تاریخ انتشار: 01:15 - 7 مرداد 1395
کد خبر: 17004
برشی از کتاب سلام بر ابراهیم؛

تهران: نجات شهید ابراهیم هادی از مار هنگام ماموریت شناسایی

اگر به سمت مار شلیک می کردیم عراقی ها می فهمیدند. اگر هم فرار می کردیم عراقی ها مارا می دیدند. مار هم به سرعت به سمت ما می آمد. فرصت تصمیم گیری نداشتیم. آب دهانم را فرو دادم. در حالی که ترسیده بودم نشستم و چشمانم را بستم.