سرویس پرونده_ ایمان پرورش: رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان، آنها را به تلاش جدی و همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه توصیه نمودند. ایشان در ضمن این بحث فرمودند: «من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار.»
فرمان آتش به اختیار رهبر انقلاب در دیدار ۱۷ خردادماه برای خیلیها عجیب بود و شاید برای شما هم سوال ایجاد شده که منظور از آتش به اختیار چیست و مصادیق آن چه کسانی هستند؟ حلقه وصل در پروندهای با همین عنوان به دنبال معرفی مصادیق «آتش به اختیار» است.
امیرحسین بانکیپورفرد عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و رئیس دانشکده اهلبیت دانشگاه اصفهان است. لیسانس او الکترونیک و فوق لیسانسش فلسفه اسلامی و دکترای فلسفه غرب و تحصیلات حوزوی دارد. کتابهای زیادی نوشته و مجموعههایی مانند مرکز فرهنگی عترت، مرکز فرهنگی حدیث راه عشق و کانون نخبگان جوان، مرکز تحقیقات حیات طیبه، کانون پیوند مهر و شبکه فعالان ازدواج که به شفا معروف است را راهاندازی کرده است.
با دکتر بانکیپور چندین بار هماهنگی کردیم تا در اصفهان مصاحبه کنیم اما بالاخره قرار مصاحبه در تهران و دانشگاه شریف مشخص شد. با او درباره موسسه شفا و فعالیتهایش سخن گفتهایم.
***
هدف از تشکیل مؤسسه شفا چه چیزی بوده است؟ ایده تشکیل این مؤسسه توسط چه کسانی داده شد؟
شفا دو تا مبنا داشت. یک مبنای آن بر روی ازدواج بود مجموعههای مردمی خوب و خودجوشی در شهرها و استانها کارهایی در حوزه ازدواج انجام میدهند و تجربیات خیلی خوبی دارند انتقال تجربیات و ارتباطات ما را به این نتیجه رساند که باید در سطح ازدواج کار وسیعی انجام دهیم. از آن طرف نیاز دیگری مطرح شده بود که ما نیاز به شبکههای اجتماعی داریم که ربطی به ازدواج نداشت. نیاز داریم که جوانها را در چیزهای مختلف تربیت بکنیم مانند شبکههای اجتماعی. به ما پیشنهاد شد که بیاید شبکههای اجتماعی را در ازدواج پیاده کنید. لذا قالببندی شبکه اجتماعی ایده از آنها بود و محتوای ازدواج و کارهای دیگر که انجام میشد را ما انجام دادیم. بعد با کمک سازمان ملی جوانان سابق، در سطح کشور شبکه فعالان ازدواج را راهاندازی کردیم که آقایان سیدمهدی صدری، مهدی کلانتری، حاجآقا رضا طیبنیا، احسان شهیر و... بودند. البته جمعیت زیادی از کارشناسان و افراد مختلف با ما مرتبط بودند. ایده شبکه هم از سوی دکتر عصارنیا که آن موقع معاون فرهنگی سازمان ملی جوانان بود طرح شد.
شروع کار این مجموعه چگونه بود؟
اولین شروعی که من در بحثهای ازدواج داشتم برمیگشت به اردوهای بصیرتی که دانشگاه تهران سال 81 برگزار میکرد. بچههای نخبه دانشگاه تهران را بردند اردوگاه نیشابور و اساتید را دعوت میکردند. آنجا اولین بار به بچهها گفتم بیاید یک مقدار در بحث ازدواج کار بکنیم. استقبال خوبی از آن بحثها شد. عمدتاً جلسه چهار ساعت طول میکشید و کلی برنامه نشست را به هم میریخت یعنی بچهها رها نمیکردند. آنجا اولین دورهای بود که به طور جدی بحث ازدواج را مطرح کردیم و دیدیم تا چه اندازه این بحث نیاز است. از آن موقع شروع کردم یک سری حرکتهایی برای ازدواج انجام دادم.
قبل از راهاندازی موسسه چه کارهایی انجام دادید تا به لحاظ علمی کار مشکلی نداشته باشد؟
ما ابتدا پارامترهایی را که در بحث ازدواج باید به آن توجه داشت، فهرست کردیم که خدمات ازدواج چه چیزهایی است. یعنی در ازدواج چه کارهایی باید صورت بگیرد که حدود ده، دوازدهتا عامل را شناسایی کردیم. مثلاً همسریابی، تسهیلات ازدواج، آموزش، آموزش زوجهای جوان، آموزش قبل از ازدواج، جهیزیه، مسائل قانونی ازدواج و.... گفتیم شبکه فعالان ازدواج باید به این ده، دوازده عامل رسیدگی کند که در پوسترهایمان هم زدیم. گام دیگری که کنار این انجام دادیم اینکه ریز مسئلههایی که یک فرد میخواهد ازدواج بکند، چیست؟ چند سال طول کشید تا این را درآوردیم. دو سال کار علمی دقیق انجام دادیم که برای اندیشمندان جذاب بود.
ما هزار تیتر عنوان برای ازدواج درآوردیم که اگر کسی میخواهد روی ازدواج کار بکند اینها ریزموضوعات است.
خیلی راحت میتوانم بگویم اغلب جاهایی که برنامه مدونی در رابطه با ازدواج ترتیب دادند، تابع این سرفصلها بودند. پس ما دو تا کار کردیم؛ یکی سرفصلها را از نظر مباحث محتوایی ازدواج درآوردیم و یکی شاخهها را از لحاظ مسائل عملیاتی ازدواج درآوردیم. همان اول کار شفا گفتیم نظام باید در چه عرصههایی کار بکند یا شبکهها باید کار کنند؟ دیدیم که در جهیزیه خیلی کار شده اما مثلاً در بخش فرهنگسازی ازدواج خیلی ضعیف کار شده است.
قبل از اینکه شبکه را راه بیاندازیم با آقای حاجعلیاکبری صحبت کردم. به ایشان گفتم که شما میدانید دوازه میلیون جوان مجرد داریم؟ ایشان از من درخواست کردند تهران بیایم و بر روی بحث ازدواج کار کنم. ما توانستیم سازمان را متقاعد بکنیم که اولویت را ازدواج بگذارد. شبکه راه افتاد. ما خودمان این 10 طرح را شروع کردیم. یکی نمایشگاه «زوجهای خوشبخت ایرانی» بود که یک سال در تمام کشور برگزار شد که کار بزرگی بود.
در رابطه با ازدواج سه چهار هزار عنوان کتاب جمعآوری کردیم و حتی برای آن کتابشناسی ازدواج طراحی کردیم که حتی مقایسه کنیم این کتابها کدام مفید هستند. بانک اطلاعات اشخاصی که در رابطه با ازدواج دارند کار میکنند را در شفا جمع کردیم. همه اینها به دلیل حمایت و همراهی بود که سازمان ملی جوانان انجام میداد.
بعد از ادغام سازمان ملی و تربیت بدنی چه اتفاقی افتاد؟
بعد دیگر حمایتها از شبکه فعالان ازدواج کم شد. وزارت کشور آمد وسط آن هم خیلی از ما دعوت کرد ولی دیدیم دیگر آن انسجام لازم نیست لذا مانند خیلی از کارهای مردمی که دولت وقتی میآید اول کمک شدیدی به آن میکند ولی بعد که رها میکند، ضربهای میخورد، متأسفانه بخشی از کارها ضربه خورد. اما با این حال این شبکه در اصفهان یا شهرهای دیگر بدون هیچ گونه حمایتی دارد فعالیت خودش را ادامه میدهد. مثلاً الان کانون پیوند مهر اصفهان تا به حال تسهیلات 4هزار ازدواج را فراهم کرده است.
اعضای مدیریت مؤسسه شما چطور و یا بر اساس چه نیازی و از کجا انتخاب میشوند؟
اعضای ما بیشتر بچههای فرهنگی بودند که دغدغههای مشترک داشتند و در این مسئله آدمهایی بودند که حالا هم بچههای مخلصی بودند که دغدغه فرهنگی داشتند و هم شایستگی کار فرهنگی را در آنها دیده بودیم. نوعاً بچههای کمادعاتر و بچههایی که آدم احساس میکرد صفایشان بیشتر است. واقعاً هم ایدههای بزرگی دارند. اصلاً کاری به مدرک نداشتیم، البته این بچههایی که با ما هستند هیچ کدامشان زیر فوقلیسانس نیستند. ولی آن موقع بعضیهایشان دانشجو بودند. ما به فهمشان و به درک فرهنگیشان و ایدههای فرهنگی که داشتند، کار داشتیم.
زوجهای جوان شما یا اعضای خودتان و مشترکان مؤسسه را چه طور و با چه شرایطی جذب میکنید؟
ما هیچ نوع جذب نداریم. کسی را که در کانون پیوند مهر میآید، اصلاً نه از طرف مدرک میخواهیم و نه مهر قبالهای میزنیم به همه گروههای اجتماعی هم سرویس میدهیم. هیچ فیلتری هم نداریم. از اساتید و فرزندان دانشگاه گرفته تا محرومترین قشر جامعه.
خب چه شرطی باید داشته باشند؟
هیچ شرطی نمیگذاشتیم. هر کسی بخواهد ما به او کمک میکنیم به شرط ازدواج. یک کار خدمات عمومی است برای کل کسانی که بخواهند از این خدمات بهره ببرند.
مشکل بودجه برای شما به وجود نمیآمد؟
تدبیر کرده بودیم. تدبیرش این بود که آمده بودیم جلسات زیادی در شورای اصناف گرفتیم و به صورت قراردادهای کلان، قیمتها را پایین آوردیم. مثلاً با آرایشگریها قرارداد میبستیم که شما در هفته چندتا عروس آرایش میکنید، مثلاً میگفت یکی دو تا.
ما میگفتیم بیستتا برای شما میفرستیم ولی با این قیمت. این حسابش را میکرد میگفت اگر من رایگان هم بخواهم کار کنم میارزد، چون به اعتبار این عروس که آرایشگری من رونق میگیرد و جالب این است که هیچکس نمیفهمد این افراد از طرف موسسه ما رفتند یعنی تمام مراحل را انجام میدهیم و هیچکس متوجه نمیشود از طرف ما بود.
بعد از این هم ارزیابی میکردیم. بالای نود درصد رضایتمندی داریم. جالب این است که در هیچ کجای شهر، کار پیوند مهر اصفهان تبلیغات ندارد. خود این زوجی که میآید مراسمش برگزار میشود مبلغ کار ما است.
برای راهاندازی و سرانجام رساندن اهداف مؤسسه، نیازمند چه تخصصهایی بودید؟
یکی بخش فکری و مطالعاتی بود و یک بخش آن بخشهای اجرایی. مثلاً کانون پیوند مهر، کار هیچ کدام از ماها نبود. سر و کله زدن با آرایشگر و به میوهفروش و صاحب سالن آدم خاصی میطلبید.
اینها را چطور انتخاب کردید؟
چون کار وسیع فرهنگی در شهر زیاد داشتم، گروههای مختلفی با من ارتباط داشتند و نسبت به هر کار، آدم مخصوص آن را پیدا میکردم. مثلاً یک پیرمرد پنجاه شصت ساله سابقهدار که بتواند با اصناف روبرو شود را انتخاب کردم. گاهی یک سال عوض میکردم نفرات بعدی.
مهمترین برنامهای که فکر میکنید از موفقترین دستاوردهای مؤسسه شما بوده، چیست؟
یکی اینکه همین ایده را در خیلی از شهرها راه انداختیم. من حتی تا روستاهای قشم رفتم و برای سنیها در رابطه با ازدواج سخنرانی کردم و آنجا یک شفا راه انداختیم. در خیلی از روستاهای شهرستان شمال و جنوب الان دارند به کار خودشان ادامه میدهند. کتاب «مطلع مهر»ی که ما برای ازدواج چاپ کردیم به چاپ 58 رسیده و بعضی از چاپهای آن دههزار نسخه خورده است. تا به حال حدود بیست، سی جلد کتاب در رابطه با ازدواج چاپ کردیم. اینها کارهای ماندگار ماست.
انتشاراتتان هم به نام شفا است؟
نه! انتشارات «حدیث راه عشق» که این انتشارات هم باز وقف کارهای فرهنگی است یعنی درآمد آن با کسی نیست. یکی از جاهایی که مجموعه ما را پشتیبانی میکند همین انتشارات است یعنی ما از طریق بودجه انتشارات، مجموعه دیگرمان را اداره میکنیم.
مؤسسه شفا برای بقای حیات خود از لحاظ مالی باید چه مسائلی را رعایت بکند تا بتوند پابرجا باقی بماند؟
ما یک سری کارهایی مانند انتشارات و مجموعههایی مانند «کانون پیوند مهر» داریم که اینها مجموعه خودگردان شدهاند و خودشان را تأمین میکنند.
یعنی از هیچجا بودجه و حمایت نمیگیرند؟
نه! از هیچجا! الان چهار سال است که حمایتها قطع شده. کارهای فرهنگی اگر خواست رنگ و لعاب اقتصادی به خود بگیرد، دچار تعارض میشود. ما باید هم از نظر اقتصادی مستقل بشویم و هم باید مواظب باشیم اقتصادی نشویم. این خیلی آفت شدیدی است و ما تجربههای تلخی هم در این زمینه داشتیم. من خیلی پرهیز میکردم از اینکه رنگ و لعاب اقتصادی پیدا بکند. یعنی هدف درآمدزایی نباید داشته باشیم.
شما نداشتید واقعاً؟
نه نداشتیم. بنده چند سال آنجا هستم. اعضای هیئت مدیره یک ریال پول دریافت نمیکنند. یعنی همة ما فقط داریم کار فرهنگی انجام میدهیم. ولی به پرسنلی که آنجا دارد صبح تا شب کار میکند، باید حقوق بدهیم. باید مواظب باشیم فعالیتهای فرهنگی یک سری تأمینهای اقتصادی بشوند اما خود بچههایی که در مرکزیت اینها هستند وارد کار اقتصادی نشوند چون اینجاها آفت خیز است. اول باید خود هیئت مدیره و آنهایی که مسئولیت اصلی دارند، هیچ انتفاعی ببرند.
واقعاً در آینده هم انتظاری ندارند؟ مثلاً کار به جایی برسد که نتیجه داده و حالا دیگر...؟
هر چقدر کار نتیجه بدهد، کار جدید تعریف میکنیم یعنی هر چه رخ میدهد، باز باید جلوتر برویم. یکی از علتهایی که بعضی از بچهها از من طرد میشوند همین است. اگر کسی انتظار اقتصادی داشته باشد، کنا من نمیماند چون خبری نیست.
پس طرد کرده هم دارید؟
ما کسی را طرد نمیکنیم ولی ریزش داریم. چرا؟ در این سالها از روز اول دو مساله را به همه میگفتم؛ اول ما در مسائل سیاسی ورود پیدا نمیکنیم و کسی از قِبَل ما جایگاهی در حکومت پیدا نمیکند و دوم در کار اقتصادی وارد نمیشویم. ما داریم کار فرهنگی میکنیم. بعضیها باورشان نمیشد. فکر میکردند ما داریم تعارف میکنیم. اگر شما به این اعتقاد رسیدید که این نیاز فرهنگی است بسمالله، بیاید کمک. آنهایی که میخواستند این کارها پلی بشود برایشان، بعد از مدتی میدیدند انگار خبری نیست. لذا آنهایی که در کانون بودند و جنسشان سیاسی یا اقتصادی بود به مرور از ما عبور میکردند؛ نه اینکه ضد ما یا مخالف بشوند، عبور میکردند.
موسسه شفا در حال حاضر چند شعبه دارد؟ این شعبهها چطور اضافه میشوند؟
از روز اول نگاه شعبهای نداشتیم. بنده میرفتم استانی میگفتم شفای اینجا هیچ ربطی به ما ندارد. با استاندار و امام جمعه و شهردار صحبت میکردیم. میرفتم توی هر شهر و استان و مجموعههای مطمئنی را شناسایی میکردیم و میگفتیم شما میشوید شفای ایلام، شفای یزد و.... از اول هم با همه طی کردیم که شما نه شعبه ما و نه نمایندگی ما هستید. مستقلید و همه چیز شما مربوط به خودتان است. شبکه معنایش همین است؛ یعنی یک مجموعه مردمی هستم در اصفهان، شما یک مجموعه مردمی در ایلام و شما یک مجموعه مردمی در یزد هستید، باید با هم ارتباط داشته باشیم و ایدههایمان را با هم درمیان بگذارید. شما بیاید طرحهای ما را ببینید، ما هم طرحهای شما را ببینیم.
شبکه شفا کارش این بود که حتی مؤسسات بالفعل و یا آدمهای فعال در حوزه ازدواج را پیدا کند. ما بعضی از این آدمها را به کشور معرفی کردیم. برای اصفهان هم نبودند و تا آن موقع کسی از آنها استفاده نمیکرد.
ما یک دغدغه بیشتر نداشتیم دغدغه ما جریان سازی فرهنگی است. حتی میگفتم کتاب و نوشتههای مرا بردارید به هر اسمی میخواهید چاپ بکنید. تا این حد هم کوتاه میآمدیم. خیلی چیزها را رایگان در اختیارشان قرار میدادیم.
از لحاظ استقبال مردمی و بازخورد در شهر یا استان در چه مرحلهای قرار دارید؟
مجموعه ما مختلف است، مثلاً از کانون پیوند مهر خیلی استقبال میشود. دائماً دارند به ما مراجعه میکنند. تا به حال مراسم چهارهزار زوج را انجام دادیم. گاهی بعضی از روزها همزمان 9 ازدواج را سرویس میدهند. تمام کارهایش را میکنند. یعنی کارت عقد، آرایشگری، میوه، شیرینی، سالن، ماشین، سفره عقد و همه اتفاقهایی که در عروسی قرار است رخ بدهد. در بخش کتابمان هم خیلی موفق بودیم. ما الان در اوج رکود کتاب، هر کتابی چاپ میکنیم مرتب به تجدید چاپ میرسد. کتابی برای بعد از ازدواج به نام «سرّ دلبران» نوشتیم که ظرف 9 ماه به چاپ هفتم یا هشتم رسیده است.
به موضوع همسریابی هم ورود کردهاید یا خیر؟
بله همسریابی را تقریباً دو سه سال است شکل دادیم ولی چراغ خاموش. مجموعهای راه انداختیم به نام «سفیر مهر». افراد به ما مراجعه میکنند ولی سعی کردیم آن را تابلودار نکنیم. تا الان چندین هزار نفر فرم پر کردند. این فرم شامل چند صفحه است. یک صفحه شرایط خودشان است و یک صفحه وضعیت کسی که مورد نظرشان است با او ازدواج بکنند. معیارها را ریز سؤال کردیم. همه این کارها هم رایگان انجام میشود. گروهی که نزدیکان و افراد مورد اعتماد خود ما هستند آنجا گذاشتیم مثلا همسرانمان را آنجا گذاشتیم.
در خصوص کمک هزینه مالی برای دختران و پسران شما چه فرقی گذاشتید؟
ما هیچ کمکهزینهای در خصوص ازدواج نمیدهیم چون خیریه نیستیم.
شما به دخترها جهیزیه نمیدهید؟
نه بیشتر کار ما یا در جهت فرهنگ سازی است یا در جهت تسهیل. هیچ پول کمکی به کسی نمیدهیم. هر کسی بخواهد میآید یکی از این سرویسها را میگیرد. یک سری فقط با «کانون پیوند مهر» کار دارند. کسی با کتابهای ما کار دارد. موقعی حتی خبرگزاری ازدواج راه اندختیم. یک موقع مجله ازدواج به نام «عطر سیب». رادیو ازدواج راه انداخته بودیم که تعطیل شد. ازدواج نیوزمان تعطیل شد، مجله ما تعطیل شد، اما خیلی از مجموعههای ما الحمدالله به خاطر استقبالی که مردم میکنند و بودجه حمایتی نمیخواست، مانند انتشارات سرپا ماند.
به نظر شما بزرگترین نیازی که یک زوج جوان به آن دارد، چیست؟
الان نیاز مهمترین نیاز است.
آموزش پیش از ازدواج؟
هم پیش از ازدواج هم بعد از ازدواج. ما بیشترین کاری که در کشور سعی کردیم جا بیندازیم همین بود. من مصوبهای را در هیئت دولت گرفتم با اینکه مصوبه هیئت است ولی اجرایی نشد. ولی مصوبه آن را من آن موقع که دولت در استان اصفهان بود گرفتم. براساس این مصوبه هر زوجی که میخواهند ازدواج بکنند، 12 ساعت آموزش قبل از ازدواج باید داشته باشند. این مطلب تصویب شد.
این به نظر شما بزرگترین نیاز زوجهای جوان است؟
نه فقط آموزش اما الان بزرگترین نیاز نسل جوان ما این است که هیچ جا به آنها آموزش نمیدهیم. نه برای انتخابشان آموزش میدهیم، نه برای بعد از انتخابشان. اینها در حالی وارد زندگی مشترک میشوند که خیلی چیزها را نمیدانند و همین هم باعث خیلی ضربهها میشود. یعنی به خاطر اینکه خیلی چیزها را نمیداند، پلهایی را اول زندگی خراب میکند که بعداً به این راحتی قابل ترمیم نیست.
جنابعالی به عنوان مدیر این موسسه، در راستای پیشبرد اهدافتان و ارتقای کیفی فعالیتهایتان نیازمند چه کمکها یا خدماتی هستید؟
ما کارهایی که مربوط به خودمان است، انجام میدهیم، نه حقوق میخواهیم نه درآمد. طبیعتاً هر چه امکانات مالی به ما داده شود میتوانیم این خدمات را ملی کنیم. ولی وقتی هم که خدمات نباشد در همان حدی که خودمان هستیم ادامه حیات میدهیم. خیلی هم نیاز به خدمات کسی نداریم. خدا مستقلمان کرده است. ولی طبعاً اگر شهرداریها، دولت، وزارت جوانان و... میآمدند مسئله ازدواج را جزء اولویتهای فرهنگی خودشان قرار میدادند، خیلی جای کار داشت و ما هم خیلی طرح داشتیم. متأسفانه موقعی که بودجه فرهنگی استانها آمد، جذب خیلی چیزها شد و به این کار اساسی پرداخته نشد.