تصوری که در سالیان اخیر برای ما مردم انقلابی از سلطنتطلبان و طرفداران بازگشت تاج و تخت به راس حکومت ایران ایجاد شده، کمی فانتزی است؛ مثلا جماعتی پیر و فرتوت که در تجمعهای چند ده نفری در خیابانهای اروپا و آمریکا ضد جمهوری اسلامی شعار میدهند و یا جوانانی خارجنشین و مخالف حکومتی که پای لپتاپ و تبلتهایشان برای براندازی جمهوری اسلامی ایران هشتگ ترند میکنند. بر مبنای این تصور غالب، در راس این جماعت بیخطر، رضا پهلوی قرار دارد که از جانب اپوزیسیون نظام هم به او وقعی نهاده نمیشود و هر از گاهی در شبکههای معاند از آرزوهای مضحک خود سخن میراند.
نگاهی به حوادث و اغتشاشات رخ داده در دی ماه امسال و رصد فعالیتهای مجازی جریان حامی سلطنت درآستانه دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی شاید قضاوت بهتر و دقیقتری از وضعیت این جریان معاند به ما بدهد و نگرش ناقص پیشین ما در این رابطه را بهبود بخشد. تحلیل وقایع اخیر نشان میدهد همانقدر که نباید خطر خط و نشانهای مضحک جریان سلطنتطلب برای براندازی را جدی گرفت، باید نسبت به عوامل درونی و به خصوص جریان رسانهای حامی آن هوشیار بود. سر دادن شعارهایی در حمایت از رژیم پهلوی در اغتشاشات اخیر توسط لیدرهای هدایت شده و شدت بخشیدن عملیاتهای رسانهای برای ناامیدی مردم از انقلاب اسلامی نشان میدهد که سلطنتطلبان و وابستگان پهلوی تنها نیستند و پیوند عمیقی با مثلث شوم آمریکایی– صهیونیستی– سعودی برقرار کرده و به دنبال فرصتی برای گرفتن انتقام انقلاب اسلامی سال 57 از مردم ایران هستند.
تجربه نشان داده حافظه تاریخی ما مردم ایران بسیار ضعیف است و به همین دلیل هم ممکن است سیاهیهای دوران پهلوی زیر غبار سالیان پرفراز و نشیب انقلاب کمتر به چشم آید؛ به همین دلیل هم جبهه رسانهای دشمن درصدد است تا برای پشیمانسازی مردم از انقلاب 57، به سیاهنمایی علیه انقلاب و انقلابیون و همچنین تطهیر و بزک کردن رژیم پهلوی بپردازد. مخاطب این گونه تلاشها در وهله اول، نسل سوم و چهارم انقلاباند که ذهنیت آنها از دوران رژیم ستمشاهی بر اساس نوع جهتگیری اطرافیان و یا نحوه دسترسی و میزان استفاده آنها از منابع تاریخی و رسانهای، بسیار متفاوت از یکدیگر است.
در آستانه جشن پیروزی انقلاب، جریان رسانهای دشمن با همان هدف بزک کردن چهره سیاه پهلوی، عملیات رسانهای جدید و نسبتا دامنهداری را کلید زده است؛ جبهه مجازی دشمن با استفاده از کلید واژههایی همچون «چی دادیم چی گرفتیم» و با بهرهگیری از تکنیکهای رسانهای همیشگی خود تلاش دارد فضایی تاریک از دوران پس از انقلاب در ذهن نسل جوان ترسیم کند. از آنجایی که دست این جریان در عمل برای اقناع مخاطب خالی است و برای رسیدن به هدف خود راهی جز مانور دادن بر مسائلی همچون جذابیتهای جنسی و آزادی ظاهری و شعارگونه در دوران پهلوی یا هجو چهرهها و نهادهای انقلابی ندارد، موقعیت مناسبی برای فعالان رسانهای انقلابی پیش آمده تا با گرفتن زمین بازی از دشمن برای زدودن غبار فراموشی از ذهن جامعه و بازآرایی چهره حقیقی انقلاب اسلامی تلاش کنند. رسانهها و رسانهنگاران جبهه انقلاب باید از این فرصت استفاده کرده و با زبان منطق و استدلال و ارائه آمار و اسناد و فکتهای تاریخیِ دقیق، اذهان را روشن کنند و راه را بر تحریف تاریخ ببندند.
فراموش نکنیم یکی از جبهههای درگیری امروز در مواجهه با دشمنان انقلاب اسلامی، جنگ روایت است. هرگونه کوتاهی ما در فراهم آوردن سازوبرگ لازم در این نبرد و سستی و بیتفاوتی ما در بهرهگیری از فرصتها برای دفاع از اصل و ثمرههای انقلاب، فتح تازهای در زمینه تسخیر باورها را نصیب دشمن خواهد کرد.