چند روز پیش قضیهای را خواندم که با عددهایش، من را یاد خطبه نود و شش نهجالبلاغه انداخت. امیرالمومنین(ع) را به جایی رسانده بودند که آرزوهای خاصی پیدا کرده بود: «لوددت والله ان معاویه صارفنی بکم صرف الدینار بالدرهم فاخذ منّی عشره منکم و اعطانی رجلاً منهم... به خدا قسم دوست داشتم معاویه مثل صرّافهایی که ده درهم را با یک دینار عوض میکنند، با من معامله میکرد در مورد شما؛ و از من ده نفر از شما را میگرفت و در مقابل، یکی از مردانش را به من میداد.»
و یاد نگرانیهای «مرحوم استاد» افتادم که میگفت: «این بیانی که امیرالمومنین(ع) با مردمش دارد، ممکن نیست که حضرت ولیعصر(عج) با ما داشته باشد؟! نکند زبان حالش با ما همان حرفهای جدش باشد؟ اگر اینطور باشد، چه خاکی به سرمان بریزیم؟ اگر هر ده نفر از ما به اندازه زحمتی که یک نفر از کفار برای دنیایش میکشد، برای قدرت اسلام کار نکند و اثر نداشته باشد، حقش نیست که ما را با بقیه عوض کنند؟! به جایی نمیرسند که بگویند لوددت والله به خدا دوست داشتم...؟!»
اما قضیهای که در آن صفحه خواندم و عددهایش چه بود؟ چیزی نبود جز اینکه: کاخ سفید و کارکنانش از ترس ریسک بزرگ رییس جمهور، سناتور جمهوریخواه را فرستاده بودند وسط زمین گلف تا رفیقش ترامپ را از تصمیم برای ترور حاج قاسم منصرف کند. گراهام گفته بود: «این کار، قمار ده دلاری را به قمار ده هزار دلاری تبدیل میکند و تقریبا به یک جنگ کامل میانجامد» و رییسجمهور ِ ایالات متحدشده برای دنیاپرستی گفته بود: «سلیمانی ارزشش را دارد»....آخ که این عددها چقدر تحقیر کنندهاند. از الواطی مثل من که اگر ده نفر هم بشوم، به اندازه یک دنیاپرست عادی هم اثر ندارم تا مردی که رییس کفار حربی حاضر است برای کشتن او، ریسک و قمار هزار برابری را بپذیرد.
ــ آقا جان! ما را که هیچ کس غیر شما نمیخرد. اما بر فرض هم که بخرند، دامن شما صدها سال نوری از انجام یک «مکروه» هم فاصله دارد. اجداد خودتان گفتهاند که «صرافی» مکروه است. ما درهمهای کجوکوله و رنگو رو رفته را که با بقیه عوض نمیکنید؟ میکنید؟!
تقدیم به مردی که چهلمین هفته شهادتش با چهلمین روز شهادت مولایش مصادف شد؛ به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه؛ به سردار ِ نائب عام حضرت ولیعصر (عج) و سپهسالار ولایتفقیه؛ حاج قاسم سلیمانی و تقدیم به مرحوم استاد که دلم برایش تنگ شده است.