
سرویس مبشر صبح: پس از انتشار نامه های حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) به جوانان غربی بیش از هر مسئله ای تبیین فرازهای عمیق و پرمعنا و مفهوم آن توجه اندیشمندان و صاحبنظران را به خود معطوف داشت. کتاب «شرح نامه» تلاشی برای ارائه شرح اجمالی از نامه اول رهبر معظّم انقلاب اسلامی بهمنظور آغاز حرکت و جهتدهی به صاحبنظران و پژوهشگران برای تبیین هر چه بهتر نامههای معظّمٌ له به جوانان غربی بوده است.
این اثر از دو بخش اصلی تشکیل میشود که در بخش نخست 20 محور از نامه اول رهبر معظّم انقلاب استخراج گردیده و گزیدهای از بیانات معظّمٌله پیرامون آنها آورده شده که به جهت نشان دادن چارچوب ذهنی و مفهومی اندیشههای آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) حائز اهمّیت است.
اشاره به برخی از بیانات رهبر معظّم انقلاب در این شرح، بهمنظور نشان دادن چارچوب و سابقهی مفهومی و منظم اندیشههای نگارندهی حکیم این نامه است. در بخش دوم نیز 30 محور مستخرج از نامه مورد توضیح اجمالی قرار گرفته که برخی از مهمترین این محورها عبارتند از؛ توضیح حوادث فرانسه، تخاطب مستقیم با جوانان، عملکرد غیر صادقانه و مزورانه سیاستمداران و دولتمردان غربی، تشدید اسلام هراسی پس از فروپاشی شوروی، هراسهای گوناگون القا شده به مردم در غرب، ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان، تأخیر در بیداری وجدان عمومی، اسلام بهمثابه«دیگری»، شناخت مستقیم از اسلام، نقش و اهمّیت پرسشگری، آینده تعامل غرب با اسلام و... .
دلایل انتخاب جوانان به عنوان مخاطبان اصلی نامه ها
در بند نخست نامه اول رهبر معظّم انقلاب اسلامی آمده است: «من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند». با بررسی بیانات حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی) در طول سالهای زعامت ایشان میتوان دریافت که جوانان جایگاه ویژهای در اندیشه معظّمٌ له داشتهاند.
از دیدگاه ایشان؛ «جوانان موتور و راه اندازندهی حرکتهای بزرگ در جامعه هستند»(21/آذر/68). همچنین؛ «جوانِ زنده و بانشاط و پُرامید و پاکدامن، میتواند یک تاریخ را بیمه کند»(8/آذر/77). از منظر سیاسی و بطور خاص در مواجه با بیعدالتیهای موجود در نظام بینالملل نیز معظّمٌله معتقدند که: «جوان، طبیعتش ظلمستیزی و مقابلهی با قلدری است. جوان، طبیعتش این است که وقتی ببیند دولتی در صحنهی بینالملل، در عرصهی عالم وجود دارد که اساس موجودیتش عبارت است از ظلم- نظام و حکومت صهیونیستی؛ اساسش ظلم است دیگر- با آن مخالف خواهد بود»(24/دی/77).
بنابراین مخاطب قرار دادن جوانان از سوی رهبر معظّم انقلاب از جنبههای گوناگونی قابل بررسی و تحلیل است که یکی از مهمترین این جهتها حس حقیقتجویی و ظلمستیزی این قشر از جامعه است. مخاطب تصریحی نامه، عموم جوانان در غرب، حتّی غیربومیانِ اروپا و امریکای شمالی هستند. این مخاطب قراردادن، علاوه بر امیدواری و ارزشگذاری به جوان غربی و پرهیز از نادیده انگاشتن آنها، با نگاهی به حسّ فطری حقیقتجویی است. بهعبارتدیگر، زبان نامه، زبان فطرت و تعقّل است. مسموم بودن فضای رسانه و همچنین تبلیغات گسترده حکومتی، یک رهبر دینی را بر آن میدارد تا بر مبنای تعقّل و حقیقتجویی، جوانان غربی را که آیندهسازان آن جوامع میباشند مخاطب قرار دهد. این امر به نوبه خود میتواند زمینهساز تعامل عقلانی و فطری اسلام ناب و مردم غرب شود. هرچند تحقّق این مهم، همّت فعّالین جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی و توجّه مخاطبین نامه را نیز میطلبد.
نگاه تکلیف مدارانه و نقش و اهمیّت پرسشگری
نامه های رهبر معظّم انقلاب به جوانان غربی، بر اساس نگاه تکلیفمدارانه و روزآمد یک متفکّر و دغدغهمند اسلامی که نسبت به مسائل جاری اسلام و مسلمانان در سطح جهانی شدیداً نگران است، نگارش شده و باید آن را ورای مواردی چون دیپلماسی عمومی و فارغ از مباحثی چون پرونده هستهای ایران و... در خصوص نحوهی تعامل با دولتمردان غربی دانست.
در دیپلماسی عمومی، یک نظام میکوشد با ارتباطگیری با عامّهی مردم در خارج از مرزهای خود، رابطه سیاسی خویش با مردم دنیا را بهبود بخشد. این در حالی است که در این نامه، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) به موضوعات سیاسیِ مبتلابه نظام ایران ازجمله پرونده هستهای نمیپردازند، بلکه از «اسلام» میگویند و در راستای رسالت یک اندیشمند و رهبر دینی، بدون تحمیل یک نظر خاص، مخاطبان خود را به حقیقتجویی بر مبنای فطرت و تعقل دعوت میکنند.
درواقع رویکرد اصلی نامه ها، ایجاد پرسش و ترغیب به تفکّر و تحقیق دربارهی اسلام در میان مخاطبان است. حضرت امام خمینی(ره) نیز در نامه به گورباچف به تحقیق و تعقّل تأکید داشته اند: « ... اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها تحقیق کنید... از شما میخواهم دربارهی اسلام به صورت جدّی تحقیق و تفحّص کنید» این رویکرد مشترک و واحد، ناشی از آموزههای اسلامی است که عالمان متعهّد را برای احیای روحیهی حقیقتطلبی و ارجاع مخاطبان به وجدان خود برمیانگیزد و بر اساس رسالت روشنگری عالمان راستین، مجاهدتهای علمی و تبلیغی را تشویق مینماید.
نوع نگاه و مواجهه به غرب در نامه های رهبر معظّم انقلاب
از مسائل حائز اهمیّت در بررسی نامه های رهبر معظّم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی نوع نگاه و مواجهه معظّمٌله با فرهنگ و تفکر غربی است. نگاهی که اگر به خوبی به بررسی و تحلیل آن پرداخته شود میتواند راهگشای عرصه های نوین در مواجهه با فرهنگ و تمدن غربی و نحوه تعامل با غرب باشد. برای شناخت بسترهای تعامل از دیدگاه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی) نخست بایستی نوع نگاه معظّمٌله به غرب و نقاط قوت و ضعف تمدن غربی مورد واکاوی قرار گیرد. بنابراین بطور اجمالی میتوان موارد زیر را مورد توجه قرار داد:
نخست اینکه از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب اسلامی؛ «مخالفت مؤمنِ به اسلام با تمدّن غربی بهخاطر پیشرفت علمی و مبارزه ی با خرافات و علمی کردن همه ی روابط اجتماعی نیست؛ بهخاطر خلأ معنویّت و فضیلت در این مجموعه ی دنیایی است.»(22/خرداد/83) از این رو می توان ضمن دقت در ویژگی های تمدن های گوناگون خصوصیات مثبت آنان را اقتباس کرد: «یکی از خصوصیات خوبی که اروپایی ها دارند، خطرپذیری است. منشأ عمده موفقیت های آنها این بوده است. ...خصوصیّت خوب دیگر آنها عبارت از پشتکار و از کار نگریختن است. ...بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و دانشمندان غربی کسانیاند که سالهای متمادی با زندگی های سخت در اتاق خود نشستند و چیزی را کشف کردند. انسان وقتی زندگی آنها را می خواند، می بیند چگونه زندگی کردند»(12/اردیبهشت/80).
بنابراین اخذ خصوصیات و ویژگی های مثبت تمدن غربی نه تنها ایرادی ندارد بلکه مفید بوده و توصیه میشود؛ «تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سرِ بساط میوه یا غذا و سبزیفروشی میروید و آنچه را که میلتان میکشد، چشم شما و کامتان میپسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب میکنید و میخورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر میگیرید؛ هیچ اشکالی هم ندارد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛ این را هزار و چهارصد سالِ پیش به ما یاد دادند»(26/آذر/82).
دوم اینکه؛ نقدها و مخالفت های رهبر معظّم انقلاب اسلامی به تمدن غربی نقدهایی صریح و با پشتوانه قوی عقلی و دینی است. بیعدالتی، فساد، تبعیض و نابرابری، استعمار سایر ملتها و... ازجمله این مخالفتهاست؛ «امروز در کشورهایی که دم از دمکراسی میزنند، بیعدالتی از همهجا بیشتر است. در همین کشورِ امریکا، بااینکه سالهای متمادی میگذرد که رسماً برابری حقوقی سیاه و سفید را روی کاغذ اعلان کردهاند، هنوز که هنوز است، میان سیاهان و سفیدان تبعیض حاکم است. در بعضی از کشورهای اروپایی، تبعیض هست. مسئلهی نژادی هنوز در آن جاها مطرح است. هنوز که هنوز است، قدرتمندان این کشورها - از جمله در امریکا - اگر در داخل ملاحظه کنند که کسی، چیزی و جماعتی، با اقتدار مطلقِ سرمایهداری آنها معارضهایی دارد، بیرحمانه میکوبندش! ...کسانی که اهل خبر و مطبوعاتند، به یاد دارند که چند سال قبل در ایالات متّحده جماعتی را زندهزنده در آتش سوزاندند! هفتاد، هشتاد مرد و زن و کودک را در امریکا - در همان جایی که به خیال خودشان سگها و حیوانات حقوق دارند و اگر کسی به گربه یا سگ خود در خانه ظلم کند، ادّعا میکنند که علیهاش اعلام جرم خواهد شد - در روز روشن و جلوِ چشم مردم دنیا در آتش سوزاندند! همین کشور، از تروریستترین کشورها و دولتهای دنیا - یعنی صهیونیستها - صریحاً حمایت میکند»(1/فروردین/76).
نکته حائز اهمیّت در همین چارچوب مباحثی است که رهبر معظّم انقلاب در چارچوب بحث «اسلام هراسی» در نامه ها به جوانان غربی و همچنین سایر بیانات مطرح فرموده اند: «شما امروز میبینید در اروپا، در آمریکا، علیه مسلمان ها چه تبلیغاتی انجام می گیرد. بحث این نیست که چرا مسلمان ها آزادی لازم را در بسیاری از این کشورها ندارند؛ بحث بر سرِ این است که چرا امنیّت جانی ندارند! یعنی حقیقتاً اینجوری است»(6/بهمن/93).
از دیدگاه حضرت آیتاللهالعظمی خامنه ای(مدّظلّهالعالی) از دلایل اسلام هراسی ترس قدرت های استکباری از تهدید منافعشان بوسیله اسلام و حاکمیت ارزش های اسلامی است؛ «اسلامهراسی وجود دارد؛ عدّهای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را میشکافیم و در مسئله دقّت میکنیم، میبینیم که اینها همان اقلّیّت قلدر و زیادهخواهی هستند که از حاکمیّت اسلام میترسند؛ از اسلام سیاسی میترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد. اسلامهراسی در واقع ترجمهی هراس و سراسیمگی قدرتها در مقابل اسلام است؛ واقع قضیّه این است.»(21/اسفند/93).
البته از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب اسلامی سیاست ها و اقدامات غربی ها در راستای اسلام هراسی نتیجه عکس خواهد داد: «این حرکت آنها علیه اسلام و تلاش آنها برای اسلامهراسی، نتیجهی عکس خواهد داد؛ بهاینمعنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار میدهد؛ یعنی اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر میافتند که علّت اینکه اینقدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکههای تلویزیونیِ وابستهی به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار میگیرد چیست؟ این خود زمینهی یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند»(21/اسفند/93).
نکتهی بعدی در مورد آیندهی تعامل غرب با اسلام است. بطور خاص لزوم نگاه به آینده در باب تعامل غرب و اسلام در آخرین فراز نامه اول نمایان شده است. بر اساس برداشت از این نامه حکیمانه و تاریخی، به نظر میرسد چشمانداز تعامل مطلوب و ممکن غرب و اسلام در آینده میتواند متفاوت از وضعیت کنونی باشد. امید به اصلاح روند موجود در تعامل غرب با اسلام، امید به وجدانهای بیدار و فطرتهای پاک و امید به تلاشهای علمی و کشف تدریجی حقیقت اسلام برای جوانان غربی، ایجاب میکند که به آینده امیدوار باشیم و البتّه این امید از مبانی اسلام سرچشمه میگیرد.
میتوان امید داشت که در آینده شناخت صحیح، جامع و مستند از اسلام در میان مردم غرب بهویژه اقشار فرهیخته و جوان، مبتنی و برگرفته از قرآن کریم و سیرهی پیامبر اسلام(ص) رشد یابد و برداشتهای غرضآلود، تحریف شده و نارسا از اسلام در غرب کمرنگ شود.
میتوان امید داشت که نگرش مثبت نسبت به اسلام و مسلمانان و فضای همگرایی و تعامل با آنان در غرب غلبه یابد و حتی نگرشها و باورهای ناب اسلامی در راستای اصلاح فرهنگ رایج و غالب جوامع غربی به کار گرفته شود. میتوان امید داشت که جوانان غرب با نظام سلطه ظالمانه، تبعیضآمیز و اغواگرِ حاکم بر جوامع غربی به مخالفت برخیزند و زمینه خیزش جهانی در راستای تحقّق عدالت فراهم شود. این همه با آگاهی و مجاهدت جوانان بصیر و هوشمند و مسئولیتپذیر ممکن خواهد شد. و بدینسان وعده قطعی الهی مبنی بر غلبه حق بر باطل تحقّق مییابد که: وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا(اسراء؛81)
نامه های کوتاه ولی عمیق و پر محتوی رهبر معظّم انقلاب به جوانان غربی، ظرفیّت فکری جدید و ژرفی را برای مباحث مربوط به تعامل اسلام و غرب فراهم کرده است که برای تبیین آن به شرح مبسوط نیاز است، ولی در این اثر، شرح اجمالی با هدف ارائهی متنی آموزشی ویژهی علاقمندان و پژوهشگران معارف انقلاب اسلامی و با تأکید بر استدلال های برون گفتمانی آماده شده است تا بتواند با تبیین پیام های بلند این نامه بلیغ و نیز تشریح برخی مصادیق مرتبط با موضوعات آن، فعّالین جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی را در مسیر تحقّق اهداف این نامه های تاریخی یاری رساند. استفاده و بهرهگیری از نظرات صاحبنظران و اندیشمندان حوزه انقلاب اسلامی از امتیازات این کتاب بوده و میتواند آغازگر تلاشها برای تئوریزه کردن مبانی فکری و بسط گفتمان انقلاب اسلامی باشد.