
سالی یک بار در خانهاش مراسم میگیرد. به همه سرمیزند و از همگان دعوت میکند که حتما باید حاضر باشند و امسال، برنامه متفاوت با سال گذشته است. غروب که میشود دستهایش را بالا میزند و وضو میگیرد و قصد قربت میکند و پِشگِلهایی را که از قبل سفارش داده بود، داخل ظرف بزرگی میریزد و به میانه مجلس میبرد تا بتوانند همه از این موقعیت ویژه بهرهمند شوند! همه چیز آماده است تا همان جماعتی که هر سال پاتوقشان اینجاست، برای لعن کردن حاضر شوند و دانهدانه بشمارند و به گوشهای پرتاب کنند و حظ ببرند!
همهشان در قالب مبارزانی فرورفتهاند که این گلولههای نرم (پِشگِل) را به تنِ دشمن فرضی و خیالی میکوبند و بزرگترین جهاد را انجام میدهند و دشمن اهل بیت(ع) را لگدکوب میکنند. توهمی میگیردشان از غلبه بر افکار انحرافی و نابود کردن دشمنانِ خونیِ شیعه!
بعد از این تازه برنامه اصلی آغاز و لباسهای قرمز به تن عدهای میشود و ادا و اطوار و شکلک، ضمیمه مراسم است و گاهی کار به رقص و پایکوبی و آواز هم میرسد. همه اینها هم به قصد قربت است و برای آنها پشتوانه دینی و اعتقادی دارد و متصلش میکنند به هزاران حدیث مجعول و بیپایه.
جاهلانِ زمانه ما در برنامههای اینچنینی به اعتقادات کسانی حملهور میشوند که اتفاقا سالهاست با ما و در میانِ ما به شکلی مسالمتآمیز زندگی میکنند و به اعتقادات ما احترام میگذارند و تلاش میکنند به بهترین نحو با همکیشان خود ارتباط برقرار کنند.
در آن سو هم عدهای دیگر مشغول جنایت و کشتار هستند و به نام دین و اسلام، فقط «مسلمان» میکُشند و کاری به فرقه و مذهبش هم ندارند. آنها هم برای کشتارشان قصد غربت میکنند و با فریاد الله اکبر به دشمن خونخوار خود! هجوم میآورند و از هیچ جنایتی هم حاضر به چشمپوشی نیستند.
حالا از همان جماعت اول اگر بخواهی به جای وقت تلف کردن در برنامهای بیارزش، لباس رزم بپوشند و با گلوله واقعی به میدان بروند و دشمن اسلام را که در سویی دیگر مشغول جنایت است، هدف بگیرند؛ سگرمهها را درهممیکشند و به پستویی پناه میبرند و هیچ گاه فکر نمیکنند که جبهه را اشتباه گرفتهاند و اتفاقا دارند نیروهای خودی را لتوپار میکنند.
***
امروزه همهجا درباره شبکه شدن و متصل شدن به یکدیگر و ارتباط و انسجام میان مجموعههای مختلف سخن به میان میآید و مدام در رشتههای مختلف علمی، از فواید این با هم بودن و همراه بودن سخن گفته میشود. این حرف، در «دنیای بازارو اقتصاد» به چشم میخورد که برای ایجاد «منفعت» باید رقبا دست در دست هم بگذارند و شبکهای از فعالان بازار ایجاد کنند. کارخانهها و شرکتهای بزرگ دنیا که سالها در رقابت با یکدیگر بودند، حالا به این نتیجه رسیدهاند که با اتصال به یکدیگر و ایجاد رابطه مشترک میان هم، به منافعی بیشتر دست پیدا میکنند.
روانشناسان هم آثار روحی و تاثیرات مثبت روانی ایجاد پیوستگی و اتحاد را برای افراد جامعه بشری برمیشمارند و از مزایای آن برای آدمی حرف میزنند. جامعهشناسان هم درباره اولویت و اهمیت پیوستگی مجامع و نزدیکی افراد در یک جامعه به هم پیوسته مینویسند و سمینار میگذارند.
سالهاست کشورهای اروپایی یک اتحادیه واحد شکل دادهاند و علیرغم همه اختلافات و مشکلات و دودستگیها، تلاش میکنند پیوسته به نظرآیند و از اختلافاتشان چیزی به بیرون درز نکند.
دنیای امروز با سرعت به سوی این پیوستگی پیش میرود و از منافع آن آگاه است و سعی میکند در همه حوزهها و عرصهها و کشورها آن را پیاده کند اما وقتی در همین مساله به مسلمانان و کشورهای اسلامی میرسیم، ناگهان از همه بانگ برمیآید که اینجا دیگر کار متفاوت است و اتفاقا باید بر طبلی دیگر کوبید و صدایی دیگر بلند کرد.
اینجا عدهای از سوی همانها، که در کتابها و مقالات و در عملشان، یکپارچگی و انسجام دیده و تبلیغ و ترویج میشود، بهگونهای تربیت شدهاند که حتی کلمه «وحدت» را نمیتوانند تحمل کنند و میگویند باید هفته «برائت» داشته باشیم و هیچگاه نمیتوان به اتحاد و انسجام رسید و تنها راه نجات ما در این عرصه آن است که با همکیشانمان دشمن باشیم و مدام بر آنها بتازیم و لعنشان کنیم و عقاید هم را به سُخره بگیریم تا شاید پیروز شویم.
نسخه اتحاد و انسجام برای همه عالم خوب است اما این مریض را میکُشد و برایش منفعت که ندارد هیچ، ممکن است باعث مرگش شود!
سالهای متمادی است که کشورهای استعماری با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن بر ممالک اسلامی حاکم شدهاند و دست بر نقطه ضعفی گذاشتهاند که میدانند اگر رهایش کنند و کار را به خود مسلمانان واگذارند، تبدیل به نقطه قوت و عامل نابودیشان خواهد شد. عبارت «وحدت شیعه و سنی» کابوسی برای آنهاست و به همین دلیل دوست ندارند خواب شیرینشان را با این کابوس، تلخ کنند. طبیعی است که این سیاست، نیاز به نیروهایی دارد که حتما باید از میان جماعت مسلمان انتخاب شود.
از کسانی که نیروی دشمن در زمین خودی هستند و دانسته اجیرشده دشت آنانند، نمیتوان انتظاری داشت چون ارتزاقشان از این مسیر است اما گلایه از خود ماست که شاید گاهی همه ما ناخواسته در زمین دشمن بازی کردهایم و برای او توپ را به سمت دروازه خودی شلیک کردهایم! این مساله نیاز به مراقبت شدید دارد.
امام خامنهای میفرمایند: «خیلی مراقب باشید که نفوذیهای دشمن، پرچمهای اختلاف را بلند نکنند. هر پرچم اختلافی که بلند شد، شما آن را متهم کنید که نفوذی دشمن است، هرچند خودش نداند.» (13/4/68) و به همین دلیل مدام بر این مسئله تاکید میورزند که : «من بار دیگر برای صدمین بار، هزارمینبار، از زبان ملت ایران خطاب به همه برادران مسلمان در اکناف عالم عرض میکنم: اتحاد خودتان را حفظ کنید، مبادا بازیچه دست دشمنان مشترکی بشوید که به عنوان قومیت عرب و عجم، به عنوان مذهب شیعه و سنی، به عناوین گوناگون دیگر میخواهند بین شما اختلاف بیندازند.» (87/7/10)
یک میلیارد مسلمان در عالم زندگی میکنند که هر گروهی اندیشهای و نگاهی متفاوت دارند اما نقاط مشترک فراوانی دارند که میتواند این «همه» را از تنهایی بیرون بیاورد و قدرتشان را بر عالم سیطره دهد. باید خودمان بخواهیم.