به گزارش حلقه وصل، روزگاری رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره) در مورد وصیت نامه شهدا میفرمود:«این وصیتنامههایى که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.» چند سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب هم در یکی از دیدارهای رسمیشان به خواندن وصایای شهدا توصیه داشتند.
ایشان در این زمینه فرمودند: «این وصیتنامههایی که امام میفرمودند بخوانید، من به این توصیه ایشان خیلی عمل کردهام. هرچه از وصیتنامههای همین بچهها به دستم رسیده - یک فتوکپی، یک جزوه - غالباً من اینها را خواندهام؛ چیزهای عجیبی است. ماها واقعاً از این وصیتنامهها درس میگیریم. اینجا معلوم میشود که درس و علم و علم الهی، بیش از آنچه که به ظواهر و قالبهای رسمی وابسته باشد، به «حکمت معنوی» - که ناشی از نورانیت الهی است - وابسته است. آن جوان خطش هم بزور خوانده میشود، اما هر کلمهاش برای من و امثال من، یک درس راهگشاست و من خودم خیلی استفاده کردهام...وقتی معنویت هست، دلها مجذوب آن میشود. وقتی دلها مجذوب شد، نیروها به دنبال دلها و ارادهها حرکت میکند. وقتی اینطور شد، بزرگترین قدرتها نمیتوانند یک ملت را شکست بدهند. برادران! این واقعیت در ایران اتفاق افتاد؛ بزرگترین قدرتهای دنیا نتوانستند ایران را شکست بدهند.» اعجازهای نهفته در کلام این مردان خدا گنجینهای از حکمت آنهاست که میدان جهاد در راه خدا به آن دست یافتند. مرور خطوط این وصایا ضروری است.
شهید والامقام بهرام جعفر متولد سال 45 بود که در 7 خرداد سال 63 در سن 18 سالگی و در سقز توسط عوامل ضد انقلاب به فیض شهادت نائل شد. در ادامه متن وصیتنامه شهید بهرام جعفر میآید:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
آنانیکه در راه خدا کشته شدند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خویش روزی دارند و آنان در ظاهر مردهاند.
با سلام به آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود بی کران بر تمامی شهدای اسلام و رزمندگان و با سلام به شما امت (حزب الله).
این جانب بهرام جعفر با آگاهی کاملی که به شهادت دارم، این راه را انتخاب کردهام و اینک متن وصیت نامه(خداوند از تو فقط یک چیز می خواهم که شهادتم در راه تو و برای تو باشد و تا مرا نیامرزیدی از دنیا مبر)
پس از عرض سلام به تمامی دوستان و آشنایان و خانواده عزیز و گرامیم من این نامه را به عنوان وصیتنامه مینویسم و امیدوارم به این گفتهها عمل شود. مادر و پدر و دوستان از من راضی باشید تا روح من در آن دنیا شاد باشد. مادر تو هم مانند زینب باش و زینبوار عمل کن، همانند او که معلم تمام زن های مسلمان است صبر و پایداری داشته باش و بدان در پیشگاه خداوند متعال اجری بزرگ داری.
مادرم، میدانم بعد از شهید شدن من گریه میکنی ولی مادر این را بدان و از من بشنو که هر موقع خواستی گریه کنی به یاد آقا امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن یار مظلوم او گریه کن، زیرا هیچ غم و اندوهی از شهادت آن امام عزیز بالاتر نیست و ما شاگردان آن امام هستیم. (هر چند که سعادت آن را نداریم).
مادر و پدر میدانم که وجود من به جز رنج و مشقت برای شما چیزی دیگری نبود. مادر جان ناراحت نشو که چرا من مدرسه نرفتم و به بسیج آمدم چون میدانستم فقط اینجا میتوانم خود را بسازم این را هم بدان که بسیج مدرسه است. مدرسه عشق است. مادرجان خوشحال باش پسرت بدون دادن امتحان کنکور به دانشگاه رفت. دانشگاه ایمان، دانشگاه اخلاص و خوشحال باش که پسرت در امتحان قبول شد و به سوی معشوق خود شتافت. مادرجان خیلی دوستت دارم. دوست داشتم که بتوانم نفسهای شما را که بیرون میآید در جایی حبس کنم و هر موقع که دلم گرفت آن را بازکنم و ببویم.
آفرین به تو که مرا چنین پروراندی و تحویل جامعه دادی و فدای اسلام کردی و دین خدا را پابرجا کردی و امانتی خدا را چقدر خوب نگه داشتی و بعدا پس دادی مادرم هنگامی که جنازه من را آوردند امیدوارم که روی آن نقل و نبات بپاشید و شادی کنید به این خاطر میگویم شادی کنید که ارزش شهادت از اینها بالاتر است و اگر هم جنازهام پیدا نشد شبهای جمعه یک فاتحه برایم بخوانید و اگر جنازهام آمد در بهشت زهرا کنار دوستانم به خاک بسپارید و اگر توانستی شبهای جمعه به بهشت زهرا بیا هنوز هم که میخواهم بروم خود را لایق شهادت نمیدانم امیدورام که پدر و مادرم از من راضی باشند چون فقط با رضایت پدر و مادرم خداوند از من خشنود میباشد.
وصیت دیگر به خواهران، برادرانم دارم: خواهرم حجابت را حفظ کن زیرا حجاب تو کوبیدهتر از خون من است و زینب وار عمل کنید و هرگز خدا را در هر کاری فراموش نکنید. از برادرانم میخواهم که با امید و امیدواری در راه اسلام و جمهوری اسلامی و امام عزیزامن قدم بردارید و از امام و یاران او در همه وقت و همه جا دفاع کنید چون راه امام راه حضرت محمد (ع) و امامانمان است و از شما امت اسلامی میخواهم که نگذارید خون پاک شهدا که در راه خدا ریخته شده است پایمال شود.
و اگر از من بدی دیدید مرا واقعاً از ته دل حلال کنید، زیرا من به حلالیت شماها خیلی خیلی محتاجم در ضمن به پسرعموم علی هم بگویید همچون برادران(حزب الله)دیگر با منافقین و گروهکهای مخالف مبارزه کند تا این سنگر و جبهه داخلی پر باشد و بتواند به لطف و یاری خداوند در این جنگ هم پیروز بشویم. از تمام شما التماس دعا دارم و امیدوارم که شما ادامه دهنده راه شهدا باشید و امام را یاری کنید و در دعاها و نمازهایتان دعا کنید و از خدا طول عمر آن رهبر را بخواهید. راستی من 100 تومان نذر کرده بودم که در حرم امام رضا(ع) بیندازم اگر از من پولی به شما رسید این کار را بکنید و امیدوارم که قبل از شهادتم امام زمان(عج)را ببینم.
خداحافظ «امام را دعا کنید»
خداوندا من خجالت میکشم که در روز محشر با پیکری سالم در نزد حسین بن علی (ع) حاضر شوم خدایا بدن مرا مانند امام حسین (ع) تکهتکه کن تا در برابر او روسفید باشم و از روی مبارک آقا خجالت نکشم و در برابر فاطمه زهرا (س) هم سرافراز باشم. (آمین یا رب العالمین)
از خانواده گرامیم و فامیلهایم خواهش میکنم که اختلافات و دوریها را کنار بگذارند و باهم خوب و متحد باشند تا در همه کارهایتان موفق باشید به خدا قسم دنیا ارزش این اختلافات و قهرها را ندارد خلاصه قدر همدیگر را بدانید امیدوارم که ناراحت نشوید که من این را نوشتم مرا ببخشید و حلال کنید.
خدا یار و نگهدارتان
برادر کوچک شما
بهرام 2/2/63