به گزارش حلقه وصل، حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتینوشت:
اساس نظام اسلامی، اطاعت از خدای بزرگ است. اطاعت نیز یا موردی است، یا خطی. در مبحث نظام اسلامی، سخن از اطاعت خطی است. اطاعت خطی؛ یعنی روش و راه و نقشه ای که پروردگار عزیز برای زندگی مشخص می کند؛ این را یک مجموعه ای از مردم اطاعت می کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. در عصر نبوی، در مدینه حکومت اسلامی به وجود آمد و در پرتو آن، آثار و برکتی که برای اطاعت امر الهی مترتب است، بر زندگی مردم حاکم شد.
مسأله حکومت، جزو اساسی ترین و مهم ترین مسائل اسلامی است. اگر حکومت و ولایت را از دین بگیرند، دین یک مجموعه احکام متفرق و متشتتی خواهد شد که یقیناً نخواهد توانست رسالت اصلی خودش را که هدایت انسانها و ایجاد بهشت در این دنیا و به کمال رساندن انسان هاست به انجام برساند.
چنین نظامی متعلق به خداست و در آن فقط حکم خدا معتبر است. حکم عقل هم مستقلاً در نظام دینی ارزش ندارد، بلکه تنها از آن رو اعتبار دارد که نشانگر حکم شرعی و فرمان خداوند بزرگ است. همین حکومت الهی به پیامبر اسلام (ص) منتقل می شود و در نبود او به امام معصوم (ع) انتقال پیدا می کند. در دوران غیبت کبری نیز کسی بر رأس هرم قدرت جای می گیرد که اقرب مسلمین به مقام عصمت باشد؛ طهارت و تقوا در حد عدالت داشته باشد، گناه و ظلم نکند، گرایش به دشمنان خداوند پیدا ننماید، مطیع امر الهی باشد، با هوای نفس خود مخالفت کند و بر نفس خود کنترل داشته باشد.
ما به چنین حکومت و ولایتی اعتقاد داریم و ولایت خدا و پیامبر و ائمه و فقها را یک چیز می دانیم. این ولایت یعنی همان پیوند و ارتباط و اتصال دو چیز، که به آسانی آن دو چیز را نتوان از هم جدا کرد. اگر بین مردم و خدا، بین مردم و پیامبر، بین مردم و ائمه، بین مردم و ولی فقیه ارتباط برقرار شد، ولایت برقرار است. ولایت فقیه در استمرار ولایت اولیای الهی است. ولی فقیه نیز چونان اولیای الهی به قرآن و احکام اسلامی مسلط است. قدرت فقاهت دارد. دین را می شناسد با قرآن و سنت مأنوس است. عدالت و درایت و کفایت دارد؛ و همین اوصاف او را لایق می کند که ولایتی را که متعلق به خدا و پیامبر و ائمه است، در اختیار او بگذارند و او حاکم در نظام اسلامی بشود و بر مردم حکومت کند.
فلسفه چنین حکومتی، عبارت است از وظیفه ای الهی که وظیفه خدمت به مردم است. خدمت به مردم نیز فقط خدمت به معیشت مردم نیست. مهم تر از مسائل زندگی مادی مردم، معنویات مردم، استعدادهای مردم، رشد فکری مردم و خلاصه انسانِ ابتدایی را به صورت یک انسان کامل خواستن و مقدمات این حرکت بلندمدت را برای افراد و جامعه فراهم کردن است. رسالت انبیاء و اولیاء و تکلیف فقهای دین توجه به سالم سازی جامعه و مردم است.
با این تبیین امت اسلامی هم اگر بخواهد زنده و موفق و همیشه پایدار باشد، باید ارتباطش را با ولایت مستحکم و نیرومند کند. باید ارتباط خود را با حاکم نظام اسلامی و با ولی فقیه مستحکم نماید و به جامعه اسلامی شکل واقعی بدهد. جامعه ای که در رأس آن جامعه خدا حکومت کند. قوانین آن جامعه، قوانین خدایی باشد. حدود الهی در آن جامعه جاری و ساری شود. مردم در این جامعه بر مبنای نگرش توحیدی حرکت می کنند. امانت محور، هدایت محور، فرهنگ محور، اخلاق محور، معنویت محور، قانون محور و تکامل گرایند.
زیباتر آنکه چنین نظامی، صد در صد متکی به آرای مردم است. با رأی مردم شکل می پذیرد و مردم نیز مسلمانند. بدیهی است که باید در همیشه زندگی موازین و قواعد اسلامی را رعایت نمایند.
اینگونه نظامی را نظام مردم سالاری دینی می نامیم و معتقدیم که اگر نظامی بخواهد بر مبنای دین عمل کند، بدون مردم نمی شود. ضمن آن که تحقق حکومت مردم سالاری واقعی هم بدون دین امکان پذیر نیست. مردم گرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد و پایه و اساس حق مردم در نظام الهی، خود اسلام است. چنانچه اسلام برای حکومت ها در مقابل مردم مسئولیت جدی قائل است و حاکم اسلامی را خادم و خدمتگزار مردم می داند.
در نظام اسلامی، مردم انتخاب می کنند، تصمیم می گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از مسیر مستقیم الهی خارج نمی شود.
نظام اسلامی، وجه دیگری هم دارد که آن، رسیدگی به مشکلات مردم است و بر همان اساس کارگزاران نظام مردم سالاری دینی بایستی مشکلات مردم را به طور جدی پیگیری و رسیدگی نمایند. فلسفه مسئولیت پیدا کردن مسئولان در حکومت دینی، این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردم اند و خدمتگزار و مدیون و امانت دار آن ها هستند. مسئولان رفیق مردم اند. نه مسئولان از مردم وحشت می کنند و نه مردم از مسئولان وحشت می نمایند. وقتی نظامی اینگونه شد؛ ملت دنبال آن حکومت است. حافظ آن حکومت است. مسئولین نیز حافظ ملت اند. نوکر مردم اند. خدمتگزار جامعه اند. چنین نظامی هرگز سست نمی شود. متزلزل نمی شود. شکست نمی خورد. نظام می ماند. ولایت مستحکم می شود. مردم محکم از نظام ولایت حمایت می کنند و مسئولان نیز به دنبال حل مشکل جامعه اند. به دنبال رشد معنوی مردم اند. به دنبال رشد فکری مردم اند. به دنبال تقویت دین در جامعه اند.
نظام جمهوری اسلامی ایران دارای این ویژگی هاست. باید ویژگی های نظام را تقویت کرد. باید ارتباط مردم با نظام و رابطه نظام با مردم را تقویت نمود. دشمن؛ نظام اسلامی، ولایت اسلامی و مردم اسلامی را هدف گرفته است. دشمنان از این سه آسیب دیده اند. باید دقت کنیم که حرف و رفتار و کردار و عمل ما، باعث تضعیف این سه پایه های قدرت جامعه اسلامی نشود.
اگر با دقت و درایت و قوت در برابر توطئه های دشمنان اسلام و مسلمین بایستیم و به نظام اسلامی کمک کنیم، حتی با کمی عِدّه و عُدّه بر باطل پیروز می شویم و تمامی توطئه های کینه ورزانه و مغرضانه ابرقدرت ها و استکبار جهانی را در هم می شکنیم و توفنده تر از گذشته به راه خود ادامه می دهیم و فکر انقلاب، منطق انقلاب و فرهنگ انقلاب اسلامی را نهادینه می کنیم.
فلاسفه معتقدند که علت مُبقیه ی شیء، همان علت موجده ی آن است؛ یعنی آنچه باعث پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی گردید، عامل بقای آن نیز به شما می رود. از این رو بر همه ماست که جهت گیری انقلاب اسلامی را حفظ کنیم. به اسلام ناب محمدی و به شعارهای اسلامی پایبند باشیم.از ولی فقیه زمانمان تبعیت نمائیم. در تمامی صحنه های دفاع از ارزش ها، حضور به موقع داشته باشیم. تسلیم دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نشویم. روحیه جهادی و انقلابی گری را در خود تقویت نمائیم. ایمان و تقوا و زهد و ایثار و تعبد و اخلاص خود را بالا ببریم؛ و در یک کلام پیرو اندیشه های محمدی و علوی و حسینی و فاطمی و رضوی و مهدوی و تابع راه خمینی و خامنه ای باشیم و لحظه ای در جهت و مسیر دستیابی به اهداف متعالی انقلاب و اسلامی تردید، توقف و کوتاهی نکنیم و پویایی و پایایی و مانایی نظام اسلامی را براساس حفظ جهت گیری الهی و پاسداری از ارزش های متعالی آن و نیز حضور در صحنه با روحیه تسلیم ناپذیری در پرتو اتحاد ملی تضمین نمائیم و روز به روز بر قدرت، ثبات و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی بیفزائیم.