حلقه وصل: حمیدرضا دانشناری (جرمشناس)/
لایوهای این روزها در اینستاگرام کمی عجیب و غریب شده! بهطوریکه انسان در این فضا گم میشود: تتلو، ندا یاسی/ ندا یاسی، دنیا جهانبخت/ پویان مختاری، دنیا جهانبخت/ آقامیری، احلام/ نیلی و ...
۱.در این روزها ساختار حاکم بر جامعه ایرانی محل تلاقی سنتها، ارزشها و هنجارهای معارض است. دوگانه معارض سنت- مدرنیته، همگنی جامعه را با چالش مواجه کرده و به همین دلیل وضعیتی آنومیک را به وجود آورده است. سرگردانی ناشی از دوره گذار به عالم سایبر نیز سرایت کرده و با شکلگیری آنومی مجازی، اعضای جامعه تکلیف خود در فضای سایبر را به درستی درک نمیکنند.
۲. کارناوال در آرای باختین جلوه چندصدایی و گفتگومحوری است. کارناوال مکانی برای تضارب آرا و شنیده شدن صدای افرادی است که تاکنون صدای آنها نادیده گرفته شده است. با این حال، صدای کارناوال مبتنی بر ایدئولوژی نیست، بلکه استدلالات بدنی توام با تمسخر و رقص، ماهیت آن را شکل میدهد. امروزه متاثر از رشد فناوری ارتباطات میتوان کارناوال مجازی را مفهومپردازی کرد. شاید بخشی از حضور چشمگیر مردم در لایوها در بطن کارناوال مجازی توصیف شود. با این حال، چون در کارناوال مجازی، افراد حاضر در لایو امکان رقص و استدلالات بدنی را ندارند، با هجویات و گروتسک (ادبیات جنسی) به استقبال یکدیگر میروند.
۳. در اکثر قریب به اتفاق لایوها، استفاده از عبارات نامتعارف و الفاظ رکیک مشاهده میشود. آنچه که در نظام کیفری ایران، جرایمی چون قذف و توهین را شکل میدهد. با این حال، شدت استفاده از این الفاظ به نحوی است که گویا فحش به بخشی از فرهنگ عمومی این افراد تبدیل شده است. به همین دلیل، میتوان گزاره مشهور «جرم به مثابه فرهنگ» در جرمشناسی فرهنگی را در این قالب تبیین کرد. به عبارت دقیقتر و بهتر، فرهنگ ناسزاگویی، بخشی از سبک زندگی این افراد شده است.
۴. گفتمان امیر تتلو در مقام توجیه استفاده از الفاظ رکیک با اندیشه های پست مدرنِ کثرتگرا همسو میشود - فارغ از آنکه تتلو با پست مدرنیسم آشنا هست یا خیر؟ - وی که رهبر اصلی جریان عادیسازی فحش است، نتیجه این امر را کاهش خشونت و قتلهای ناموسی در جامعه ایرانی میداند. به همین دلیل، وی به صراحت میگوید وقتی من به مادر دیگری فحش میدهم، منظورم ارتکاب فعل زنا توسط وی نیست. شهید اول نیز در یکی از نظریات جالب خود در این زمینه مطرح کرده است که «لو اختلف فی الاهانات فی البلدان، رعی فی کل بلد عادته». حامیان جریان تتلو و رفقایش شاید بتوانند نظریه شهید را در این مورد اعمال کنند. لذا، با استدلال تتلو، به لحاظ مسائل جزای فنی، عنوان مجرمانه قذف به دلیل فقد سوء نیت زایل میشود اما جرم توهین به قوت خود باقی است.
پس، فرایند قبحزدایی از فحش و ناسزا با ایدئولوژی و استدلال تتلو - البته با زبان خودش! - همراه است. به عبارت دقیق، گفتمان تتلو، فحش و ناسزا را یک برساخت اجتماعی تعریف میکند.
۵. استقبال چشمگیر مردم از لایوها و رکوردزنی لایو تتلو/ ندا یاسی بخش دیگری از حقایق جامعه را مشخص کرد. جامعهای که تتلو و ندا یاسی را فالو نمیکند اما در لایوهای آنها حاضر میشود. کوته بینی است اگر کرونا و قرنطینه را عامل بالا بودن افراد حاضر در لایو در نظر گیریم؛ زیرا در حالتهای دیگر هم افراد جامعه، مشتاق به حضور در این عرصهها هستند. با این حال، چند دلیل مهم در گرایش مردم به حضور در لایو این افراد وجود دارد.
5-1. انحطاط اخلاقی جامعه: بدون شک ساختار جامعه اخلاقگرا حضور در مکانهای مملو از فحش/ توهین و ناسزا را برنمیتابد. اخلاق سایبری نیز در اصول کلی با اخلاق حقیقی در یک راستا قرار میگیرد. لذا، سقوط اخلاقی جامعه حضور چشمگیر مردم را توجیه میکند.
5-2. فرار از محدودیتهای زندگی رسمی: شاید فشار بیش از حد وارد بر مردم در بطن زندگی رسمی بهانهای برای حضور در لایوها باشد؛ فضایی با گمنامی بالا و حضور افرادی با ویژگیهای مشترک. در این عرصه، مردم برای گریز از محدودیتها و... وارد این فضا میشوند و به دور از الزامات زندگی در جامعه رسمی، «زندگی دوم/ حقیقی/ واقعی» خود را به نمایش میگذارند.
5-3. خوشی، لذت و سرگرمی بخش جداییناپذیر زندگی انسان رفاهزده پستمدرن است. به همین دلیل، فرایندهای لذت، خوشی، تفریح و سرگرمی همواره مدنظر انسان است. به لطف فضای سایبر، افراد میتوانند سلبریتیها را در لایو ببینند و همزمان برای آنها پیام ارسال کنند.
حضور در لایوها و دیدن افراد محبوب/ سلبریتی در کنار ابراز احساسات، توهین به رقبا و ... همگی میتوانند برای افراد، لذتبخش باشند. در مقام جمعبندی باید به این نکته اساسی اشاره کرد که محبوبیت/ سلبریتی شدن تتلو، پویان مختاری و... به جامعهای برمیگردد که از آنها حمایت میکند.