سرویس حاشیهنگاری: محمد تبریزینژاد: مشکلاتی در کشور ما وجود دارد که هر کسی یک تفسیر متفاوت از آنها دارد. اما اگر واقعا غرور ملی و غیرت ملی را درست تعریف کنیم خواهیم دید که بعضا اجنبیان بهتر از ما به آن توجه میکنند. همانند اتفاقی که برای سرمربی تیم ملی فوتبال اسپانیا رخ داد آنهم در روز قبل از افتتاحیه جام جهانی فوتبال در روسیه.
گاهی اوقات وقتی در کشور خودمان حرف از عزت نفس و غرور ملی میزنیم و میگوییم اینها بیشتر از یک شعار ارزش دارد و باید برای آنها هزینه داد خیلیها میگویند دوره این حرفها گذشته. وقتی حرف از کار و تلاش میزنیم و میگوییم باید روی پای خودمان بایستیم میگویند مگر ما چه چیزمان از همسایههای خلیجی کمتر است که آنها از صبح تا شب بدون کار و تلاش مدام خوش بگذرانند و همه چیز داشته باشند اما ما علیرغم کار و تلاش آخرش هشتمان گرو نهمان باشد؟
وقتی صحبت از آزادی میشود اولین واژهای که به ذهنشان میرسد #حجاب_اجباری است و تمامی آزادیهای درون جامعه را نادیده میگیرند گویی که ما اصلا رنگ آزادی را ندیدهایم و تمامی مشکلات کشور بعد از حل این مساله حل خواهد شد. در صورتی که کشوری همانند مالزی در جنوب شرق آسیا به خوبی توانسته در کنار دینداری و حتی داشتن حجاب، رفاه را نیز برای مردمش به ارمغان آورد آنهم تنها با کار و تلاش و بدون تکیه بر ذخایر خدادادی. مردمی که حتی از آن نقطه دور از خاور میانه به مساله فلسطین به خوبی توجه میکنند و بر خلاف برخی از هموطنان ما عمل میکنند.
این عده از همشهریان ما حتی در خصوص ورزش آن هم مهمترین ورزش کشور یعنی فوتبال در سطح ملی میگویند ما باید تنها برای نتیجه و راحت رسیدن به جام جهانی فوتبال همه چیزی را قبول کنیم و دم از تغییرات و خواستههایمان نزنیم. یعنی هرطور سرمربی تیم ملی خواست، میتواند تیم یک ملت را مدیریت کند و از طرفی باید بیشترین حقوق را هم برایش هزینه کرد و برای رسیدن به جام جهانی همه چیز را فدای خواست ایشان نمود.
اما وقتی ما دو روز مانده به آغاز جام جهانی فوتبال روسیه به اتفاقات تیم ملی اسپانیا دقت میکنیم متوجه میشویم که چقدر نگاه ما غلط بوده. مثلا اسپانیا تیمی بسیار قدرتمند با ستارههای کهکشانی است که از مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال براحتی عبور کرد و خیلی از حریفان خودش را با چندین گل بدرقه نمود این غلط بودن را به ما نشان میدهد.
سرمربی این تیم یعنی یولن لوپتگی اسپانیایی بعد از سپری کردن دوره سرمربیگری تیم زیر 21 سال اسپانیا از سال 2016 سرمربیگری تیم ملی بزرگسالان این کشور را برعهده گرفت تا این تیم را برای جام جهانی 2018 آماده کند و بعد از یک دوره وقفه، مجددا آنها را قهرمان دنیا نماید. الحق والانصاف هم که بخوبی توانست این امر را محقق کند که از نتایج این تیم میشود این را اثبات نمود. اما داستان از اینجا متفاوت میشود که سه روز قبل از آغاز جام جهانی فوتبال در روسیه، سخنگوی باشگاه رئال مادرید اعلام کرد که بعد از جام جهانی فوتبال، لوپتگی سرمربی این تیم قدرتمند باشگاهی خواهد شد. فردای این اعلام هم یعنی دو روز مانده به آغاز جام جهانی و سه روز مانده به بازی فوقالعاده حساس بین اسپانیا و پرتغال، رئیس فدراسیون فوتبال کشور اسپانیا با حضور در یک نشست خبری به سرعت خبر اخراج این سرمربی معتبر را اعلام کرد! به چه خاطر؟ آنهم کسی که اینهمه خدمات برای کشورش داشته و تنها دو روز دیگر باید خودش را حاضر در ورطه بزرگ جام جهانی فوتبال ببیند!
به این علت که به گفته رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا در زمانی که باید بیشترین توجهات به سمت تیم ملی فوتبال اسپانیا باشد با اعلام یک طرفه این خبر از سوی باشگاه رئال مادرید همه توجهات معطوف به یک تیم باشگاهی شده و این یک توهین علیه ملت و کشور اسپانیا است. به همین علت و خیلی ساده و بدون رودربایستی آنها اینچنین مربیایی را اخراج کردند. لوپتگی هم به سرعت به کشورش برگشت تا در اولین شب جام جهانی در مادرید در کنفرانس خبری رئال شرکت کند! خبری هم از پادرمیانی و جنجال و اغتشاش نشد.
حال شما این طرز برخورد را با کشور خودمان مقایسه کنید. ما هم کارلوس کیروش را خیلی دوست داریم اما آیا موضوعی در خصوص نحوه مدیریت کارلوس کیروش بعد از چند سال تا به امروز وجود داشته که بتوان از آن توهین به باشگاهها یا حداقل برخی از مردم تلقی کرد؟ آیا در نوع نگاه مسئولان و مردم ما چیزی با ارزشتر از حفظ جایگاه یک سرمربی خارجی وجود داشته که بتوان برای حفظ آن از گل نازکتر به ایشان گفت چه رسد به اخراج ایشان؟ آیا حضور در جام جهانی فوتبال و صعود به مرحله بالاتر یا فرضا حتی قهرمان شدن در این جام ارزشمند بینالمللی، دلیلی بر پرداخت هر گونه هزینه مالی، روانی و اجتماعی بیش از اندازه بر کشور هست یا نیست؟ یا اینکه غیرت اسپانیاییها بر ملت ما میچربد؟ میتوانیم یاد بگیریم.