريخواه بسيار كم است.
از آغاز قرن بيستم احزاب سوم در آمريكا شكل گرفتهاند؛ اما هيچ كدام پايدار نبوده و نتوانستهاند به حزب اصلی در صحنه رقابت سياسی تبديل شوند."
عوامل عدم موفقیت حزب سوم در آمریکا
کارشناس مسائل آمریکا در این خصوص که چرا در امریکا یک حزب و جریان آلترناتیو متفاوت با دو حزب جمهوریخواه و دموکرات قادر به رشد و گسترش نیست خاطر نشان کرد: "اينكه چرا در آمريكا حزب سوم وجود ندارد و حداقل در آينده نزديك هم وجود نخواهد داشت دلايل مختلفی دارد. بعضي از اين دلايل ساختاری هستند و مرتبط با نوع سيستم انتخاباتي آمريكا كه عملا برای وجود دو حزب طراحی شده است. برخي ديگر موانع حقوقی؛ اقتصادی و فرهنگی هستند كه راه را براي ظهور احزاب سوم دشوار میكنند.
علاوه بر اين، دو حزب اصلی با دسترسی به منابع مالی تنها احزابی هستند كه میتوانند هزينه سنگين انتخابات در آمريكا را تامين كنند و احزاب نوپا به دليل داشتن منابع كم مالی عملا شانس رقابت ندارند.
در طول تاريخ نيز هر زمان كه حزب سوم يا كانديداي مستقلي تا حدی موفق به جلب نظر مردم شدهاند؛ دو حزب اصلي تمام تلاش خود را براي نشان دادن انعطاف بيشتر و گنجاندن برنامه حزب سوم يا كانديدای مستقل در برنامه انتخاباتي خود كردهاند و عملا كانديدای حزب سوم يا مستقل با توجه به عدم داشتن منابع مالی كافی و تبليغات رسانهای كه عموما معطوف به كانديدای دو حزب اصلی است نتيجهی چشمگيری به دست نياوردهاند.
بنابراين به هم خوردن نظام دو حزبي در امريكا بعيد به نظر میرسد؛ اما مشاركت پايين مردم در انتخابات همانطور كه اشاره شد تنها به دليل وجود نظام دو حزبي نيست؛ بنابراين نمیتوان گفت كه نظام دو حزبی مثلا فقط تا ده سال ديگر قادر به كشاندن مردم پای صندوقهای رای خواهد بود؛ چرا كه مشاركت پايين مردم در انتخابات به عوامل مختلفي بستگی دارد و چنين پيشبينیهايی عموما درست نيست."
نقش "پول" در انتخابات آمریکا
وی همچنین درباره نقش لابیهای اقتصادی، سیاسی و رسانهای در انتخابات آمریکا و امکان رقابت عادلانه تمامی جریانهای فکری در این کشور گفت: "با بالا رفتن هزينههای انتخابات در آمريكا نقش پول در انتخابات بيش از پيش پر رنگ ميشود و كانديدهایی كه بتواند پول بيشتری برای رقابت انتخاباتی خود به دست آورد موفقتر خواهد بود. با برداشتن برخي محدوديتها در كمكهای مالی به كانديداها كه در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ اتفاق افتاد، كانديدای منتخب هر چه بيشتر پاسخگو به نيازهای حاميان مالیاش خواهد بود تا عموم مردم.
بنابراين ميتوان گفت در سيستم انتخابات پول حرف اول را میزند. همانطور كه اشاره شد جريانهای متفاوت فكری با دو حزب اصلي نيز عملا به دليل عدم دسترسی به منابع مالي كافی نمیتوانند در انتخابات رقابت كنند.
علاوه بر اين برخی از اين جريانهای فكری مانند كمپين انتخاباتي رالف نيدر در دهه اول قرن ۲۱ با مطرح كردن ايدههايی همچون سيستم بيمه سلامت دولتی خواستگاه چندانی در آمريكا ندارند.
سيستم بيمه دولتی در استاندارهای آمريكايی ايدهای است كه در جايگاه چپ افراطی قرار ميگيرد و خواستگاه چنداني ندارد.
بنابراين جريانهای فكری كه به مركز طيف سياسي نزديك نباشند و در افراط قرار بگيرند عملا مورد توجه نيستند. اگر چه اين افراد ميتوانند در انتخاب شركت كنند اما موانع حضور آنان زياد است و زمانی هم كه حضور پيدا ميكنند چندان مورد توجه نيستند و تبليغات منفی عليه آنان زياد است.
اگر معيار عادلانه بودن انتخابات امكان رقابت همهی جريانهای فكری در انتخابات باشد میتوان گفت در هيچ كشوري نظام عادلانه انتخابات وجود ندارد و شايد لزوما امكان حضور همه جريانهای فكری معيار عادلانه بودن سيستم انتخابات نباشد."
احتمالا در انتخاباتهای آتی نيز همچنان درصد شركتكنندگان پايين باشد
جوادی در پایان در پاسخ به این سوال که آینده مشارکت سیاسی و همراهی و همدلی مردم امریکا با نظام سیاسی این کشور را چگونه پیشبینی میکنید افزود: "در مورد آينده مشاركت سياسی مردم آمريكا در انتخابات به نظر میرسد مشاركت مردم فرق چندانی با حال نكند و احتمالا در انتخاباتهای آتی نيز همچنان درصد شركتكنندگان پايين باشد. البته در مواردی حضور برخی كانديداها منجر به تشويق برخي مردم برای شركت در انتخابات میشود مانند سال ۲۰۰۸ كه حضور اوباما سبب مشاركت بيشتر سياهپوستان، زنان و جوانان در انتخابات شد.
علاوه بر اين در آمريكا اجماع عمومی بر سر مسائلي مانند قانون اساسي، شكل دولت و اقتصاد تنظيم شده بازار آزاد وجود دارد و تغييرات راديكال در سيستم هيچگاه در جامعه آمريكايی پذيرفته نشده است. بنابراين احتمال دلسردی مردم از بنيادهايی كه اين كشور بر اساس آن پايهگذاری شده بعيد به نظر میرسد."