به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر بخش نکتهها نمونه ذیل آیات 9 تا 11 سوره مبارکه «اسراء» به بلای شتابزدگی اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً * أَنَّ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً * وَ یَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الإِنْسانُ عَجُولاً؛ این قرآن، به راهى که استوارترین راههاست، هدایت مىکند و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مىدهند، بشارت مىدهد که براى آنها پاداش بزرگى است. و این که آنها که به قیامت ایمان نمىورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساختهایم. انسان (بر اثر شتابزدگى)، بدىها را طلب مىکند آن گونه که نیکىها را مىطلبد و انسان، همیشه عجول بوده است». (اسراء/ 9 تا 11)
آیا انسان ذاتاً عجول است؟
نه تنها در رابطه با عجله و شتابزدگى که در آیات فوق انسان به آن توصیف شده، در موارد متعدد دیگرى از قرآن، نیز مذمتهایى روى عنوان «انسان» دیده مىشود، از قبیل: «ظلوم»، «جهول»، «کفور»، «طغیانگر» و «هلوع» (کم ظرفیت) و «مغرور» و مانند آن.
این تعبیرات، گاهى این سؤال را به وجود مىآورد که: چگونه مىتوان این امور را با برداشتى که از قرآن در مورد فطرت پاک انسان، و حامل روح خدایى بودنش داریم، هماهنگ ساخت؟
به عبارت دیگر، انسان از نظر جهانبینى اسلامى، موجودى است بسیار والا، به حدّى که لایق مقام خلیفةاللّهى و نمایندگى خدا در زمین است، معلم فرشتگان و برتر از آنهاست، این موضوع با نکوهشهاى فوق، چگونه سازگار است؟!
پاسخ این سؤال را، در یک جمله، مىتوان داد که: آن همه مقام، شخصیت و ارزش انسان، مشروط به یک شرط است و آن: «تربیت تحت نظر رهبران الهى» است، در غیر این صورت، انسان به گونه گیاهى خود رو، پرورش مىیابد و در میان هوسها و شهوات غوطهور مىشود، سرمایه هاى عظیمى را که بالقوّه دارد، از دست مىدهد و جنبههاى منفى در وجود او آشکار مىگردد.
بنابراین، اگر شرط مزبور، تحقق یابد، تمام جنبههاى مثبتى که در قرآن در رابطه با انسان آمده، در وجود او بارور مىگردد، و اگر این شرط، تحقق نیابد، جنبههاى منفى یاد شده آشکار مىشود، لذا در آیات 19 تا 24 سوره «معارج» مىخوانیم: إِنَّ الإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً * إِلاَّ الْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ:
«انسان، هلوع آفریده شده، هنگامى که بدى به او برسد، بىتابى مىکند، و هنگامى که خوبى به او برسد، بخل مىورزد، مگر نمازگزاران که همواره به این برنامه ادامه مىدهند».
2 ـ بلاى شتابزدگى!
عشق آتشین به یک موضوع، افکار سطحى و محدود، گاه سیطره هوى و هوس بر انسان، و خوشبینى بیش از حد به یک مطلب، عوامل عجله و شتابزدگى در کارها است.
و از آنجا که بررسىهاى سطحى و مقدماتى، غالباً براى پى بردن به حقیقت یک امر و سود و زیان آن کافى نیست، معمولاً عجله و دستپاچگى در انجام کارها، موجب ندامت، خسران و پشیمانى است.
تا آنجا که در آیات فوق خواندیم: گاهى عجله، سبب مىشود، انسان به دنبال بدىها برود به همان سرعت که به دنبال نیکىها مىرود!
تلخ کامىها و شکستها و مصائبى که دامان انسان را در طول تاریخ، بر اثر عجله و شتابزدگى گرفته است، بیش از آن است که: قابل احصا و شماره باشد، و خود ما در طول زندگى نمونههاى آن را آزمودهایم، و ثمرات تلخش را چشیدهایم!
نقطه مقابل عجله «تثبت» و «تأنّى» یعنى درنگ کردن، و با تفکر و تأمل و بررسى همه جوانب، کارى را انجام دادن است.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که: إِنَّما أَهْلَکَ النّاسَ الْعَجَلَةُ وَ لَوْ أَنَّ النّاسَ تَثبَّثُوا لَمْ یَهْلِکْ أَحَدٌ: «مردم را عجله، هلاک مىکند، اگر مردم با تأمل، کارها را انجام مىدادند، کسى هلاک نمىشد».
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: مَعَ التَّثَبُّتِ تَکُونُ السَّلامَةُ وَ مَعَ العَجَلَةِ تَکُونُ النَّدامَةُ: «با درنگ کردن، سلامت است و با عجله ندامت»!
و نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرماید: إِنَّ الأَناةُ مِنَ اللّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطانِ!: «تأنى و ترک شتابزدگى، از ناحیه خدا است و عجله از شیطان»!
البته، در روایات اسلامى بابى در زمینه «تعجیل در کار خیر داریم»، از جمله در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مىخوانیم: إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ ما یُعَجَّلُ: «خداوند کار نیکى را دوست دارد که در آن شتاب شود».
و روایات، در این زمینه بسیار است که: منظور از عجله در این روایات، همان «سرعت» است در مقابل اهمال کارى، تأخیرهاى بىجا، و امروز و فردا کردن، که غالباً سبب بروز مشکلات و موانعى در کارها مىگردد.
شاهد این سخن، حدیثى است که، در همین باب از امام صادق(علیه السلام) بدین گونه نقل شده: مَنْ هَمَّ بِشَیْء مِنَ الْخَیْرِ فَلْیُعَجِّلْهُ فَإِنَّ کُلَّ شَیْء فِیهِ تَأْخِیرٌ فَإِنَّ لِلشَّیْطانِ فِیهِ نَظْرَةً: «کسى که تصمیم به کار خیرى گرفت، باید عجله کند زیرا هر کارى را که در آن تأخیر کنید، شیطان در آن حیلهاى مىکند».
بنابراین، باید گفت: «سرعت و جدیت در کارها، آرى، اما عجله و شتابزدگى هرگز»!
و به تعبیر دیگر، عجله مذموم آن است که: به هنگام بررسى و مطالعه در جوانب کار، و شناخت صورت گیرد، اما سرعت و عجله ممدوح آن است که: بعد از تصمیم گیرى لازم، در اجرا درنگ نشود، و لذا در روایات مى خوانیم: «در کار خیر، عجله کنید» یعنى بعد از آن که خیر بودن کارى ثابت شد، دیگر جاى مسامحه نیست.