سرویس پرونده_ محمد کاوریزاده: متولد سال 1359 هستم و اولین روزی که صدام به خرمشهر حمله کرد، من به دنیا آمدم. چند ماه در خرمشهر بودیم ولی دیگر نتوانستیم تحمل کنیم چون دشمن بعث عراق، فشار زیادی میآورد. دو برادرم بر اثر اصابت خمپاره به خانهمان شهید شدند و خانوادهام آنها را در جزیره مینو دفن کردند. ما از خرمشهر رفتیم و بعد از آزادسازی برگشتیم. آن روزها وضعیت خرمشهر خیلی اسفناک بود و همه خانهها خراب شده بودند. حتی اگر کفار یا اسرائیلیها هم به اینجا حمله کرده بودند این طور خرابی به وجود نمیآوردند. سالها تا سال 1372 طول کشید تا اینکه مردم کم کم به خرمشهر برگشتند و با همت مردم و مسئولین، خرمشهر درست شد.
ما خوشحالیم که کاروانهای راهیان نور به اینجا میآیند و خانوادههای شهدایی که فرزندانشان را در خرمشهر و در شهرهای مرزی از دست دادهاند، اینجا را میبینند. راهیان نور خوب است اما اگر هزینه تعدادی از این اردوها را به خرمشهر بدهند تا برای بیماران، زنان بیسرپرست و... هزینه شود خیلی بهتر است.
من دیدم افرادی پشت پیراهنشان نوشته بود «اردوی جهادی» کهخیلی خوشحال شدم. آنها با اینکه جوان و دانشجو بودند، داشتند منطقه را تمیز میکردند و متأسفم که خود ما که ساکن اینجا هستیم، این کارها را انجام نمیدهیم! آنها با کمک مردم، خانه درست میکردند و کارهایی انجام میدادند که اصلاً قابل وصف نیست. من از آنها تشکر میکنم و دوست دارم که همیشه اینگونه باشد. خانههایی هست که کسی نمیتواند نهاییاش کند و یا زنان بیسرپرست هستند که از عهدهمخارج برنمیآیند و نیاز به کمک دارند و این کمکها روح شهدا را شاد میکند.
من دوست دارم کاروانهای راهیان نور وقتی که میآیند، وسایلشان را با خودشان نیاورند و بتوانند نان و آب و غذایشان را از خرمشهر تهیه کنند تا اقتصاد خرمشهر رونق بگیرد. من میبینم وقتی که میآیند همه چیز را با خودشان میآورند.