به گزارش حلقه وصل، در پی شهادت دو تن از جهادگران اردوهای جهادی در مناطق محروم، همسر شهید مدافع حرم حججی در یادداشتی خطاب به این شهدا نوشت:
یک سوال؟ ماه ذی الحجه است یا محرم؟ بچه هیئتی ها، بچه مذهبی ها، بچه ولایتی ها، بچههای جهادگر کجا میروند؟ اصلا زود نیست که میروند؟ چقدر زرنگ هستند! رفتند که شب عاشورا امام شان تنها نماند و پیش اربابشان باشند.
حججی ها، شیرازی ها، حسینیها وامینیها خوب میدانستند که اگر شهید نشوند میمیرند. زرنگ بودند خوب معاملهای کردند.
شهادت هنر است، مزد جهاد است. فرقی هم نمیکند در شام باشی یا در عراق. در غربت باشی یا در وطن. با لب تشنه باشی یا سیراب. اسیر هم شده باشی یا نه؟ هر چه که هست شهادت یک لحظه نیست. یک سیر است، یک مسیر است. ابتدای این مسیر هم اخلاص و فداکاری است. چه در شهر باشی چه روستا. شاید هم در کشوری دیگر.
حججی ها، شیرازی ها، حسینیها. رفتید که روستاها را بسازید اما... خودتان ساخته شدید آن هم در اردوهای جهادی. مشکلات را با جان و دل خریدید و خوب مزدتان را هم گرفتید.
سه شنبههای مهدوی، در گرمای تابستان به سر چهارراهها رفتید و با شربت، گل و یک لبخند از مردم پذیرایی کردید. همین نام مهدوی هم شما را به اینجا رساند.
خوشا بسعادتتان، نامه اعمالتان را که با خون بدن تان پنج شنبه به دست امام زمان رساندند لبخند مولا نصیب تان شد. شب جمعه هم که مهمان ارباب تان بودید. به به، چه بزم و شوری در کنار خاندان رسول الله (ص).
بهاره جان چند کلامی هم با تو سخن بگویم؛ دختر هستی و بابایی... مثل رقیه، بابایت را دیگر نمیبینی. مثل رقیه، پدرت شهید شد... مثل رقیه، اما، بهاره جان اینجا نمیگذارند تو تشنه بمانی. کسی هم تو را اذیت نمیکند کتکت نمیزنند. با احترام عکس پدرت را روی دست میگیرند. اگر بهانه بگیری و دلتنگ شوی مزار پدرت هست. سنگ نیست، نیزه نیست، خرابه نیست، طبق نیست.
سهم دیگران از نگاه به تو حسرت است و آه که خودشان جامانده اند؛ بابا کنارت هست، همیشه هم هست. حضورش را حس میکنی. اصلا خدا را هم احساس میکنی. بهترین هدیه را هم پدرت به تو داده است، با تمام هنرش. عزت، سربلندی و افتخار. شهادت هنر است و پدرت هم به فرمان آتش به اختیار رهبرمان رفت. رفت تا تو و مادر و خانواده سربلند بشود؛ مبارکت باشد.
تو هم سربلند کن، هم پدرت را، هم اسلام و هم ایران را.
همسر شهید حججی ۹۶. ۶. ۶