به گزارش حلقه وصل، هشتاد و چهارمین نشست کتاب و اندیشه؛ نقد و بررسی کتاب «امر روزمره در جامعه پساانقلابی» اثر عباس کاظمی عصر دیروز(هفتم شهریور ماه) با حضور نویسنده کتاب و ابراهیم فیاض، استاد جامعه شناسی دانشگاه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در ابتدای این نشست عباس کاظمی با اشاره به اینکه کتاب برای نمایشگاه اردیبهشت ماه امسال چاپ شد و اکنون هم به چاپ دوم رسیده است، گفت: مخاطبین بسیاری معتقد بودند که با مطالعه این کتاب دریچه جدیدی از آنچه در کتاب نیامده براشان باز شده است من احساس میکنم موفقت کتابم هم به همین دلیل است که تجربیات و خاطراتی را به مردم یادآوری کرده است.
وی هدف از نگارش کتاب را هم زنده کردن هنر قصه گویی و خاطره نگاری به شمار آورد و اصلا این نکته را نقص کتاب ندانست و گفت: این اثر میتواند نظیر یک قصه سر هر بازاری نقل شود و در تمام رشتهها مخاطب داشته باشد نه فقط رشته جامعهشناسی.
*4 نگاه انسان به اشیاء
کاظمی درباره فصول کتاب توضیح داد: سه بخش این کتاب در عین اتصال به هم مستقل هستند بخش نخست کتاب در باب نظریهها و مفاهیمی است که به مطالعه اشیاء میپردازد جای این بحثها در ایران خالی بود. بنده سعی کردم نگاه به اشیاء را در ایران دسته بندی کنم یکی از قدیمیترین نگاهها ، دیدگاه مارکس به اشیاء به صورت کالا است مثل مبایلی که امروز خانوادهها برخورد ارزشی بر آن دارند.
وی در ادامه افزود: نگاه دوم نگاه اشیاء به فضا است مثل نگاه زیمل که به ما میگوید ما در زندگی روزمره گاهی نگاه به چیزهای ناچیز داریم و گاهی در تحلیل اجتماعی اینها دیده نمیشوند این همان چیزی است که به زبالهها در کتاب تعبیر شده است و این تکنیک به ما میگوید که ما خیلی چیزهای دور و برمان را هم به عنوان زباله دور میریزیم اما همینها دوباره به خود ما باز میگردد.
کاظمی دیدگاه سوم را نگاه اشیاء به مثابه زندگی دانست و گفت: این از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر و از یک زمان به زمان دیگر متفاوت است. مثلا مبایل امروز برای زنان خانه دارد نقش یک دوست را در شبکههای اجتماعی بازی میکند بدون اینکه زنان را عملا وارد جامعه کند. نگاه چهارم نیز اشیاء به عنوان موجود زنده هستند؛ فلسفهای که معتقد است چیزهای اطراف ما مستقل از ما انسانها هستند نمونه آن مصرف پلاستیک در زندگی است پلاستیک یک شیء است اما مفهوم نمیشود همیشه در زندگی ما هست حتی از طریق آبزیان دوباره به بدن ما باز میگردد. نتیجتاً خود بنده بیشتر به نگاه دوم و سوم متمرکز بودهام.
*مخاطبان زباله جمعهای کتاب من هستند!
نویسنده این کتاب با تشریح چند عنصر که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته، گفت: عنصر اول جداسازی است بخشهای جدا از هم گاهی به هم مرتبط نیستند، یک طرف کراوات، یک طرف شلوار جین و یک طرف دیگر درباره پیکان حرف زدهام.عنصر دیگر هم کنار هم گذاری است مخاطب یک مرتبه میگوید چیزی در حال شکل گیری است مثل لغت نامه یا ستارهها که یک منظومه را شکل میدهند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه این کتاب را درباره دورههایی از زندگی نوشته که خود آنها را درک کرده است، گفت:بنده متولد سال 52 هستم اما تجربه زمان جنگ و انقلاب را دارم خیلیها دوست دارند آن دوره را در ذهنشان سرکوب کنند اما من تصور میکنم خاطرهها موادی هستند که باید بازیافت شوند من در ذهن آنها را دور میاندازم و آن را به دست زباله جمعکنها یعنی همان مخاطبان میدهم!
کاظمی دهه پس از انقلاب اسلامی را بسیار درس آموز به شمار آورد و گفت:اگر از این دهه درس نگیریم مکن است آیندهمان خراب شود نسلی که امروز آمده آرمانی ندارد جنگ و زجر و سختی و زندان و انقلاب را درک نکرده است این نسل نمیداند اگر این خاطرات بازیافت شود دوباره خاطرههای گذشته میتواند برایش بازگردد.
وی درباره بخش پایانی کتاب که دارای سه ضمیمه البته از مهمترین بخشهای کتاب است، گفت:این بخش تند، خلاصه و انتقادی است خیلی جدی مطرح میکند که ما چرا از آرمانها و وعدهاه دور شدهایم، پس براین معنا کتاب، کتابی انقلابی است علی رغم اینکه نامش جامعه پساانقلابی گذاشته شده است!
*نسل نویسنده کتاب ، نسل فرار است
در ادامه این نشست ابراهیم فیاض در ابتدای صحبتش به صراحت مطرح کرد که نویسنده این کتاب در حال فرار رو به جلو است، افزود: سرعت زمان انقلاب خیلی بالا بود درحالیکه من از زندگی عشایری، روستایی و چند نوع زندگی شهری به این سرعت عبور نکردم که نویسنده این کتاب عبور میکند شاید نسل آقای کاظمی نسل فرار است که دوست ندارد از گذشته صحبت کند، نسل انقلاب و جنگ هم به سرعت گذتش ما اینها را قبل از انقلاب تجربه نکردیم.
وی در ادامه افزود: بنده چند روز پیش به محل قبلی اولین دانشگاهم یعنی دانشگاه شهید بهشتی رفتم و دیدم که کتابهای سالهای 50 و 60 در کتابخانه آنجا هیچ تفاوتی نکرده انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است انگار من انقطاع ندارم با اینکه فعال انقلاب بودهام پس نسل من و نویسنده این کتاب دو تاست مثل نسل آقای کاظمی و نسل الانیها که فرار رو به جلو دارند.
فیاض با بیان اینکه کار آقای کاظمی ، علوم اجتماعی انضمامی است که میخواهد جهان اطراف را سوژه کند، توضیح داد: امروز جنگها و فساد جهان همه را به فرار رو به جلو هدایت کرده است. نویسنده این کتاب تلاش کرده طوری بنویسد تا مردم از واقعیت دور نشوند، این همان بسط زندگی است یعنی معن پیدا کردن ما هرچه بامعنا تر شویم به زندگی نزدیک تر میشویم.
*ما ایرانیها همیشه احساس زشتی میکنیم چرا که اعتماد به نفس نداریم!
وی همچنین اظهار داشت : حتی اگر مرگ برای ما معنا دار شود زندگی بسط پیدا میکند پس این کار خیلی مهمی است که ما با دنیای امروز همراه شویم و این در واقع نوعی نگاه به آینده هم محسوب میشود.
فیاض یادآور شد: الان ما ایرانیها یکی از زیباترین و باهوش ترین مردم دنیا به لحاظ ترکیب نژادی هستیم ولی خودمان باور نداریم چرا که هفتمین کشور مصرف کننده مواد آرایشی جهان و دومین کشور مصرف کننده خاورمیانه بعد از عربستان سعودی هستیم چرا که همیشه احساس زشتی میکنیم. این همان فاصله سوژه و ابژه است پس ما باید همیشه زجربکشیم و از زندگی لذت نبریم چراکه اعتماد به نفس نداریم نویسنده این کتاب هم تا حدودی تلاش کرده این زیباشناسی را به ما بفهماند.
وی با اشاره به اینکه دنیای امروز زبان و زمان را از بین میبرد و گذشته، حال و آینده را بی معنا میکند، توضیح داد: امروز ما برای معنادار کردن همه چیز باید همه چیز را روزمره کنیم تا زندگی معنادار شود، استفاده نویسنده این کتاب از تاریخ فرهنگی هم به همین علت است به جای تاریخ فرهنگ، درحالیکه تاریخ فرهنگ تا قبل پست مدرن رواج داشت.
فیاض با توجه به فیلم «روزی روزگاری» گفت: من چون اهل سینما و مردم شناسی و ارتباطات هستم این کار را واقعا اعجاز میدانم چون کار تاریخ فرهنگی سی سال پیش است! نتیجتا فروپاشی اجتماعی و در مقابلش رشد فرهنگی مقداری برای ما امروز سخت است چرا که فرهنگ بعد، جهت و فلش ندارد اما اجتماع همیشه جهت روبه جلو دارد.
*انقلاب حرکت از فنی ـ مهندسی به سمت علوم انسانی
وی ادامه داد: امروز جوانان ما درس نمیخوانند، دانشگاهها فعال نیستند و انقلاب حرکت از فنی مهندسی به سمت علوم انسانی رخ داده است خیلیها را میبینم که مهندسی خواندهاند اما به سمت فلسفه و علوم اجتماعی بازگشت کردهاند علتش هم این است که حس میکنند ناقص هستند حتی این محدود به ایران نیست من در آلمان هم دیدم استاد دانشگاهی در نمایشگاه کتاب فرانفکورت صحبت میکرد فقط یک نفر مخاطب داشت اما روزی یک خانوم مانکن آمده بود همه جوانان جمع شده بودند و گوش میدانند.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه با بیان اینکه فهم نسل جدید برای این جمع سخت است، افزود: امروز فروپاشی جهانی و اجتماعی رخ داده است و الان فرهنگ دارد جای جامعه را میگیرد و فرهنگ همان زندگی روزمره میشود و به قدری نامتعین است که ما نمیدانیم نسل بعدمان چطور میشود.
وی همچنین اظهار داشت: من این روزها که به دانشگاه تهران میروم سرخورده میشوم که ما چه ایدهای داشتیم اما نسل جدید ما چه میخواهند و چه دارند این برایم به شدت عجیب است این کتاب کمک به فهم فضای نامتعین فعلی یا فضای دیجتالیسم و نسلی که با این شرایط بزرگ میشود، دارد.