به گزارش حلقه وصل، علی محمد مهاجر یادداشتی پیرامون کتاب «ملاصالح نوشته است.
«لا یدخُل انساناً حتی یخرُج انساناً جدیداً»
«هیچ انسانی وارد این اتاق نمیشود مگر اینکه انسان جدیدی از آن خارج شود»
این جمله ایست که بر روی اتاق شکنجهی زندان ادارهی استخبارات عراق در بغداد نوشته بود. اگر این جمله ی عجیب را به امور و موقعیتهای دیگر تعمیم دهیم متوجه میشوید که خیلی از مسائل، مکانها و موقعیتها به این گونه هستند. به طوری که هیچ انسانی وارد خیلی از مسائل، مکانها و موقعیتها نمیشود مگر اینکه به صورت انسان نوینی از آنها خروج پیدا کند .
کتاب مُلا صالح ، سرگذشت مردی است که وارد اتاق شکنجهی ساواک، اتاق شکنجهی بعثیها و زندان خودیها در وطن خودش شده بود و به هنگام خروج از هر کدام، انسان جدیدی شده بود ولی این انسان جدید بدون اینکه روحش را تسلیم پلیدیها کند یا اینکه با روحی شکسته از آن جا خارج شود ، فقط صبورتر میشد و گویی این صبر شگفت انگیزش از منبعی قُدسی تامین میشود.
چنین انسانی با این خصائل در وطن خویش غریب است، زیرا گروهی کثیر که خود را وارث انقلاب میدانند بی آنکه مصائب آن را مثل چنین قهرمانی تحمل کرده باشند هر گونه فرصت طلبی اقتصادی و سواستفاده از موقعیتها را بر خود جایز شمرده و در توجیه این اعمال خود را سهم داران و سهام داران میدانند یا که خود را از نسلی با ژنی برتر از عامهی مردم معرفی میکنند . پرواضح است که یک انقلابی اصیل مثل «مُلا صالح» در میان چنین فضایی هنوز طعم غُربت را حس میکند .
بعد از آنکه فصل آخر کتاب مُلاصالح را خواندم یکی از ابیات شاعر حکیم ، ناصر خسرو به ذهنم آمد . گویی این شاعر شیرین سخن ، صدها سال قبل این بیت را برای مُلاصالح سروده است ؛
در حرب این زمانه ی دیوانه
از صبرساز تیغ و ز دین مغفر
به نظرم اصلیترین دلیل اینکه کتاب مُلاصالح در نظر خوانندگانش شیرین و جذاب جلوه می کند، این است که نویسنده سادگی روایت را در تمام کتاب حفظ کرده بی آنکه بیان آرمان گرایانهی کتاب لطمهای یابد . آرمان گرایی روایت کتاب از مرز شعار ، دور و به واقعیت زمانه و رخدادها نزدیک است . این ویژگی را می توان از همان فصل اول کتاب تشخیص داد .
هنگامی که احساسات و افکار صالح نوجوان را در برابر تبعیض اجتماعی ، فقر و نابرابری اقتصادی می بینیم متوجه می شویم همین افکار و احساسات والای عدالت طلبانه ایشان در نوجوانی شالوده ی شخصیت بزرگ ایشان در سنین بعدی شده است . امروز فقدان شخصیت هایی انقلابی نظیر مُلاصالح در عرصه های فرهنگی ، سیاسی و ... به وضوح احساس می شود شخصیت هایی که بتوانند در برابر امواج مصائب و خیل وسوسه های فرصت طلبانه ، انقلابی بمانند .
مُلاصالح هر جا که نیاز به خدمت را احساس می کند بی آنکه دچار تردید شود کمر همت به خدمت در آن عرصه می بندد . آنجا که نیاز است به عنوان یک فعال فرهنگی خدمت کند تمامی توان خود را به عنوان یک فعال فرهنگی به کار می گیرد تا با تبلیغات تجزیه طلبان مبارزه کند و یا روحیه ی رزمندگان جبهه ها را قوت بخشد . در جایی دیگر که نیاز و توان خود را در مبارزه ، همدردی با اُسرا و ... می بیند بی آنکه پرده ی سستی ، بصیرتش را بپوشاند خالصانه مجاهدت می کند .
روایت مُلاصالح ، این انقلابی واقعی ، تصویر خیلی از وقایع را روشن میسازد به گونهای که ویژگیهای دوره های معاصر؛ زمامداری محمدرضا پهلوی، انقلاب، جنگ تحمیلی و ... را میتوان در آن به روشنی دید به گونهای که میتوان شناسنامهی دوری معاصر را در آینهی این روایت دید، زیرا مُلاصالح فرزند زمان خود است.
توصیف و روایت مُلاصالح از زندان دوران پهلوی، زندان بعثیها و در نهایت زندان خودیها به صورت زنده در ذهن ما جلوه میکند آنجا که روایت به توصیف دنائت برخی شخصیت ها می پردازد به قدری توصیف ملموس است گویی این اشخاص پست و ظالم را بارها دیده ایم .
روایت مُلا صالح میتواند در شناخت فرهنگ بومی مردم عرب زبان جنوب کشورمان حرفی برای گفتن داشته باشد. این عنصر کمتر در روایت های منقول آورده شده و معمولا روایت درخشش فداکاریهای مردم جنوب کشورمان در دفاع مقدس مجالی برای بیان این عنصر باقی نمیگذاشت. ولی در کتاب مُلاصالح این عنصر مغفول نمانده است با به کار بردن برخی واژگان بومی و گفتگوهای محلی با توضیحات و معنای کامل آن به فارسی از این عنصر به زیبایی کامل استفاده شده است در کنار این مسائل برای فرهنگ بومی مردم جنوب کشور محرومیت ها و مصائبی که این مردم بزرگوار در اثر شرایط تاریخی معاصر متحمل شدند را مورد توجه قرار داده است .
محرومیت این مردم شریف ابتدا در اثر تبعیض میان بومیان و خارجیان شروع می شود و با شروع جنگ و خرابیهای جنگ ادامه مییابد همان گونه که مُلاصالح روایت میکند در کودکی به هنگام باریدن باران ، آب از سقف خانه ی آنها چکه میکرد و الآن بعد از سالها با پشت سر گذاشتن انقلاب و جنگ هنوز هم به جهت بی توجهی مسئولین هنگام باریدن باران، آب از سقف خانه ی او چکه میکند . به راستی ملاصالح انقلابی تمام عیار است و در حمایت از ارزش هایی که برایش جنگیده و اسیر شده تمام قد ایستاده است .