سرویس جهان حلقه وصل - یکی از وعدههای جو بایدن در تبلیغات انتخاباتیاش حل مسئله توافق هستهای با ایران بود؛ مسئلهای که اکنون راهحل آن دور از دسترس دولت جدید آمریکا به نظر میرسد. سیاست تکراری هویج و چماق آمریکا در دولت بایدن نتیجهبخش نبوده و مستأجر دموکرات کاخ سفید حالا کمکم میفهمد چرا پرونده ایران یکی از بزرگترین شکستهای دوران ریاستجمهوری ترامپ بود؛ هر روزی که از ریاستجمهوری بایدن میگذرد، بیشتر به نظر میآید که بایدن هم به سرنوشت ترامپ دچار خواهد شد. ایران حاضر نشد زیر بار سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ برود و اکنون هم دارد مشتِ خالی بایدن را باز میکند و نشان میدهد ادعاهای رئیسجمهور آمریکا درباره توسل به دیپلماسی در قبال ایران پوچ بودهاند.
مجله اینترنتی «نیو ایسترن آوتلوک» روسیه اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «حماقت بایدن درباره ایران و سیاست خارجی؛ یک تهدید جنونآمیز هستهای برای همه! [۱]» به همین موضوعات پرداخته و نوشته است ایران در مقابل سیاست هویج و چماق دولت بایدن خم به ابرو نیاورده و چهبسا به الگویی برای کشورهای دیگر تبدیل شود تا همین کار را بکنند. آنچه در ادامه میآید خلاصهای از مهمترین نکات گزارش نیو ایسترن آوتلوک است.
لازم به ذکر است که حلقه وصل صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید حلقه وصل نیست.
مانورهای آمریکا و ایران در تلاش برای دستیابی به نوعی توافق درباره برنامه هستهای ایران، چه صلحآمیز و چه غیرصلحآمیز، دیگر دارند بیشازحد قابلپیشبینی میشوند. اساساً، نه آمریکا و نه ایران دیگر به توافقنامه سال ۲۰۱۵ متعهد نیستند و هر کدام از طرف دیگر میخواهند اولین گام را برای بازگشت به تعهد کامل بردارد؛ در حالی که این آمریکا بود که از توافق خارج شد. از آنجایی که برداشتن گام اول میتواند به معنای اعتراف به تخلف باشد، هیچکدام از طرفها حاضر نیستند این کار را بکنند.
صدالبته با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ایران در فصل تابستان [سال ۲۰۲۱]، باید موضعگیریهای ضدآمریکایی وجود داشته باشد تا بعد از آن طرفها بتوانند دور هم بنشینند و مذاکره کنند. اما بسیاری از کارشناسان آنقدر غرق تمرکز روی اتفاقات در واشینگتن شدهاند که شاید نتوانند مسئلهی بزرگتر را درک کنند: منافع متعدد و متقابلی در اینجا وجود دارند که توافق با آمریکا احتمالاً برای هیچکدامشان خوب نیست.
یکی از عوامل مهم، چنانکه یک گزارش صراحتاً اشاره میکند، این است «بایدنِ رئیسجمهور آنگونهای با ایران و عربستان برخورد نکرده است که بایدنِ نامزد [ریاستجمهوری] برنامهریزی کرده بود[۲].» چنانکه قابلپیشبینی هم بود، در ادامه این گزارش آمده است: «برنامهها و وعدههای اولیهای که در جریان تبلیغات انتخاباتی داده میشوند، بعد از اینکه عملاً دولت را به دست گرفتید، بهندرت جان سالم به در میبرند.»
واکنش «آبکی» بایدن به نقش مستقیم محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی، در قتل وحشیانه «جمال خاشقجی» خبرنگار واشینگتنپست که مدتها شهروند آمریکا بود، در کنسولگری سعودی در استانبول، به مذاقها خوش نیامده است؛ حتی به مذاق حامیان رئیسجمهور جدید آمریکا. بر خلاف لفاظیهای وزارت خارجه آمریکا[۳]، اقدامات اخیر بایدن نشان میدهد خون خاشقجی هدر رفته است. از قدیم گرفتهاند «دوصد گفته چون نیم کردار نیست»؛ ایجاد محدودیتِ مسافرت برای چند نفر از عاملان قتل خاشقجی مشکل اصلی را حل نمیکند؛ و به معنای برخورد با آنهایی نیست که مرتکب قتل شدهاند. دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن نقاط اشتراک زیادی در مواردی دارند که منافع سیاسی آمریکا متفق یا متفرق میشوند؛ و سرپوشگذاری شروع میشود.
تصور اینکه بایدن رویکرد و سیاست خارجی آمریکا را نسبت به دوره ترامپ دچار تحول خواهد کرد، تا اندازهای غیرواقعی است؛ احتمال قویتر این است که بایدن به جای اصلاح سیاستهای رئیسجمهور سابق آمریکا، مثلاً در قبال ایران و چین، به دنبال استفاده از آنها به عنوان برگ برنده باشد (+)
برگشت از «هنر معامله» ی ترامپ به هویج و چماق بایدن
بخش زیادی از مشکل ناشی از این است که بایدن، یا افرادِ در سایهای که پشت سرش هستند، فکر میکنند سیاست خارجی و تصمیمهای بزرگ را میشود در خلأ اتخاذ کرد؛ بدون اینکه نیازی به تماس گرفتن با کسانی باشد که واقعاً باید با آنها مشورت کرد. فعلاً فقط نمونهی آماری کوچکی از ریاستجمهوری بایدن داریم، اما سیاست این دولت «اول شلیک کن، بعد سؤال بپرس و توجیه کن» است. بمباران سوریه، تحریم عربستان و میانمار، و تهدید به تحریم روسیه صرفاً به دلیل اتهامِ مسموم کردنِ یک سیاستمدار معارضِ مشکوکِ روس [جزئیات بیشتر]، که طبق معمولِ نامزدهای انتخاباتی معارض در روسیه روابط نزدیکی با آژانسهای اطلاعاتی غربی و پروندهای درباره فساد دارد، عکسالعملهای نسنجیدهای هستند که واقعیتهای دیگر جهان را به حساب نمیآورند.
گامهای اولیهی متزلزلِ بایدن برای ورود مجدد به توافق هستهای ایران شامل برخورد با این کشور به گونهای بود که انگار تهران قرار است از واشینگتن دستور بگیرد، مانند کودکی که باید مؤاخذه شود؛ و این گامها با استقبال خوبی مواجه نشدهاند. کمتر کسی حاضر است اذعان کند که ایران به نوبهی خودش به توافق پایبند بود؛ تا وقتی آمریکا، در اقدامی ناکام از طرف ترامپ برای اجرای «هنر معامله[۴]» [اشاره به کتابِ دونالد ترامپ[۵]] یا دیپلماسیِ زور، مسیرش را از متحدانش جدا کرد و به شکل یکجانبه از توافق خارج شد.
در اینجا پای یک تاریخچهی طولانی در میان است؛ اینکه مقامات سال ۲۰۱۵ چه کسانی بودند و امروز چه کسانی هستند. درست است که دولت بایدن هم با همان آیتالله مواجه است، اما ایران نظام سیاسی پیچیدهای دارد. بعید میدانم بسیاری از کارشناسها درک کاملی از نحوه تصمیمگیری سیاسی و دیپلماتیک در این کشور داشته باشند. نکتهی متناقضنما این است که تصور میشود ایران آن کشوری است که بالابهپایین اداره میشود [و همهی تصمیمات را در آن یک نفر در رأس حکومت اتخاذ میکند]، در حالی که بایدن است که دارد تلاش میکند همه کارها را خودش انجام بدهد.
بنابراین تعجبی ندارد که ایران هنوز دستِ خود را رو نکرده است و به قول «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت خارجه ایران، الآن برای نشست و مذاکره «مناسب» نیست[۶]، چراکه «هنوز هیچ تغییری در مواضع و رفتار ایالات متحده صورت نگرفته[۷]» است. این موضع احتمالاً به اقدام آمریکا در بمباران نیروهای تحت پشتیبانی ایران در سوریه اشاره دارد. تهران میخواهد ببیند سیاست دولت جدید آمریکا در قبال یمن و عربستان چگونه خواهد بود و آیا آمریکا به حدی از بلوغ رسیده که واقعاً دست به اقدام [در تنبیه رژیم سعودی] درباره خبرنگاری بزند که «مصلح بود، اما مثله شد» یا نه.
بدیهی است که ایران میخواهد اول تحریمها تعلیق شوند [و بعد به تعهدات خود برگردد]، اما این تنها شروع کار است. مسئله چیزی بسیار بیشتر از صرفاً پذیرش پیشنهادی برای پیوستن مجدد به توافق است؛ پیشنهادی که چهبسا آنقدرها هم که ادعا میشود، صادقانه نباشد. آمریکا باید انتخاب سوگلی در میان بازیگران هستهای در منطقه را پایان دهد و با کشورهای مختلف با یک استاندارد مشابه رفتار کند. سالهاست که سیاست آمریکا این بود که چشمش را روی اسرائیل و برنامه هستهایش که در آستانهی نظامی شدن است، ببندد و جای دیگری دنبال مقصر بگردد؛ و آن را هم [در ایران] پیدا کند. به عبارت دیگر، [از نظر دولت آمریکا] اسرائیل میتواند هر قدر که میخواهد گردوخاک کند و هیچکس هم کاری به تلآویو نداشته باشد، اما اگر ایران بخواهد توانایی پاسخگویی به اسرائیل را داشته باشد، آن هم صرفاً به عنوان یک عامل بازدارنده، این کارش کاملاً غیرقابل قبول است.
اگر سلاح هستهای خوب است برای همه خوب است
تمایل بایدن به پیدا کردن راهحل فوری [برای توافق هستهای ایران] نتیجه معکوس داده است. جوش دادن معامله از نقاط قوت بایدن نیست؛ و این مسئله هر روزی که از دولتش میگذرد بیشتر آشکار میشود. ایران در مقابل توسل آمریکا به هویج و چماق خم به ابرو نیاورده است. میداند تاکتیکهای آمریکا از پشتیبانی بینالمللی برخوردار نیست؛ به استثنای اسرائیل و چند شریک واشینگتن در ناتو که پشت آمریکا هستند. به خاطر همین هم هست که، حداقل تا الآن، ایران دارد مشتهای بایدن را باز میکند [و توخالی بودن تهدیدهای او را نشان میدهد]؛ و چهبسا به الگویی برای دیگران هم تبدیل بشود تا همین کار را بکنند.
رهبران ایران بمباران اخیر در سوریه را تلاشی مفتضحانه برای استفاده از بمب به عنوان تاکتیک مذاکره میدانند. بنابراین این فرآیند [چانهزنی] از الآن شروع شده است، اما معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد. اگر بایدن نتواند توافق قبلی را احیا کند، یا برای دستیابی به توافقی بهتر مذاکره کند، این ناکامی به عنوان یک شکست بزرگ در حوزه سیاست خارجی در اوایل دولت او تلقی خواهد شد.
به نفع بایدن است که نگاهی به تاریخی بیندازد که باعث شد امروز در این نقطه باشیم؛ و بهتر است از توسعه هستهای ایران در زمان شاه شروع کند. سیاست آمریکا مبنی بر ارائه کمکهای فنی و مواد هستهای به شاه بود که موجب شد کشورهای دیگر منطقه هم وارد بازی برقراری توازن مقابل ایران شوند. اگر آمریکا اکنون میخواهد خلاف آن سیاست را در پیش بگیرد، تنها راهش برای اثبات حسن نیت، عاریسازی منطقه، و چهبسا جهان، از سلاح هستهای، و به این ترتیب حذف سیاست از معادله هستهای است. هرچه باشد اسرائیل بمب هستهای دارد و «اگر سلاح هستهای برای اسرائیل خوب است، برای ایران هم خوب است.»
خالی کردن کل منطقه از سلاح هستهای و سپس جلوگیری از دستیابی کشورهای منطقه به ظرفیت ساخت این سلاحها میتواند نقطه شروع خوبی باشد. شاید الآن زمان مناسبی برای فاش شدن واقعیت باشد، اما زمان مناسبی برای بایدن نیست. بقیه کشورهای جهان دیگر احترامی برای آمریکا [و تضمینهای این کشور] قائل نیستند، و ارزشِ توافقنامههای هستهای، مانند هر توافق دیگری، باید بیشتر از کاغذی باشد که رویش نوشته شدهاند؛ آن هم نه فقط برای یک طرف.
[۱] Biden’s Folly over Iran and Foreign Policy, “A Dr. Strangelove Threat to All! ” Link
[۲] How Biden’s best-laid plans for Iran and Saudi Arabia failed in his first month Link
[۳] Accountability for the Murder of Jamal Khashoggi Link
[۴] Trump: The Art of the Deal Link
[۵] ترامپ: هنر معامله لینک
[۶] US disappointed by Iran's latest move on nuclear deal, remains ready to re-engage: WH Link
[۷] خطیبزاده: زمان برای نشست با آمریکا و سه کشور اروپایی مناسب نیست لینک