به گزارش حلقه وصل، صدور بخشنامه معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در مورد پرهیز از «نمایش حاجیفیروز با صورت سیاه در کارناوالهای نوروزی» واکنشهای مثبت و منفی بسیاری در فضای عمومی کشور و میان اهالی علم، فرهنگ و هنر برانگیخت.
محمدرضا جوادی یگانه معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری در توضیح دلیل صدور و واکنشها به این بخشنامه گفت: اگر به مطالعات متاخر در مورد حضور بردگان سیاه در ایران خصوصاً در دوره قاجار توجه شود بخشی از ناباوری مردم در مورد ارتباط شخصیتهایی مثل سیاه و حاجیفیروز با نژاد سیاه کمتر میشود.
روایت غالب در جامعه ریشه این شخصیتها در اساطیر ایران باستان میداند اما باید توجه داشته باشید در سالهای اخیر مطالعات تاریخی و مردمشناختی متعددی انجام شده که این روایت را به چالش میکشد. رویکرد محققانه و علمی به پدیدهها این نیست که ما صرفاً برای آنچه به آن باور داریم به دنبال نوشتهای در کتابها بگردیم بلکه باید همهجانبه درباره آن تحقیق کرده و منابع مختلف را ببینیم. به نظرم کلید حل این مسئله همین مواجهه انتقادی با موضوع و خصوصاً توجه به تحقیقات اخیر درباره بردگان سیاه و ورود آنها به نمایش است. مراجعه به این منابع علمی دستکم برای هر خواننده کنجکاو روشن میسازد که موضوع به آن سادگی که بسیاری تصور میکنند نیست.
به گفته جوادی یگانه مطالعات و تحقیقات در مورد ریشه حاجیفیروز را میتوان به سه دسته تقسیم کرد؛
یک گروه ریشه شخصیت حاجیفیروز را در اساطیر ایران باستان و آیینهای نمایشی کهن میدانند. در درون همین گروه روایتهای متعدد است اما وجه مشترک همه آنها این است که موضوع سیاه کردن صورت را بیارتباط به نژاد سیاه میدانند.
اما گروه دوم برای شخصیت حاجیفیروز قدمت زیادی قائل نیستند و آن برگرفته یا دستکم متأثر از بردگان سیاه دربار قاجار میدانند.
نهایتاً گروه سوم معتقدند مواردی از سیاه کردن صورت در مراسم آیینی وجود داشته اما حاجیفیروز کنونی را نه ادامه آن سنت قدیمی، بلکه شکلگرفته در دوره متاخر و بر اساس شخصیت بردگان سیاه میداند. درواقع ازنظر این گروه سوم پیوستگی تاریخی میان آنچه در گذشته وجود داشته و آنچه در دوره امروز در قالب شخصیت حاجیفیروز میبینیم وجود ندارد.
به گفته معاون اجتماعی شهردار اگر به مطالعات و شواهد تاریخی مراجعه شود خواهیم دید موضوع بسیار پیچیدهتر از تصور اولیه ماست. قانون منع تجارت برده در ایران در سال ۱۳۰۷ به تصویب رسیده و تا قبل از آن خصوصاً در دوره قاجار خریدوفروش بردگان سیاه در ایران رواج داشته است. وجود غلامان و خواجگان سیاهپوست آفریقایی در دربار قاجار که اسامی «الماس»، «فیروز»، «مبارک» و برای آنها استفاده میشده و به سبب اینکه بسیاری از مکه به ایران آورده میشدند به کار بردن عبارت «حاجی» برای آنها متداول بوده، اسناد و عکسها از غلامان و خواجگان دربار قاجار که شخصیت حقیقی با نام حاجیفیروز را نشان میدهد، اشاره صریح به رابطه ارباب و بنده در نمایشهای سیاهبازی و اشعار حاجیفیروز یا نقلقول از ذبیحالله ماهری که بهصراحت از تقلید شیوه ادای کلمات توسط غلامان سیاهپوست در سیاهبازی میگوید ازجمله شواهدی هستند که ظن ارتباط حاجیفیروز با موضوع بردگان سیاه را تقویت میکند.
به گفته معاون شهردار به این نکته هم باید توجه کرد که حاجیفیروز عمدتاً در تهران رواج داشته و ورود آن به بسیاری شهرهای دیگر ایران متاخر است. ضمن اینکه تاکنون شواهدی از وجود حاجیفیروز با شمایل تهرانی آن در کشورهای منطقه و فارسیزبان هم به دست نیامده است و مثلاً اخوان ثالث در ابتدای دهه ۱۳۴۰ آن را بازمانده دوران توحش و بردهداری و مختص شهر تهران میداند.
معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران علت صدور بخشنامه را اعتراضاتی میداند که نسبت به استفاده شهرداری از این شخصیت در برنامههای نوروزی شده است. به گفته او این اعتراض عموماً از جانب کسانی بود که سیاه کردن صورت را از نظر افراد تیره پوست ایرانی توهینآمیز میدانستند. یک بررسی مختصر در شبکههای اجتماعی نشان میدهد این اعتراض قبلاً هم توسط دو چهره شناختهشده که خود پوست سیاه دارند مطرح شده بود. ورود معاونت اجتماعی به موضوع حاجیفیروز از همین جهت و ناظر به برداشتی بود که از سیاه کردن صورت وجود داشت.
درواقع حتی اگر بپذیریم شکلگیری شخصیت حاجیفیروز هیچ ارتباطی با نژاد سیاه نداشته و امری آیینی و برگرفته از اساطیر کهن باشد، بازهم معنای آن در جهان جدید و برداشتی که از آن وجود دارد را باید در نظر گرفت. معانی نمادها ثابت نیستند و رفتارها در طول زمان در بافتار فرهنگی معنا میشوند که ممکن است با آنچه در گذشته از آن فهم میشد بسیار متفاوت باشد. وقتی میدانیم گروهی در ایران از آن ناراحت میشوند چه دلیلی دارد بر ادامه آن اصرار داشته باشیم. با یک تغییر ساده میتوان مانع از سوءبرداشتها شد و به همبستگی ملی هم کمک کرد.
جوادی یگانه افزود: سیاست کلی ما در نوروز احترام به سنن و آیینهای ملی و درعینحال احترام به تکثر و تنوع فرهنگی و شادی برای همه بوده است. بر همین مبنا سنت توپ درکردن در سال نو را احیا کردیم، موسیقی نواحی مختلف ایران را به خیابانهای تهران آوردیم و تلاش کردیم حتی به مناطق محروم حاشیه تهران هم توجه داشته باشیم و با تریلی امید برای کودکان این مناطق هم برنامه اجرا کردیم. در همین راستا معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نمیخواست اجرای برنامههایش گروهی از هموطنان را آزرده کند و لذا اعتراض آنها را به رسمیت شناخت. توجه کنید در بخشنامه عبارت «سوءبرداشت» به کار رفته که نشان میدهد ما ارتباط حاجیفیروز با نژادپرستی را مفروض نگرفته بودیم و صرفاً از جهت استنباط و برداشت ذهنی از آن وارد عمل شدیم.
به گفته معاون شهردار نکته اشتباهی که در بخشی از اعتراضات برجسته شده، تلاش شهرداری برای حذف حاجیفیروز است، درحالیکه هم در بخشنامه تصریح شده و من هم در پاسخ به اعتراضات توضیح دادم اولاً بخشنامه شهرداری هیچ ربطی به حاجیفیروزهای کوچه و خیابان نداشته و کسی در شهرداری متعرض آنها نشده است. ثانیاً اینکه حاجیفیروزها از کارناوالهای نوروزی حذف نشدهاند، بلکه تنها سیاهی صورت حاجیفیروز است که مورد نقد بوده و در کارناوالهای نوروزی شهرداری، حاجیفیروزهای با صورتی که سیاه نشده بوده، استفاده شده و مورد استقبال مردم هم واقع شد.
معاون امور اجتماعی و فرهنگی در پایان افزود: بخشی از مخالفتها با بخشنامه حاجیفیروز اگرچه با نیت خیر و برای دفاع از سنن و رسوم ایران صورت گرفت اما معتقدم اعتلای ایران در گرو توجه به همه گروهها خصوصاً بخشهای فرودست و حاشیهای و تقویت انسجام ملی از طریق احترام به آنهاست.
وی افزود: همانطور که در بخشنامه هم از اهالی علم و فرهنگ تقاضا کرده بودم درباره موضوع گفتگو و تحقیق انجام دهند بار دیگر از هم افراد دغدغهمند میخواهم به منابع علمی و مطالعات موجود مراجعه کنند و بهجای قضاوت بر اساس باورهای پیشین، شواهد و اسناد تاریخی را ملاک تصمیمگیری در این مناقشه قرار دهند. مواجهه انتقادی با تاریخ به دور از تعصب و جزماندیشی راه هدایت جامعه به مسیری است که در آن همبستگی بر اساس اصل احترام به دیگری و به رسمیت شناختن تفاوت بنا میشود.