به گزارش حلقه وصل، حین برگزاری جشنواره فیلم فجر عوامل روز صفر در اختتامیه حضور پیدا نکردند و پس از پایان اختتامیه جشنواره فیلم فجر گروه سازنده بیانیه را صادر کردند. متن بیانیه به شرح زیر است:
«خواستیم در کنارِ مدیران فرهنگی قرار نگیریم که اصرار بر جاانداختنِ مسیری دارند که شایسته سینمای ایران نیست. مسیری که پر از باجدهی و تکریم کسانیست که با پنجه کشیدن به صورت سینما، باعث منفور شدن همکاران سینمایی، نزد مردم میشوند. با سپاس از داوران و احترام به انتخابهایشان و با آگاهی از برنده شدن در ۵ رشته ترجیح دادیم در مراسمِ اختتامیه شرکت نکنیم تا برای آیندگان جوابی داشته باشیم که ما شریکِ این بیفرهنگیها و ترویجِ رویههایِ غلط نیستیم. سینما و مردم، تحریم شدنی نیستند.»؛ تعجب نکنید، این متن بیانیه «مجازی» تیم تولید فیلمی است که شب گذشته سیمرغ زرین بهترین فیلم از «نگاه ملی» به نامش ثبت شد و با شکار مجموع ۵ سیمرغ، در کنار «شنای پروانه» رکورد دریافت جایزه در آئین اختتامیه «فجر ۳۸» را از آن خود کرد!
در این ارتباط خبرگزاری مهر نوشت:
سعید ملکان، چهرهپرداز باسابقه و تهیهکننده سالهای اخیر سینمای ایران، با کارگردانی اولین فیلمش «روز صفر»، در یک شب تعداد سیمرغهای کارنامه خودش را از عدد ۸ به ۱۱ رساند؛ پس مشکل کجاست و طبیعیترین سوال در ذهن مخاطبان آئین اختتامیه شب گذشته و علاقهمندان سینمای ایران این است که بهانه این بهاصطلاح «قهر» چه بود؟
اصلیترین ایراد در موضعگیری سعید ملکان اما همان مسئلهای است که در آغاز به آن اشاره کردیم؛ ملکان حتی از تشریح صریح موضع انتقادی خود و بهانه اتخاذ تصمیمش ابا دارد؟ او واقعاً به چه چیز معترض است؟ صرف کارگردانی و تولید پروژههایی چون «تنگه ابوقریب» (با بودجه سازمان اوج)، «تختی» (با سرمایهگذاری ۴۰ درصدی بنیاد سینمایی فارابی) و حالا «روز صفر» آیا معنایی جز «قرار گرفتن در کنار مدیران فرهنگی» دارد؟ چرا صراحتاً خطاب به کسانی که معتقدید «پنجه به صورت سینما کشیدهاند» موضع نگرفتهاید؟
این حجم از ابهام در تشریح نیت اقدام توهینآمیز «عدم حضور در ملیترین جشن سینمای ایران» چه نسبتی با ادعای معترض بودن دارد؟ جواب به «آیندگان» پیشکش، کاش برای آنانی که در همین ده روز برگزاری جشنواره سیوهشتم فیلم فجر با لذت به تماشای «روز صفر» نشسته و آن را تحسین کردند و برخی حتی منتظر بودند در آئین اختتامیه برای عوامل برگزیده این فیلم هورا بکشند، جوابی روشن داشتید!
قهرمان بیشناسنامه فیلم آبرومند «روز صفر» که پیشتر هم از نقاط ضعفش نوشته بودیم، در پایان فیلم نریشنی نهچسب و شعاری دارد قریب به این مضمون که «کاش اگر گلولهای هم به سمتش شلیک شود، وسط کویر باشد یا در دل دریا، که کسی صدایش را نشنود و دلی نلرزد…» حالا باید گفت کاش سعید ملکان لااقل به این باور قهرمان فیلمش احترام میگذاشت و اگر انتقاد به حقی هم داشت، آن را تبدیل به گلولههایی مشقی در شب آرام و پرافتخار سینمای ایران نمیکرد! گلولههایی که هرچند کاری نبودند و هیچ زخمی هم طبیعتاً نمیتوانستند به جا بگذارند اما دل بسیاری از دلسوزان سینمای ایران را لرزاند.