به گزارش حلقه وصل، «کسی در آینه» نام یکی از کتابهای این گنجینه رمان نوجوان است که حسن احمدی آن را نگاشته و توسط بهنشر در قالب 40 صفحه منتشر شده و به قیمت 75 هزار ریال در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «اتاق راضیه سرد است. منتظر است تا دایی بهروز به او جواب بدهد. نشانی از دایی بهروز در آنجا نیست. راضیه با صدای بغضآلودی میگوید: مادربزرگ! کاش مریض نمیشدید. مادربزرگ! خانه بدون شما هیچ لطفی ندارد. اگر شما نباشید، زندگی ما سرد و بیروح است.» روی زمین دراز میکشد و پلکهایش را روی هم میگذارد. خسته است. خسته و بیحوصله. سعی میکند بخوابد. در آن حال، دست سردی را روی پیشانیاش احساس میکند. میترسد! به خودش جرئت میدهد و مژههایش را باز میکند. مادربزرگ است....!»
«مسافر حکیمآباد» یکی دیگر از این کتابهاست که به قلم محمود برآبادی به رشته تحریر درآمده است و حکایت معلم جوانی به نام آقای نامور را روایت میکند که به روستای حکیمآباد میرود تا شاید اثری از پدربزرگش پیدا کند؛ از سوی دیگر، چهار دانشآموز مدرسه که درباره علت نامگذاری روستا تحقیق میکنند، با راهنمایی بابامراد، پیرترین مرد روستا، به باغ متروک حکیم میروند تا صندوقچه باارزشی را که حکیم داشته، بیابند اما پیش از آنها طالب، شاگرد مینیبوس روستا، صندوقچه را به چنگ میآورد. بچهها از پا نمینشینند و سرانجام، پس از ماجراهای زیاد، موفق میشوند صندوقچه را به دست بیاورند و پی میبرند که حکیم، پدربزرگ آقا معلم بوده است. اما این تازه آغاز ماجراست. بهنشر این اثر 176 صفحهای را به قیمت 200 هزار ریال در دسترس نوجوانان قرار داده است.
«دوچرخه سبز» و «قلمزن و راهزن» دو جلد دیگر از این مجموعه و نوشته محمدرضا یوسفی است که در قالب دو کتاب 56 و 40 صفحهای به ترتیب با قیمت 85 هزار و 75 هزار ریال روانه بازار شده است. در خلاصه کتاب دوچرخه سبز آمده است: «دوچرخهسواری پا میزند. دوچرخهای پیش میرود. رکابی دیوانهوار میچرخد. آرزویی در دور دورهای دوردست منتظر است. آیا دوچرخهسوار به آرزویش میرسد؟ آیا دوچرخه به هدفش میرسد؟ آیا رکاب همچنان میچرخد؟ دوچرخه سبز برای ما قصه میگوید...».
در خلاصه داستان قلمزن و راهزن نیز اینطور میخوانیم: «هر راهزنی، آرزویی دارد. هر قلمزنی، آرزویی دارد. جهان، عرصه آرزوهای گوناگون است؛ اما چگونه آرزوی راهزنی با قلمزنی در آینهای که عروسی میخواهد فردایش را در آن ببیند، آشکار میشود؟ داستان را بخوانید تا ...».
«پسران آفتاب» نیز عنوان یکی دیگر از کتابها و رمانی به قلم جمالالدین اکرمی است که داستان پسرک فقیری به نام تیمور را روایت میکند که همراه پدربزرگش در خلیج پُزم (نزدیک چابهار) زندگی میکند. او کره الاغی دارد که به دلیل بیماری پدربزرگ مجبور است آن را بفروشد. از سوی دیگر آرزوی او شرکت در مسابقه خرگاری است که هر ساله از سوی اداره شیلات برگزار میشود. سرانجام مجبور میشود «رموک» را بفروشد اما ...». بهنشر این کتاب را در قالب 40 صفحه و با قیمت 65 هزار ریال روانه بازار کرده است.
رمان «مُراد شِمر» را هم محمدرضا شمس نوشته شده و بهنشر این کتاب 44 صفحهای را به قیمت 70 هزار ریال منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب اینطور میخوانیم: «این محمد عجب دل و جرئتی داره پسر!» بهش گفتم: «تو خیلی جیگر داری ها! چطوری تونستی مرادشمر رو با لگد بزنی؟ دل شیر داری والا! پسر، خیلی دل میخواد مثل مرادشمر رو زدن. یعنی واقعاً نترسیدی؟»
«دختری به نام پریا» هم رمانی به قلم عبدالحمید نجفی است که توسط بهنشر در قالب 80 صفحه منتشر شده و با قیمت 100 هزار ریال در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. در بخشی از این کتاب آمده است: «درد و لذتی شگفت دویده بود به تار و پود جان عزیز و حسرتی تمامنشدنی در رگهایش جاری بود. بیحرکت روی زیلوی کف اتاق به جا مانده بود و جور خاصی نگاه میکرد. انگار با کوچکترین تکانی، همه آن حال و احساس نابود میشد و از دست میرفت. پریا بیشتر از آن نتوانست صبر کند. هجوم آورد و عزیز را تنگ در آغوش کشید. عزیز حس کرد خنکایی باورنکردنی به سر و صورت و همه وجودش پاشید. بیآنکه کلمهای بگوید، همانجا که بود، دراز کشید و چشم به دیرکهای سقف فرو بست...»
بهنشر این کتابهای مصور رنگی را در قطع رقعی با شمارگان 1000 نسخه منتشر کرده و در دسترس نوجوانان قرار داده است