سرویس فرهنگ و هنر حلقه وصل - امشب ۲۸ فروردین ساعت ۲۱:۳۰ مستندی تحت عنوان «نفسگیر» از شبکه مستند سیما به کارگردانی و تهیهکنندگی علی کرمی پخش خواهد شد که نخستین مستندی است که درباره شیوع کووید 19 و مواجه با آن ساخته شده است. «نفسگیر» روایتی از روزهای مبارزه با کرونا است. به همین بهانه به سراغ کارگردان و تهیهکننده این اثر رفتیم که دانشآموخته رشته پزشکی است و لحظه تحویل سال در مرکز مبارزه با کرونا ویروس در بیمارستان مسیح دانشوری حضور داشته است.
*تصور می کنم این نخستین مستندی است که در کشورمان درباره ویروس کرونا ساخته و نمایش داده میشود؟
بله، اولین مستندی است که به صورت اختصاصی به کووید ۱۹ میپردازد.
*این مستند از چه دریچه به ماجرای شیوع کووید ۱۹ ورود کرده و پیشفرضهایی ساختاری اثر بر چه مبنایی است؟
همزمان با شیوع بیماری کووید ۱۹ در شهر ووهان و با هشدارهای سازمان بهداشت جهانی، کاملا قابل پیشبینی بود که بزودی که کشورمان با این بحران روبرو خواهد شد. بنابراین از بهمنماه با شروع فاز تحقیقات، تحولات مرتبط با این بیماری را رصد میکردم و بنا به دلایل و شرایط خاصی که این بیماری دارد، فارغ از تبعات بیولوژیک و درگیریهایی که با حوزه سلامت مرتبط است، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیاد آنرا بررسی میکردم. در نهایت تصمیم گرفتم که به شکل جامعتری تحولات روز مرتبط با این بیماری رو دنبال کنم.
با پیگیریهایی که انجام دادم سعی کردم با برخی از افراد ساکن ووهان نیز ارتباط برقرار کنم و این شرایط فراهم شد و با یکی از دانشجویان ایرانی ارتباط گرفتم و سعی کردم تحقیقاتم را فارغ از تحقیقات اینترنتی با مشاهدات میدانی این دوستان هم تطبیق بدهم. ۳۰ بهمن ماه برای اولین بار وزارت بهداشت ورود ویروس را به کشور تایید کند چیزی که توجهم را جلب کرد روایت های مغشوش و شایعاتی بود که شبکههای اجتماعی دست به دست میکردند.
*این شایعات در شبکههای اجتماعی وجه آسیبزایی داشت. به عنوان مستندسازی که این شایعات را دنبال میکردید، استنباط شما از انتشار این اخبار چه بود؟
به نظرم سرعت شیوع این شایعات از شیوع ویروس در ایران سریعتر بود. در این مقطع تصمیم گرفتم با ساخت یک اثر مستند، تلاش کنم تا یک روایت منطقی از این بحران جهانی در کشور خودمان ارائه دهم.
بنابراین از همان روزهای ابتدایی ورود شایعات، وارد حوزه پژوهشهای میدانی شدم و در دورهای که شیوع محدود بود، تصمیم گرفتم از پزشکان و متخصصان بیمارستان مسیح دانشوری که از ابتدای پدیده شیوع به عنوان مرکز درمان کرونا تبدیل شده بود، کمک بگیرم وبا کمک متخصصان و پزشکان بیمارستان بوعلی هم سعی کردم تحقیقاتم را تکمیل کنم.
این اتفاقات در هفته سوم اسفندماه افتاد و وقتی احساس کردم تحقیقاتم کامل شده، سناریو این مستند را نوشتم. مسئلهای که در آن روزها مورد توجهم قرار گرفت، حواشی فراوانی بود که درباره این بیماری وجود داشت، به میزانی که کادر درمان و نظام سلامت ما به دنبال تدوین پروتکلهای درمانی و یکپارچهسازی نظام سلامت بودند، تبعات سوء این بحران در بدنه اجتماعی فعال شد.
این موضوع من را به سویه هدایت کرد که قالب و شکل مواجه با این بیماری همهگیر چیزی شبیه به یک رقابت جهانی با یک مشکل واحد است. در واقع یک زمین واحد مشابه است که بیشتر کشورهای جهان را درگیر کرده بود.
این موضوع من را متوجه رقابتهای فوتبال کرد. فوتبال هم از جهات زیادی با زندگی ما انسانها شباهت دارد و وظایف فردی و جمعی مثل هماهنگی در مسابقه فوتبال وجود دارد و توجهم به این موضوع جلب شد و یادم افتاد بهمن ماه سال ۱۳۹۷ یک بازی را در جام ملتهای آسیا داشتیم با تیم ملی ژاپن در مرحله نیمه نهایی که دقیقا همین خطا و اشتباه یعنی پرداختن به حاشیهها و دور شدن از متن رقابت، باعث شکست سنگینی برای تیم ملی ما شد.
بالاخره فوتبالیستهای هر کشوری بخشی از مردم آن کشور هستند بنابراین شکل مواجه جمعی تا حدود زیادی شبیه رفتار تیمملی فوتبال است. با مختصری تحقیق به این نتیجه رسیدم که همین فرم روایت را در این مستند لحاظ کنم.
زمان فیلم ۳۵ دقیقه است که به طور موازی روایتگر روزهای مبارزه با کرونا ویروس در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ و بازی تیمملی در برابر تیم ژاپن در مرحله نیمه نهایی جام ملتهای آسیا در سال ۱۳۹۷ است. سعی کردم با پیش بردن این دو روایت به مخاطب این هشدار را بدهم که ما یکبار از متن رقابت دور شدیم و فاصله گرفتیم و آن شکست سنگین به ما تحمیل شد و حالا اینبار در شرایط مبارزه با کرونا ویروس سعی کنیم که از حواشی دور شویم و متوجه متن این پدیده شیوع شویم.
بخش سوم فیلم هم متمرکز بر شرایط و فشار بار کاری پزشکان و پرستاران درگیر با این بیماری در بیمارستان مسیح دانشوری است. شرایطمان خاصی بود ما نزدیک به تعطیلات سال نو بودیم و نوروز را در پیش داشتیم من سعی کردم چندین روز با رفت و آمدی که در مجموعه داشتم سال تحویل را در کنار پزشکان و پرستاران در ICU باشم.
خیلی از پزشکان و پرستاران حتی دو هفته به صورت مستمر بود که خانوادههایشان را ندیده بودند و فقط از طریق تماس تصویری با آنان در ارتباط بودند. من در بخش سوم فیلم سعی کردم این درگیری را روایت کنم و به مخاطب این هشدار را بدهم که علی رغم اینکه پزشکان و پرستاران ما صادقانه و شجاعانه در برابر این ویروس مبارزه میکنند t ولی فراموش نکنیم پزشکان و پرستاران ما در برابر این بحران مصون نیستند و هر روز تعداد مبتلایان و فوتیها افزایش پیدا میکند و حذف شدن این عزیزان از کادر درمان و جریان نظام سلامت، زیان بزرگی برای مردم ایران خواهد بود. فیلم با این هشدار و تلنگر تمام میشود.
تماشای آنونس مستند «نفسگیر» به کارگردانی و تهیهکنندگی علی کرمی
*چون کروناویروس سبب شد تمام فعالیتهای فرهنگی کشور در حوزه تولید متوقف شود. اما برخلاف این رویه شما اقدام به ساخت این مستند کردید که با مخاطرات بیشتری میتوانست همراه باشد. از این زاویه اگر بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم، تلاش شما در اطلاع رسانی در این بزنگاه کمتر از کادر درمانی ایثارگرمان نیست. بخش مهمی از جریان مستندسازی، ساخت «مستند بحران» است. در این هیاهو که اغلب مستندسازان بحران عمدتا ترسیدهاند، شما خیلی راحت به بیمارستان مسیح دانشوری رفتید. مستند نفسگیر به عنوان یک مستند با شاخصههای مستندبحران چه کمکی به وضعیت کنونی خواهد کرد؟
من یک نکتهای را برای تکمیل فرمایش شما عرض کنم. به هر حال مستند نفسگیر در رده مستندهای بحران قرار میگیرد و اینقدر که مستندهای بحران رسالتی دارند در بازنمود تحولات اجتماعی فرهنگی روز یک جامعه و با حیات اجتماعی روز جامعه درگیر هستند وسیلهای هستند برای ثبت و سندسازی و در حافظه تاریخی هم نقش مهمی دارند. یقینا ثبت این لحظات و این روزها به ما کمک میکند که در چنین بحرانهایی در آینده با شرایط بهتری مواجه شویم.
*جناب کرمی مدافعان سلامت که در بیمارستانهای کشور مشغول مقابله با این ویروس منحوس هستند لحظاتشان از اشک و لبخند لبریز است. زیست دفاعی این قشر ایثارگر را شما از نزدیک مشاهده کردید. آیا چیزی هست در فرامتن مستند که برایمان بگویید که لحظه غمانگیز یا لحظهای پر از شادی باشد.
راستش برای خود من شخصا یک لحظه خیلی تاثیرگذار بود. من ساعتها قبلتر از تحویل سال نو سعی کردم وارد بخش ICU بشوم. خانم دکتری در این بخش حضور داشتند در لحظه سالتحویل ایشان بغض کردند، درست در لحظهای که لباسهای ایمنی را داشتند به تن میکردند تا وارد ICU و معاینه بشوند. من درباره این بغض از ایشان سئوال کردم که چه اتفاقی افتاده؟ فرموند : " من مادر دوقلوهایی هستم که امروز دلتنگشان هستم. از خیلی قبلتر به این دو قول داده بودم که حین سالتحویل کنارشان باشم. "
از شب قبل به این مسئله فکر میکردم که چطوری به آنها توضیح بدهم که نتوانستم از پس این کار بربیایم، تصمیم گرفتم صبح زوتر از شیفت از منزل خارج شوم، قبل از آنکه فرزندانم حین تحویل سال نو بیدار شوند. وقتی صبح زود از خواب بیدار شدم به محض از آنکه از خانه خارج شدم دختران ۵ سالهام بیدار شدند و تا پشت در دنبال من دویدند و مدام گریه میکردند می گفتن لطفا سرکار نرو و در خانه بمان. ولی من تصمیم گرفتم میان خواست مادرانهام و وظیفه اجتماعی، آمدن به بیمارستان را انتخاب کردم تا وظیفهام را به بهترین شکل ممکن انجام بدهم.
این نکته برای من جای تلنگر داشت و خیلی برایم جذاب بود و یک نکته تکمیلی عرض کنم که برای خود من خیلی جالب بود که پزشکان و خصوصا پرستارانی که با آنان تعامل مستقیم داشتم از اکثر َآنان سئوال میکردم که آیا شما مبتلا شدید یا یانه؟ میگفتند ما تا حالمان خیلی بد نشود، کیت تشخیصی را خرج نخواهیم کرد و تا آنجا که مقدور باشد میخواهیم کیتهای تشخیصی رو برای مردم و بیماران نگه داریم و این سطح از فداکاری برای من که از ابتدای شروع اپیدمی کرونا ویروس تحقیق کردم خیلی جذاب و جالب بود.
چون آمار پزشکان و پرستاران فراری از بیمارستان در کشورهای دیگر خیلی زیاد است و بنده این موضوع را به صورت مستند عرض میکنم ولی در کشور ما خوشبختانه با چنین بحرانی در سیستم نظام سلامت خودمان نیستیم.
جامعه پزشکی و پرستاری از جمله اصنافی است که خیلی مورد اتهام است و شاید در حافظه مردم باشد که تا قبل از این اپیدمی کمتر از یکسال قبل متهم بودند به زیادهخواهی مالی، به سرمایه داری خاص، اشرافیگری و بیتوجهی به روند درمان.
جامعه پزشکی و پرستاری از جمله اصنافی است که خیلی مورد اتهام است و شاید در حافظه مردم باشد که تا قبل از این اپیدمی کمتر از یکسال قبل متهم بودند به زیادهخواهی مالی، به سرمایه داری خاص، اشرافیگری و بیتوجهی به روند درمان. منتها در بحران کرونا ویروس به نظرم مردم متوجه شدند که در کشور ما پزشکان و پرستاران چقدر صادقانه و از جان گذشته پای این بحران ایستادهاند. واقعا به عنوان کسی که در متن همه اتفاقات بودم، خودم پزشکان و پرستارانی را دیدم که روزهای متوالی فراتر از شیفتهای موظفیاشان میایستادند ودر محل کارشان میماندند، چون همکارانشان مبتلا و از کادر درمان خارج شده بودند و سعی میکردند جای آنان را پر کنند.
این نکته بسیار قابل تامل است که یک نفر فارغ از وظایف کاریاش با وجود خطرات فراوان و فشار کاری بالا تصمیم میگیرد فداکاری کند و پایش بایستد. به نظرم اینجا بحث سوددهی مالی و این مسائل خیلی واضح منتفی است و این نشانههای آشکار نشان میدهد پزشکان و پرستاران ما فوقالعاده با اخلاق هستند و کارنامهاش در مواجه با بحران کرونا ویروس نمره بسیار شایستهای میگیرد.
*یافتن فیلمبردار و تصویربردار در این شرایط بسیار دشوار است.
با هر کسی از همکاران تماس گرفتم برای تصویربرداری و صدابرداری تا متوجه میشدند که باید وارد بیمارستان مسیح دانشوری شوند، همکاری را کنسل میکردند و میگفتند این کار را نمیکنیم، چون خیلی خطرناک است. بنابراین تصمیم گرفتم تنهایی کارم را پیش ببرم و به خاطر شرایط خاص بخش و بیماران ما مجبور بودیم لباسهای خاص بر تن کنیم.
*برخورد پزشکان با یک مستندساز در بیمارستان حین تصویربرداری چگونه بود؟ شما مثل فیلمسازی هستی که در جبهه نبرد حضور داری و دشمن سخت و زیرکی در مقابلت قرار گرفته و اصلا معلوم نیست روی کدامیک از ادوات ساخت فیلم قرار گرفته است. برخورد بیماران، پزشکان و پرستاران با شما چگونه بود؟
من در ابتدا باید تشکر کنم از روابط عمومی محترم بیمارستان مسیح دانشوری، خیلی استقبال کردند و وقتی متوجه شدند که موضوع فیلم چیست و میخواهیم به مردم هشدار بدهیم که از حواشی دور شوید و به متن رقابت شوید و کمک کنید نظام سلامت از پس این بحران بربیاید خیلی استقبال کردند.
برای خود من جالب بود که وقتی من لباس مخصوص تنم میکردم و وارد بخش آی سیو میشدم دیگه تقریبا مرز مستندسازی و پزشکی گم میشد. خیلی از پزشکان و پرستاران میآمدند و تصور میکردند من از اعضای کادر درمان هستم و از من خواهش میکردند اگر امکانش هست یه order از فلان مریض تهیه کنم.
اینقدر یکی شده بود پیوند من به عنوان فیلمساز، کادر پزشکی و پرستاران که تقریبا فاصله دوربین از میان رفته بود و تصاویر مستند ما خیلی غیرنمایشی شد. خیلی خوب استقبال کردند و متوجه شدند که این فیلم میخواهد کمک کند به افزایش آگاهی جمعی و خیلی استقبال کردند.
به صورت خاص تشکر میکنم از دکتر طبرسی، آقای دکتر هاشمیان، آقای دکتر ناجی در حوزه ویروس شناسی که بسیار بسیار جای تقدیر دارد. چون این روزها ما خیلی روی مسئله پزشکان و پرستاران متمرکز هستیم و از فضای تشخیصی و آزمایشگاهی غافل هستیم و شیفتهای سنگینی که این مجموعهها دارند را کمتر درک میکنیم. خیلی استقبال کردند و مشورت دادند و یکی از خوشبختیهای من حین تولید این بود که تیم تولید سه نفر ما هر سه فارغ التحصیل دانشکده پزشکی هستیم. یعنی بنده ژنتیک خواندهام و دو دوستی که همراه من بودند یکی فارغالتحصیل پزشکی است و دیگری هم در حوزه ایمنیشناسی فعالیت میکند و خب این مسئله خیلی به ما کمک کرد که با توجه به سابقه و تجربه و شناختی که از فضای درمانی داشتیم کمتر به عنوان فیلمساز یا یک غریبه در میان آنان با ما برخورد بشود و این مسئله خیلی به نظرم راهگشا بود.
من یک جملهای را در گفتار متن فیلم نوشتم که راوی آنرا میخواند و این جمله بسیار مهم است. رقابت با کرونا ویروس برخلاف رقابت فوتبال است ما جام قهرمانی را که نه، جان ایرانی را از دست میدهیم و از مردم خواهش میکنم از حاشیه دور شوند و به متن رقابت توجه کنند و کمک کنند که تیم درمانی و کادر نظام سلامت فشار کمتری تحمل کنند که از سیستم درمانی خارج شوند.
فکر میکنم این مسئله خیلی جای توجه دارد و فارغ از این مسئله، صادقانه عرض کنم که شیوه مدیریت درمانی بیماری کووید۱۹ در ایران فوق العاده مثبت است. این مسئله مستند به اسناد است و جای اثبات کردن هم دارد. فقط نکته ای که هست مردم به عنوان بازیکنان این مستطیل سبز در جامعه سعی کنند حواسشان به رقابت باشد و وارد حاشیهها نشوند.
*نکته پایانی؟
من یکی از مشاهداتم را به عنوان مصداق عرض کنم کفایت میکند. من بیماران و موارد فراوانی را دیدم، کم ندیدم افرادی رو که با چهل سال سن یا کمتر و بدون بیماری زمینهای مبتلا به این بیماری شدند و کمتر از چهار یا پنج روز روانه ICU شدند. این مسئله نشان میدهد که این بیماری شوخی بردار نیست و مهم تر از این وقتی مردم رعایت نکنند و ظرفیت تختهای بیمارستانی پر شود آنوقت ما شاهد نتیجه خوبی نخواهیم بود. چون ظرفیت درمانی است که رو به کاهش است، با وجود اینکه شاید بیماری شاید برای برخی از مردم به آن جدیتی که هست، نباشد. این پرشدن تختهای بیمارستانی و افزایش فشار کاری بر دوش کادر درمان یقینا طبعات سوء بیشتری خواهد داشت.
گفتوگو از علیرضا پورصباغ