به گزارش حلقه وصل، نوشتن از محمدعلی کشاورز هم سخت است، هم آسان. مگر کسی که او را نشناسند. بازیگری با کولهباری از تجربه و نقشآفرینی ماندگار که به غیر هنر بازیگری، شرافت و بزرگواری اش هم همیشه زبانزد خاص و عام بوده. تولدش بهانه ای شد تا با مدیر برنامههایش که از کودکی با استاد بوده، موضوع گفت و گو را در میان بگذارم. گفت و گویی که اگر در شرایط کرونایی به سر نمی بردیم شکل و شمایل دیگری به خود می گرفت. مثل چند سال پیش با کیک و شیرینی به منزل شان می رفتیم و از عشق و صفا و طراوت و زندگی شان یاد می گرفتیم.
خلاصه که در این شرایط سخت، چاره ای جز سوال و جوابهای اینترنتی نیست که با هزار دوندگی خوشبختانه این اتفاق افتاد. حالا شما هم مثل من با خواندن این گفت وگو متوجه می شوید که بزرگواری بیرونی و درونی این اسطوره بازیگری تا چه اندازه محصول خانواده هنرمندی است که جلسات هفتگی مولاناخوانی در منزلشان برگزار می کردند و بزرگان هنرمندی که به آنجا رفت و آمد داشتند.
این روزها گرچه کشاورز به دلیل کهولت سن و بیماری از دنیای بازیگری کنار رفته، اما شمایل پرصلابتی که او با نقشهایش برای ما ترسیم کرده هیچ زمان از خاطرمان محو نخواهد شد. با ورود به نودمین سال پربار زندگی اش هنوز که هنوز است خیلی از خاطرات کوچک و بزرگش را به یاد دارد و برای ما به شیرینی از گذشتهها می گوید. تن شان سلامت و سایه شان مستدام باد.
آقای کشاورز، چطور شد که به هنر و بازیگری علاقهمند شدید؟ آیا از اعضای خانواده تان کسی به هنر علاقهمند بود؟
من در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم اهل شعر و موسیقی بود. خاطرم هست که هر هفته جلسات مولاناخوانی داشتیم و منزل ما محل رفت و آمد بزرگان هنری بود. نه فقط در اصفهان که آنزمان محل زندگی مان بود، بلکه از شهرای دیگر ایران هم می آمدند و در جلسات منزل ما شرکت می کردند. در دوران دبیرستان هم تئاتر و هم موسیقی کار می کردم و علاقهام به هنر بهقدری زیاد بود که با اینکه در رشته پزشکی قبول شدم، اما دیدم نمیتوانم آن را ادامه دهم. با روحیات سازگار نبود، به همین خاطر انصراف دادم و هنر را ادامه دادم.
از تجربه همکاری تان با مرحوم علی حاتمی بگویید. فکر می کنم فیلم «مادر» در کارنامه کاری شما جایگاه ویژه ای دارد.
ببینید، من تمام کارهایی که با مرحوم علی حاتمی انجام دادم را خیلی دوست دارم که «مادر» از جمله آنهاست. علی واقعا انسان باسواد و فهمیدهای بود که متاسفانه خیلی زود از نعمت داشتناش محروم شدیم. شما فیلم «دلشدگان» علی حاتمی را ببینید، در زمانی که موسیقی ممنوع بود آن فیلم ساخته شد و با وجود اینکه بخشهای بسیاری از آن را حذف کردند، اما باز هم یکی از فیلمهای ماندگار در هنرصنعت موسیقی ایران شد. کمتر کسی است که نداند شهرک سینمایی را علی حاتمی با عشق و برای سینمای ایران بنا نهاد و خوب بود که نام خالق و سازندهاش علی حاتمی را داشته باشد و امروز همه آن را با نام شهرک حاتمی شناختند.
من خودم شاهد مراحل ساخت این شهرک بودم که علی حاتمی چه زحمتی برای خشت خشت آنجا کشید. در صورتیکه می توانست آن پول را صرف استفاده شخصی کند، اما این کار را نکرد و کاری انجام داد ماندگار برای هنر این سرزمین.
در طول سالهایی که از عمر شما میگذرد قطعا با بعضی از اهالی هنر مناقشههایی داشتید، اما همین که در این عرصه به شایستگی ماندگار شدید نشان از موفقیت تان دارد. راز موفقیت تان چیست؟
به نظرم بهتر است جواب شما را اینطور بدهم که من همیشه عاشقانه کار کردم و روی تک تک نقشهایی که بازی میکردم (هرچند کوتاه) خیلی مطالعه و بررسی میکردم. قطعا طی هر کاری بحث و گفت و گو وجود دارد، اما آن روزها برای همه ما شرافت و نجابت در اولویت بود. امروز هم به تمام جوانهایی که وارد حوزه بازیگری میشوند توصیه می کنم مطالعه کنند، سفر بروند و بیاموزند و همیشه به خاطر داشته باشند باید با مردم صادق باشند تا مردم آنها را قبول کنند و باور کنند که ما از خودشان هستیم.
در زندگی تان نوروزی عجیب تر و شاید ترسناک تر از نوروز ۹۹ به خاطر دارید؟
واقعا نوروز بسیار عجیبی داشتیم. قرار بود دخترم که در اروپا زندگی میکند برای نوروز به ایران بیاید، ولی با این اتفاقات امکانش میسر نشد. عمیقا نگران تک تک مردم خوب این مملکت و البته تمام دنیا هستم و امیدوارم هرچه زودتر راه نجاتی برای کل انسانها پیدا شود. فرصت خوبی است که تشکر ویژهای هم داشته باشم از تمام پزشکان، پرستاران و تمام کسانی که برای مقابله با این بیماری زحمت بسیاری میکشند. آرزوی سلامتی برای تمام هموطنانم دارم و امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشند.
امروز در شروع ۹۰ سالگی احساس خوشبختی می کنید؟
بله خدا رو شکر از زندگی ای که کردم راضی هستم. ثمره سالها زندگی ام تنها فرزندم هست که در اروپا در زمینه هنر انسان مطرح و شناخته شدهای است. دوستان خوبی داشتم و دارم، عاشقانه مردم و سرزمینم را دوست دارم و فکر میکنم خوشبختی در زندگی همین چیزهاست. من، هیچوقت دنبال پول نبودم. چون اعتقاد داشتم پول خوشبختی نمیآورد، هرچند که بودنش برای زندگی راحت تر لازم است و من خیلی وقتها این راحتی را نداشتم، اما در طول ۹۰ سال زندگی همیشه انسان خوشبختی بودم.