به گزارش حلقه وصل، کتاب «شانه؛ علی، نشانه؛ شجاعت» داستان شأن نزول سوره والعادیات است که از سورههای کوچک قرآن به شمار میرود. این سوره را عادیات نیز مینامند، زیرا خداوند در آیه اول، به آنها سوگند یاد کرده و از آنها سخن گفته است.
سوره عادیات با توصیف و جهادگران ترسیم صحنه نبرد، به ناسپاس بودن انسان در برابر پروردگارش و بخیل بودن او به دلیل مالدوستی و دنیاپرستیاش اشاره میکند و احوال روز قیامت و چگونگی روز جزا را یادآور میشود. این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود: در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر(ص) و علی(ع) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند! پیغمبر اکرم (ص) جمع کثیری از یاران خود را به سرکردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهایی بدون نتیجه بازگشتند، سرانجام پیغمبر اکرم (ص)، علی (ع) را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها به سرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه میرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را در هم شکستند، عدهای را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند، و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند. سوره «و العادیات» نازل شد درحالیکه هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیغمبر خدا (ص) آن روز برای نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز تلاوت فرمود، بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سورهای است که ما تا به حال نشنیده بودیم!. فرمود: آری، علی(ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد علی (ع) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
این داستان به قلم سیدمهدی شجاعی برای نوجوانان و با نگاه و زبان آنها تالیف شده است. تصویرگری کتاب که به عهده فرهاد جمشیدی است که به خاطر همسو بودن و توجه به جزیئات جذابیت آن را دو چندان کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پیامبر از جای خود حرکت میکند. نفسها در سینه حبس میشود. چشمها نگاه پیامبر را دنبال میکند. نگاه پیامبر بر چهره علی که میماند شور عجیبی بر دلها مینشیند: تنها اگر علی(ع) به فرماندهی انتخاب شود امیدی به پیروزی هست. پیامبر دست علی را میگیرد و او را تا کنار منبر با خود میآورد. سکوت مسجد را فرا میگیرد. پیامبر دست بر شانه علی میگذارد، رو به آسمان بلند میکند و میگوید: خدایا! من اینبار پرچم فرماندهی را به دست کسی میسپارم که به رشادت و شهادت و جنگجویی معروف است و هیچگاه از میدان جنگ فرار نکرده است. خدایا! به خاطر احترامی که برای علی قائلی و محبتی که به علی داری، لشکر اسلام را بر دشمنان پیروز بگردان. از اشکی که بر چشمان پیامبر و علی حلقه میزند مردم به گریه میافتند...
انتشارات کتاب نیستان «شانه؛ علی نشانه؛ شجاعت» را در 44 صفحه و با قیمت 29000 تومان منتشر کرده است.