به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 4 تا 8 سوره مبارکه «قمر» به دلایل سختی روز قیامت اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِیهِ مُزْدَجَرٌ * حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدّاعِ إِلى شَىْء نُکُر * خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ * مُهْطِعِینَ إِلَى الدّاعِ یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ؛ به اندازه کافى براى بازداشتن از بدىها اخبار (انبیاء و امتهاى پیشین) به آنان رسیده است! (این آیات)، حکمت بالغه الهى است، اما انذاره افایده نمىدهد! بنابراین از آنها روى بگردان، و روزى را به یادآور که دعوت کننده الهى مردم را به امر وحشتناکى دعوت مىکند. آنان در حالى که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهاى پراکنده از قبرها خارج میشوند. در حالى که به سوى این دعوت کننده گردن مىکشند؛ کافران مىگویند: امروز روز سخت و دردناکى است». (قمر/ 4 تا 8)
آن روز که همه از قبرها خارج مىشوند
به دنبال بحثى که در آیات قبل، پیرامون جمعى از کفار که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را تکذیب کردند، و در برابر هیچ معجزهاى سر تسلیم فرود نمىآوردند، شد، در آیات مورد بحث، تشریح بیشترى درباره این گونه افراد، و همچنین سرنوشت دردناک آنها در قیامت آمده است.
نخست مىفرماید: چنان نیست که این گروه بىخبر باشند، بلکه «اخبارى که مىتواند موجب انزجار آنها از زشتىها و بدىها شود، به اندازه کافى براى آنها آمده است» (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِیهِ مُزْدَجَرٌ).
بنابراین، کمبودى در تبلیغ داعیان الهى نبوده، «هر چه هست از قامت ناساز بىاندام خود آنهاست» نه گوش شنوایى دارند، نه روح حق طلبى، و نه این مقدار از تقوا، که آنها را دعوت به تحقیق و تدبر در آیات الهى کند.
منظور از «أَنْباء» (اخبار) همان خبرهاى امتهاى پیشین و اقوامى است که، به عذابهاى گوناگون هلاک شدند، و نیز اخبار قیامت، و مجازات ظالمان و کافران که در قرآن از روى آنها پرده برداشته شده است.
پس از آن مىافزاید: «این آیات، حکمت بالغه الهى است، و اندرزهایى است عمیق و رسا، اما این انذارها براى این افراد لجوج، مفید نیست، و به حال آنها سودى ندارد» (حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ).
خلاصه این که، در «فاعلیت فاعل» هیچ نقصى نیست، هر چه هست در «قابلیت قابل» است، و گرنه آیات الهى، پیامبران بزرگ، اخبارى که از امم پیشین رسیده، و خبرهایی که از قیامت به آنها داده مىشود، هر کدام حکمتى بالغ و رساست که مىتواند در روح و جان آنها اثر بگذارد، ـ اگر کمترین آمادگى روحى وجود داشته باشد.
در آیه بعد، مىفرماید: «اکنون که این بیگانگان از حق، ابداً آمادگى پذیرش را ندارند، آنها را به حال خود واگذار، و از آنان روى گردان، و به سراغ دلهاى آماده رو» (فَتَوَلَّ عَنْهُمْ).
«و روزى را به یادآور که دعوت کننده الهى مردم را به امر وحشتناکى دعوت مىکند» دعوت به حساب و بررسى نامه اعمال (یَوْمَ یَدْعُ الدّاعِ إِلى شَىْء نُکُر).
بنابراین، جمله «یَوْمَ یَدْعُ الدّاع» جمله مستقلى است که، از جمله «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ» جدا است، هر چند بعضى آن را دنباله جمله قبل دانسته مىگویند: منظور این است: در روز قیامت که دعوت کننده الهى را مىخواند، و آنها دست به دامن تو براى شفاعت مىزنند، از آنان روى بگردان، ولى این تفسیر بسیار بعید به نظر مىرسد.
این «دعوت کننده» خدا است؟ یا فرشتگان او؟ و یا «اسرافیل» که با «نفخ صور» مردم را به رستاخیز دعوت مىکند؟ و یا همه اینهاست؟ مفسران احتمالات مختلفى داده اند، ولى با توجه به آیه 52 سوره «اسراء» که مىفرماید: یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ: «به خاطر بیاورید روزى را که خداوند شما را از قبرهایتان فرا مىخواند، شما هم اجابت مىکنید در حالى که حمد او مىگویید»، معنى اول مناسب تر است، هر چند آیات آینده، تناسب بیشترى با این معنى دارد، که منظور فرشتگان و مأموران حساب و جزا بوده باشند.
منظور از «شَىْء نُکُر» (مطلب ناشناخته) یا حسابرسى دقیق الهى است، که تا آن روز براى آنها ناشناخته بوده، و یا عذابهایى است ناشناخته که هرگز باور نمىکردند، و یا همه اینها؛ چرا که قیامت در همه معیارهایش براى انسانها ناشناخته است.
در آیه بعد، به توضیح بیشترى در همین زمینه پرداخته، مىگوید: «آنها از قبرها خارج مىشوند در حالى که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاده، و بدون هدف همچون ملخهاى پراکنده به هر سو مىدوند»! (خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ)!
نسبت «خشوع» به «چشمها»، به خاطر آن است که، صحنه، آنقدر هولناک است که، تاب تماشاى آن را ندارند، لذا چشم از آن برمىگیرند و به زیر مىاندازند.
و تشبیه به «ملخهاى پراکنده»، به تناسب این است که، توده ملخها بر خلاف بسیارى از پرندگانى که به هنگام حرکت دسته جمعى، با نظم و ترتیب خاصى حرکت مىکنند، هرگز نظم و ترتیبى ندارند، در هم فرو مىروند و بىهدف به هر سو روانه مىشوند، به علاوه آنها همچون ملخها در آن روز، موجوداتى ضعیف و ناتوانند.
آرى، این کوردلان بى خبر، در آن روز چنان وحشت زده مىشوند که، مانند مستها بىتوجه به هر طرف رو مىآورند، و به یکدیگر مىخورند، گویى از خود بىخود شدهاند، چنان که در آیه 2 سوره«حج» مىخوانیم: وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى: «در آن روز مردم را مست مىبینى و مست نیستند».
در حقیقت این تشبیه، همانند مطلبى است که، در آیه 4 سوره «قارعه» آمده است: یَوْمَ یَکُونُ النّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ: «به خاطر بیاورید روزى را که مردم همچون پروانههاى پراکندهاى هستند»!
پس از آن مىافزاید: «هنگامى که آنها به دنبال این دعوت از قبرها خارج مىشوند، از شدت وحشت به سوى فرشتگان دعوت کننده، گردن مىکشند» (مُهْطِعِینَ إِلَى الدّاعِ).
«مُهْطِعِین» از ماده «اِهْطاع»، به معنى گردن کشیدن است، و بعضى آن را به معنى خیره نگاه کردن، یا به سوى چیزى به سرعت دویدن، تفسیر کردهاند، و هر یک از این معانى در تفسیر آیه محتمل است، هر چند معنى اول مناسب تر به نظر مىرسد، چرا که وقتى انسان صداى وحشتناکى را مىشنود، فوراً گردن مىکشد، و به مبدأ صدا متوجه مىشود، البته مانعى ندارد که همه اینها با هم در مفهوم آیه جمع باشد، به این ترتیب که آنها با شنیدن صداى دعوت کننده الهى، به سوى او گردن مىکشند، سپس خیره نگاه مىکنند، و بعد با سرعت به سوى او مىروند، و در دادگاه الهى حاضر مىشوند.
اینجاست که وحشت از حوادث سخت آن روز، سراپاى آنها را فرا مىگیرد، لذا در دنباله آیه مىافزاید: «کافران مىگویند: امروز، روز سخت و دردناکى است»! (یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ).
و به راستى روز سختى است، چرا که خداوند نیز، بر این معنى صحه گذارده و در آیه 26 سوره «فرقان» مىفرماید: وَ کانَ یَوْماً عَلَى الْکافِرِینَ عَسِیراً: «آن روز روزى است سخت براى کافران».
ولى از این تعبیر، استفاده مىشود که، آن روز براى مؤمنان روز سختى نیست!
چرا «قیامت» روز بسیار سختى است؟
چرا روز سختى نباشد؟ در حالى که تمام عوامل ترس و وحشت، مجرمان را احاطه مىکند.
از یکسو، هنگامى که نامه اعمالشان به دست آنها داده مىشود، فریادشان بر مىخیزد: یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچکار بزرگ و کوچکى نیست مگر این که در آن منعکس است»؟
از سوى دیگر، اگر کمترین کار نیک یا بد انجام داده باشند، حساب همه آنها با نهایت دقت بررسى مىشود: إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فِی صَخْرَة أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ: «اگر به اندازه وزن دانه خردلى (عمل نیک یا بد) در دل سنگى یا در گوشهاى از آسمانها یا زمین نهفته باشد، خداوند آن را براى حساب حاضر مىسازد، چرا که خداوند دقیق و آگاه است».
از سوى سوم، در آنجا هیچگونه راه جبرانى وجود ندارد، و هیچ عذرى مسموع نیست، و راه بازگشت مطلقاً بسته است، چنان که قرآن مىفرماید: وَ اتَّقُوا یَوْماً لاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس شَیْئاً وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ: «از آن روز بترسید که کسى جاى دیگرى را در مجازات نمىگیرد، نه شفاعتى از او پذیرفته مىشود، نه غرامت و بدل قبول خواهد شد، و نه کسى به یارى آنها برمىخیزد».
و نیز مىخوانیم: وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النّارِ فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لانُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمؤمنینَ: «اگر حال آنها را ببینى هنگامى که در برابر آتش دوزخ ایستادهاند و مىگویند اى کاش بار دیگر به دنیا باز مىگشتیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمىکردیم، و از مؤمنان بودیم» (ولى از آنها پذیرفته نمىشود).
و از سوى چهارم، عذاب الهى به اندازهاى شدید است که مادران، فرزندان خود را فراموش کرده، بارداران سقط جنین مىکنند، و مردم گیج و مست به نظر مىرسند، در حالى که مست نیستند، ولى عذاب خداوند شدید است» (یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى وَ لکِنَّ عَذاب اللّهِ شَدِیْدٌ).
به این دلیل، گنهکاران به قدرى گرفتار اضطراب و وحشت مىشوند که دوست دارند هر چه در جهان است بدهند و از عذاب الهى نجات یابند: یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذ بِبَنِیهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ * وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ * وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ * کَلاّ إِنَّها لَظى: «مجرم آرزو مىکند براى نجات از عذاب آن روز، فرزندانش را بدهد * و همسر و برادر * و خویشاوندانش را که در مشکلات پناهگاه او بودند * تمام کسانى را که در روى زمین هستند فدا کند تا از عذاب الهى رهایى یابد * اما فایدهاى ندارد، آتش برافروخته جهنم است که در انتظار اوست».
آیا با این اوصاف، و اوصاف تکان دهنده دیگرى که در سایر آیات قرآن منعکس است، ممکن است آن روز، روز سخت و دردناک و اندوهزایى نباشد؟ (خداوند همه ما را در پناه لطفش در آن روز محفوظ دارد).