به گزارش حلقه وصل، هم زمان با آغاز بحران سوریه که بسیاری از کشورهای عربی حوزه خلیج از جمله عربستان سعودی به سرکردگی آمریکا حمایت بی دریغی از تروریسم ضد سوریها به عمل آوردند، تلاشهای زیادی از جانب این محور ضد لبنان نیز با هدف تکرار سناریو جنگ داخلی و ظهور داعش در سوریه صورت گرفت.
تلاش عربستان برای آغاز جنگ ضد لبنان
یکی از طرفهایی که این کمپین ضد لبنان را با هدف از بین بردن یا تضعیف حزب الله و خلع سلاح آن هدایت میکرد عربستان بود تا زمینه را برای اجرای اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه لبنان فراهم کند. اما شرایط و بسیاری از طرفها مانع از ورود عربستان و اسرائیل به جنگ با لبنان شدند که از همه مهمتر نقش حیاتی مقاومت در گفتمان سیاسی و توانایی در پاسخ دادن به وضعیت موجود بود.
اما برنامههای عربستان در لبنان پایان نیافت و به لطف روابط ریشهای جریان غربگرای ۱۴ مارس و در صدر آنها خاندان «حریری» با سعودیها نقش آفرینی ریاض در امور لبنان طی چند دهه گذشته همچنان ادامه داشته است. اما نفوذ عربستان در لبنان طی دهه اخیر و پس از روی کار آمدن جریانها و طرفهای ملی گرا همچون تیم «میشل عون» رئیس جمهوری لبنان و جریانهای مسیحی حامی مقاومت از جمله جریان المرده به ریاست «سلیمان فرنجیه» و جریان آزاد ملی به ریاست «جبران باسیل» در این کشور تا حدود زیادی کاهش یافت و طی این سالها دیگر قدرت به شکل کامل در اختیار مهرههای آمریکا و عربستان نبوده است.
«سعد حریری» نخست وزیر پیشین لبنان و رهبر جریان ۱۴ مارس بعد از ترور پدرش «رفیق حریری»، مهمترین مهره عربستان در لبنان محسوب میشد؛ اما ناتوانی وی در اجرای کامل برنامههای ایالات متحده و ناتوانی در مقابله با حزب الله در صحنه سیاسی لبنان، موجب شد تا سعودیها به فکر کنار زدن مهره اصلی خود در لبنان افتاده و به دنبال یک جایگزین برای او باشند. ربوده شدن حریری در ریاض و استعفای اجباری وی از منصب نخست وزیری لبنان در سال ۲۰۱۷ در خاک عربستان و همچنین ناکامی وی طی ماههای گذشته در تشکیل دولت لبنان در راستای همین تنشهای عربستان با وی بود. برخی معتقدند که ریاض «بهاء حریری» را گزینه مناسبتری نسبت به سعد برای اجرای سیاستهای عربستان در لبنان میداند؛ اما در هرصورت سعودیها موفق نشدند مهره مورد نظر خود را در لبنان روی کار بیاورند.
بحران آفرینی ریاض در لبنان به سبک جدید
با این وجود و حتی بعد از کمرنگ شدن نفوذ سیاسی عربستان در لبنان، تلاشهای ریاض ضد این کشور متوقف نشده و طی چند سال گذشته عربستان سرمایه گذاری بالایی برای پیشبرد اهدافش در لبنان کرده است. در واقع سعودیها متوجه شدند که سیاست قدیمی آنها در اداره لبنان با مهره های کامل خودشان امکان پذیر نیست و در این میان مقاومت مانع بزرگی مقابل پروژههای آمریکا و عربستان است. بنابراین از نظر ریاض خلاء سیاسی در لبنان و حمایت از محاصره این کشور میتواند بهترین گزینه برای مقابله با حزبالله و حامیان آن باشد.
سنگ اندازیهای عربستان در روند تشکیل دولت لبنان موید این امر است و حتی بعد از تشکیل دولت لبنان به ریاست «نجیب میقاتی» و درحالی که نخست وزیر این کشور بارها درخواست همکاری کمک از ریاض را مطرح کرده بود، دیدیم که سعودیها توجهی به این درخواست نشان نداده و حتی «ولید البخاری» سفیر عربستان در بیروت با عدم رعایت رفتارهای دیپلماتیک تشکیل دولت میقاتی را تبریک هم نگفت.
این امر نشان میدهد که عربستان نه صرفا با شخص سعد حریری بلکه با اصل خروج لبنان از بحران مخالف است و آن را به مثابه پیروزی مقاومت میداند؛ به ویژه اینکه در دوره اخیر حزب الله با واردات سوخت از جمهوری اسلامی ایران به لبنان نقش خود را به عنوان یک ناجی و مدافع شهروندان لبنانی در برابر مشکلات داخلی و خارجی پررنگتر کرد.
ردپای عربستان در کشتار الطیونه
بسیاری از ناظران معتقدند که حوادث ۲ هفته گذشته در منطقه الطیونه بیروت که به کشته شدن ۷ نفر و مجروح گشتن حدود ۶۰ شهروند بی گناه لبنانی انجامید و نقش اول این جنایت را «سمیر جعجع» رئیس حزب نیروهای لبنانی و متحد قدیمی و وفادار عربستان بازی میکرد را نباید جدا از برنامه ریاض برای آشوب آفرینی در لبنان و کشاندن مقاومت به جنگ داخلی دانست تا به این ترتیب سلاح حزب الله در عرصه داخلی لبنان مورد استفاده قرار گرفته و مقدمات خلع سلاح مقاومت فراهم گردد. البته این توطئه آمریکایی-سعودی با هوشیاری و بصیرت رهبری مقاومت و امتناع آن از ورود به فتنه داخلی خنثی شد؛ اما به نظر می رسد که نقشه های عربستان برای جبران شکستهای متعدد خود در لبنان تمامی ندارد.
دفاع وزیر لبنانی از مقاومت یمن؛ دستاویز جدید سعودیها ضد لبنان
در همین چارچوب انتشار اظهارات «جورج قرداحی» وزیر اطلاع رسانی و رسانه لبنان درباره بیهوده بودن جنگ یمن و لزوم پایان دادن به این جنگ ویرانگر و همچنین تاکید بر اینکه جنبش انصارالله از خودش دفاع و به کسی تجاوز نکرده است، دستاویز جدیدی برای سعودیها جهت تشدید اقدامات خصمانه آنها ضد لبنان شد.
رسانههای سعودی از جمله خبرگزاری واس جمعه شب گزارش دادند که وزارت خارجه عربستان سعودی سفیر خود در بیروت را فراخوانده و همزمان نیز سفیر لبنان در ریاض را احضار کرده است.
عربستان سعودی همچنین اعلام کرد که همه واردات خود از لبنان را متوقف کرده و مدعی شده است که به رغم این تصمیمات، به فکر شهروندان لبنانی مقیم عربستان است.
البته اتخاذ چنین سیاستهایی ضد لبنان صرفا از جانب عربستان نبوده و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس همچون بحرین و امارات و به طور کلی شورای همکاری خلیج فارس روی دور تندی از تنشها ضد لبنان قرار گرفته اند. اتحادیه عرب نیز مبرا از این اقدامات نبوده و «احمد ابوالغیط» دبیر کل اتحادیه عرب نیز موضعی همسو با عربستان اتخاذ کرده و خواستار عذرخواهی قرداحی شد. اما وزیر رسانه لبنان با تاکید بر اینکه هیچ اشتباهی نکرده، گفت زیر باج خواهی نرفته و هرگز عذرخواهی نخواهد کرد.
نکته قابل توجه این است که جورج قرداحی یک ماه قبل از انتصاب خود به عنوان وزیر رسانه لبنان این مصاحبه را انجام داده بود اما اکنون و همزمان با تحرکات مشکوک مهرههای عربستان و آمریکا در لبنان برای کشیدن کشور به فتنه داخلی، این مصاحبه منتشر شده است. بر همین اساس برخی کارشناسان معتقدند که انتشار این اظهارات در بازه زمانی کنونی نمیتواند اتفاقی باشد.
در همین راستا دکتر «وسیم بزی» کارشناس سیاسی لبنان اظهار داشت، ممکن است که یک تبانی میان یکی از تریبونهای شبکه قطری الجزیره که در برنامه «برلمان الشعب» مصاحبهای با جورج قرداحی قبل از انتصاب وی بهعنوان وزیر رسانه لبنان انجام داده بود، با مقامات سعودی صورت گرفته باشد، بهویژه اینکه اکنون کشوری که صاحب این شبکه است این روزها بعد از نشست آشتی خلیج فارس در منطقه «العلا» و بازگشت قطر بهسمت عربستان، هماهنگی کامل با ریاض دارد.
چرا حقیقت گویی قرداحی خشم عربستان و متحدانش را برانگیخت؟
مسئله دیگر برخورد تند کشورهای حوزه خلیج فارس و خودِ عربستان با لبنان است که بسیار مشکوک به نظر میرسد و انگار این کشورها منتظر یک بهانه کوچک برای بحران تراشی ضد لبنان، آن هم در شرایط وخیم اقتصادی و معیشتی این کشور و در شرایطی که انتظار میرفت همسایگان عرب لبنان اولین طرفی باشند که برای نجات این کشور از بحران اقدام میکنند.
کشورهای مذکور درحالی یک کمپین خصمانه گسترده ضد لبنان به راه انداختهاند که به اعتقاد بسیاری، وزیر رسانه این کشور تنها به بخش کوچکی از حقایق جنایت در جنگ یمن اشاره کرده است. حتی پیش از این «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا و «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل متحد و بسیاری از مسئولان جهانی بارها جنگ یمن را جنگی بیهوده توصیف کردهاند که باید سریعتر پایان یابد. اما چرا اظهارات یک وزیر لبنانی، آن هم قبل از برعهده گرفتن پست وزارتی در دولت لبنان، این واکنش تند عربستان و متحدان آن را برانگیخته است؟
پیشتر نیز در آوریل ۲۰۲۱ مقامات سعودی در اقدامی مشابه به بهانه این که در محموله بار میوهای که از لبنان وارد عربستان شده مواد مخدر کشف کردهاند تصمیم گرفتند واردات از این کشور را تحریم کنند. سعودیها در این پرونده نیز شروع به مانور دادن علیه مقاومت کردند و با استفاده از تریبونهایی که در توییتر در اختیار دارند حزبالله را در این زمینه متهم کردند.
عربستان تصور میکرد که تلاش آن برای محاصره لبنان منجر به هجوم لبنانیها به سمت سفارت ریاض در بیروت می شود تا از مقامات سعودی بخواهند آنها را ببخشند و التماس کنند که عربستان، لبنان را تحریم نکند. اما بی توجهی لبنانیها به این تصمیم عربستان موجب ناامیدی این کشور شد و علاوه بر آن حتی طرفداران ریاض در لبنان نیز احساس نفرت و انزجار به سعودیها پیدا کردند.
بنابراین اتخاذ چنین سیاستی از جانب سعودیها ضد لبنان جای تعجب ندارد و یک سناریو ادامه دار است؛ اما مهم این است که مسئولان لبنانی به جای قربانی کردن افرادی همچون جورج قرداحی یا استعفای دولت که ضربه بزرگی به منافع ملی این کشور خواهد بود، با دفاع از حاکمیت و استقلال خود اجازه مداخله کشورهایی همچون عربستان و آمریکا را ندهند؛ کشورهایی که هرچیزی جز منافع خودشان برای آنها بی اهمیت است.