به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و بخش نکتههای آیه 45 سوره مبارکه «عنکبوت» به تأثیر نماز در تربیت فرد و جامعه اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ؛ آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار، که نماز (انسان را) از زشتىها و گناه باز مىدارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه کارهایى انجام مىدهید». (عنکبوت/ 45)
تأثیر نماز در تربیت فرد و جامعه
گر چه نماز چیزى نیست که فلسفهاش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى، ما را به ریزهکارىهاى بیشترى در این زمینه رهنمون مىگردد:
1 ـ روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره، فلسفه نماز
همان یاد خدا است، همان «ذکر اللّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البته، ذکرى که مقدمه فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده که در تفسیر جمله «وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ» فرمود: ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَ حَرَّمَ:«یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).
2 ـ نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا که خواه ناخواه، نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مىکند، لذا در حدیثى مىخوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) از یاران خود سؤال کرد: لَوْ کَانَ عَلَى بَابِ دَارِ أَحَدِکُمْ نَهْرٌ فَاغْتَسَلَ فِی کُلِّ یَوْم مِنْهُ خَمْسَ مَرَّات أَ کَانَ یَبْقَى فِی جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَیْءٌ؟ قُلْنَا: لا، قَالَ: فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلاةِ کَمَثَلِ النَّهْرِ الْجَارِی کُلَّمَا صَلّى صَلاةً کَفَّرَتْ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ: «اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد، و در هر روز، پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مىماند»؟
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان که انسان نمازى مىخواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مىرود».
و به این ترتیب، جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مىنشیند، با مرهم نماز، التیام مىیابد، و زنگارهایى که بر قلب مىنشیند، زدوده مىشود.
3 ـ نماز سدّى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مىکند، و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانیم «ایمان» و «تقوا» نیرومندترین سدّ در برابر گناه است، و این، همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر، بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى، مىخوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند، فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مىکند و کرد.
4 ـ نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند، و غرق در زندگى مادى و لذایذ زود گذر گردند، اما نماز، به حکم این که: در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىکند، هشدار مىدهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مىسازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مىکند، و این نعمت بزرگى است که انسان، وسیلهاى در اختیار داشته باشد، که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّاً به او بیدار باش گوید.
عملی که با قبولی آن همه اعمال پذیرفته میشود
5 ـ نماز خودبینى و کبر را در هم مىشکند، چرا که انسان در هر شبانهروز، هفده رکعت، و در هر رکعت، دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مىگذارد، خود را ذره کوچکى، در برابر عظمت او مىبیند، بلکه صفرى در برابر بىنهایت.
پردههاى غرور و خود خواهى را کنار مىزند، تکبر و برترى جویى را در هم مىکوبد.
به همین دلیل «على»(علیه السلام) در آن حدیث معروفى که فلسفههاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است، بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف، تبیین مىکند مىفرماید: فَرَضَ اللَّهُ الإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ...: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است، و نماز را براى پاکسازى از کبر».
6 ـ نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است، چرا که انسان را از جهان محدودِ ماده، و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مىبرد، به ملکوت آسمانها دعوت مىکند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مىسازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مىبیند و با او به گفتگو برمىخیزد.
تکرار این عمل، در شبانهروز، آن هم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از سورههاى مختلف قرآن بعد از «حمد»، که بهترین دعوت کننده به سوى نیکىها و پاکىها است، اثر قابل ملاحظهاى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مىخوانیم، که در فلسفه نماز فرمود: الصَّلاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیّ: «نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى، به خدا است».
7 ـ نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح مىدهد ـ چرا که نماز روح اخلاص را زنده مىکند، زیرا نماز مجموعهاى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع، در شبانه روز، بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مىپاشد، و روح اخلاص را تقویت مىکند.
لذا در حدیث معروفى مىخوانیم، که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر «ابن ملجم» جنایتکار شکافته شد، فرمود: وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ: «خدا را خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شما است».
مىدانیم، هنگامى که عمود خیمه، در هم بشکند، یا سقوط کند، هر قدر طنابها و میخهاى اطراف محکم باشد، اثرى ندارد، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا، از طریق نماز، از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: أَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ: «نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مىشود نماز است، اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول مىشود، و اگر مردود شد سایر اعمال نیز، مردود مىشود»!
رمز ارتباط خالق مخلوق
شاید دلیل این سخن، آن باشد که، نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد، قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سایر اعمال است در او زنده مىشود، و گرنه، بقیه اعمال او مشوب و آلوده مىگردد، و از درجه اعتبار ساقط مىشود.
8 ـ نماز قطع نظر از محتواى خودش، با توجه به شرایط صحت، دعوت به پاکسازى زندگى مىکند؛ چرا که مىدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مىخواند، آبى که با آن وضو مىگیرد و غسل مىکند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مىشود، باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد، کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد، چگونه مىتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز، در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.
9 ـ نماز علاوه بر شرایط صحت، شرایط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد، که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر، براى ترک بسیارى از گناهان است.
در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز، ذکر شده است، از جمله مسأله شرب خمر است که در روایات آمده: لاتُقْبَلُ صَلوةُ شارِبِ الْمُسْکِرِ أَرْبَعِیْنَ یَوْماً اِلاّ أَنْ یَتِوبَ: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر این که توبه کند».
و در روایات متعددى مىخوانیم: «از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد، پیشواى ستمگر است».
و در بعضى از روایات دیگر، تصریح شده است: نماز کسى که زکات نمىپردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگرى که مىگوید: خوردن غذاى حرام یا عجب و خودبینى از موانع قبول نماز است، پیدا است فراهم کردن این شرایط قبولى، تا چه حد سازنده است؟
10 ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت مىکند، چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد، که تأخیر و تقدیم آن هر دو، موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت، قیام، قعود، رکوع، سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامههاى زندگى کاملاً آسان مىسازد.
همه اینها، فوایدى است که در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد، و اگر ویژگى جماعت را بر آن بیفزاییم ـ که روح نماز همان جماعت است ـ برکات بىشمار دیگرى دارد که اینجا جاى شرح آن نیست، به علاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز، با حدیث جامعى که از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده پایان مىدهیم:
امام(علیه السلام)، در پاسخ نامهاى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود، چنین فرمود:
«علت تشریع نماز این است که، توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین، همه روز، براى تعظیم پروردگار!
و نیز هدف این است که: انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر این که، مداومت ذکر خداوند در شب و روز، که در پرتو نماز حاصل مىگردد، سبب مىشود: انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند، و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مىدارد و از انواع فساد جلوگیرى مىکند».