به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 2 تا 4 سوره مبارکه «انفال» به صفات ویژه مؤمنان اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ؛ مؤمنان، تنها کسانى هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان مىگردد، و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى شود، ایمانشان فزون تر مى گردد; و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند. آنها که نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (آرى،) مؤمنان حقیقى آنها هستند، براى آنان درجاتى (مهم) نزد پروردگارشان است و براى آنها، آمرزش و روزى بىنقص و عیب است». (انفال/ 2 تا 4)
در آیه گذشته به تناسب گفتگویى که در امر غنائم میان بعضى از مسلمانان روى داده بود سخن از تقوا، پرهیزکارى و ایمان به میان آمد، براى تکمیل این موضوع در آیات مورد بحث صفاتِ «مؤمنانِ راستین و حقیقى» در عباراتى کوتاه و پر معنى بیان شده است.
در این آیات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن، جنبه روحانى، معنوى و باطنى دارد و دو قسمت آن جنبه عملى و خارجى.
سه قسمت اول عبارتند از: «احساس مسئولیت»، «تکامل ایمان» و «توکّل».
و دو قسمت دیگر عبارتند از: «ارتباط با خدا» و «ارتباط و پیوند با خلق خدا».
نخست، مىفرماید: «مؤمنان تنها کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهاى آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان مىگردد» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ).
«وَجَل» همان حالت خوف و ترسى است که به انسان دست مىدهد و سرچشمه آن یکى از این دو چیز است:
گاهى به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا مىباشد.
و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بىانتها و پرمهابت او است.
توضیح این که: گاه مىشود انسان به دیدن شخص بزرگى که راستى از هر نظر شایسته عنوان عظمت است، مىرود.
شخص دیدارکننده گاهى آن چنان تحت تأثیر مقام پر عظمت او قرار مىگیرد، که احساس یک نوع وحشت در درون قلب خویش مىنماید، تا آنجا که به هنگام سخن گفتن لکنت زبان پیدا مىکند و حتى گاهى حرف خود را فراموش مىنماید، هر چند آن شخص بزرگ نهایت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافى نیز از این شخص سرنزده است، این نوع ترس، بازتاب و عکسالعمل درک عظمت است.
قرآن مجید مىگوید: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ: «اگر این قرآن را بر کوه نازل مىکردیم، خاشع و ترسان و از خوف خدا شکافته مىشد».
و نیز مىخوانیم: إِنَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: «تنها بندگان عالم و آگاه از عظمت خدا، از او مىترسند».
و به این ترتیب، پیوندى میان آگاهى و خوف، همواره برقرار است، بنابراین اشتباه است، که ما سرچشمه خوف و خشیت را تنها عدم انجام وظایف و مسئولیتها بدانیم.
آنگاه، دومین صفت آنها را چنین بیان مىکند: آنها همواره در مسیر «تکامل» پیش مىروند و لحظهاى آرام ندارند، «و هنگامى که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده مىشود» (وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْآیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً).
نمو و تکامل، خاصیت همه موجودات زنده است، موجود فاقد نمو و تکامل یا مرده است و یا در سراشیبى مرگ قرار گرفته، مؤمنان راستین، ایمانى زنده دارند، که نهالش با آبیارى از آیات خدا روز به روز نمو بیشتر و گلها و شکوفهها و میوههاى تازهترى پیدا مىکند، آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمىزنند، و در یک حال رکود و یکنواختى مرگبار نیستند، هر روز که نو مىشود فکر و ایمان و صفات آنها هم نو مىشود.
سومین صفت بارز آنها این است که: «تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکّل مىکنند» (وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
افق فکرشان آن چنان بلند است که از تکیه کردن بر مخلوقات ضعیف و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارند، آنها آب را از سرچشمه مىگیرند و هر چه مىخواهند و مىطلبند، از اقیانوس بىکران عالم هستى، از ذات پاک پروردگار مىخواهند، روحشان بزرگ و سطح فکرشان بلند، و تکیه گاهشان تنها خدا است.
اشتباه نشود! مفهوم توکّل آن چنان که بعضى از تحریف کنندگان پنداشتهاند، چشم پوشى از عالم اسباب و دست و روى دست گذاشتن و به گوشهاى نشستن نیست، بلکه مفهومش خودسازى و بلندنظرى و عدم وابستگى به این و آن و ژرفنگرى است، استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و حیات، عین توکّل بر خدا است زیرا هر تأثیرى در این اسباب است به خواست خدا و طبق اراده او است.
پس از ذکر این سه قسمت از صفات روحانى و نفسانىِ مؤمنان راستین، مىگوید: آنها در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگرى توکّل، از نظر عمل داراى دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندى با خدا و پیوند و رابطه نیرومندى با بندگان خدا «آنها کسانى هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهایم در راه بندگان خدا انفاق مىکنند» (الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
تعبیر به اقامه نماز (به جاى خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز مىخوانند بلکه کارى مىکنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا بر پا باشد.
و تعبیر: مِمّا رَزَقْناهُمْ: «از آنچه به آنها روزى دادهایم» تعبیر وسیعى است که تمام سرمایههاى مادّى و معنوى را در بر مىگیرد، آنها نه تنها از اموالشان که از علم و دانششان، از هوش و فکرشان، از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبى که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمىکنند.
در آخرین آیه مورد بحث، موقعیت و مقام والا و پاداشهاى فراوان این گونه مؤمنان راستین را بیان مىکند.
نخست مىگوید: «مؤمنان حقیقى تنها آنها هستند» (أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً).
سپس سه پاداش مهم آنها را بیان مىکند:
مى فرماید: «آنها درجات مهمى نزد پروردگارشان دارند» (لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
درجاتى که میزان و مقدار آن تعیین نشده و همین ابهام دلالت بر فوق العادگى آن دارد.
به علاوه آنها «مشمول مغفرت و رحمت و آمرزش او خواهند شد» (وَ مَغْفِرَةٌ).
«و روزىهاى کریم یعنى مواهب بزرگ، مستمر و همیشگى که نقص و عیبى در آن راه ندارد و حد و حسابى براى آن نیست در انتظارشان مىباشد» (وَ رِزْقٌ کَریمٌ).
به راستى ما مسلمانان که دم از اسلام مىزنیم و گاهى آن چنان خود را طلبکار از اسلام و قرآن مىدانیم که از روى نادانى گناه عقب ماندگىها را به گردن اسلام و قرآن مىافکنیم.
آیا اگر ما تنها مضمون این چند آیه را که روشنگر صفات مؤمنین راستین است در زندگى خود پیاده کنیم، ضعف و زبونى و وابستگى به این و آن را در پناه ایمان و توکّل از خود دور سازیم و هر روزى که بر ما مىگذرد، در مرحله تازهاى از ایمان و آگاهى گام بگذاریم و همواره در پرتو ایمان، احساس مسئولیت در برابر آنچه در اجتماعمان مىگذرد، داشته باشیم، رابطه ما با خدا و خلق آن چنان قوى باشد که از همه سرمایههاى وجود خویش در پیشبرد اجتماع انفاق کنیم روزگارمان چنین خواهد بود که امروز است؟!
ذکر این موضوع نیز لازم است، که ایمان مراحلى دارد و درجاتى، ممکن است در پارهاى از مراحل به قدرى ضعیف باشد که جلوههاى عملى قابل ملاحظهاى از خود نشان ندهد، و با بسیارى از آلودگىها نیز بسازد.
ولى یک ایمان راسخ و حقیقى و محکم محال است از جنبههاى عملى و مثبت و سازنده خالى شود. و این که بعضىها عمل را جزء ایمان ندانستهاند تنها نظرشان به مرحله بسیار پائین ایمان بوده است.