به گزارش حلقه وصل، «رابرت فیسک» مدیر بخش غرب آسیای روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» روز جمعه در مقالهای نوشت، دو کلاهبردار سیاسی پیر این هفته در کاخ سفید ظاهر شدند و جنونآورترین کمدی-تراژدی تاریخ غرب آسیا را رقم زدند که دشوار است بتوان فهمید باید به آن خندید یا برایش گریه کرد.
در این مقاله آمده است، طرح «صلح» ۸۰ صفحهای کاخ سفید به «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی گرفتار در کمپهای مختلف بدرود میگوید، به شهر باستانی «قدس» بهعنوان پایتخت فلسطین بدرود میگوید و با آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی خداحافظی میکند. اما به اشغال دائم کرانه باختری و الحاق کامل تمام شهرکهای صهیونیستنشینی که برخلاف قوانین بینالمللی ساخته شدهاند خوشامد میگوید.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا تحت استیضاح است و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به فساد متهم شده است. این دو رهبر سرکش در واشنگتن پوزخند میزدند تا هوادارانشان آنها را تشویق کنند و واضح بود این سند دروغین برای همیشه امید به هرگونه دولت مستقل فلسطینی را از بین میبرد. این طرح به خودی خود این را بیان نمیکند اما با دقت به جملهبندی آن مشخص میشود که به اشغالگری رژیم صهیونیستی (طولانیترین در نوع خود در تاریخ معاصر جهان) لقب «رد پای امنیتی» و میدهد و نتایج قرارداد «اسلو» را «امواج تروریسم و خشونت» میداند.
هر کسی باید این ۸۰ صفحه را بخواند. هر کس باید این طرح را دوبار بخواند زیرا ممکن است با یک بار خواندن آن برخی توهینهایی که به فلسطینیان شده را از دست بدهد.
این طرح فقط هدیهای برای صهیونیستها نبود بلکه تجسمی از تمام خواستههای رژیم صهیونیستی از واشنگتن در طول تاریخش بود ( بههمراه چند مورد بیشتر) و عملاً تمام تلاشهای شورای امنیت سازمان ملل، تمام قطعنامههای سازمان ملل در خصوص خروج صهیونیستها، تمام تلاشهای اتحادیه اروپا و گروه چهار عضوی غرب آسیا برای یافتن راهحلی عادلانه و منصفانه برای جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی را از بین برد.
رژیم صهیونیستی تحت این «معامله» اسفبار، که در چند ثانیه محکوم بودنش به شکست مشخص شد، تمام بیتالمقدس و بخش عمده کرانه باختری و تقریباً تمام اراضی اشغالی را تصاحب کرده، بر مردم فلسطینی بدون سلاح و ضربه خورده و ناتوان در بروز اقدام جدی غالب میشود و این مردم باید قول دهند «اسرائیل» را «ملت کشور مردم یهود» بنامند (که البته حدود ۲۱ درصد از جمعیت آن عرب هستند)، کتب درسی خود را سانسور کنند، کسانی که خواستار مقابله با اشغالگری بود دستگیر و بازجویی کنند و چند روستای خارج از بیت المقدس را پایتخت خود بدانند.
درست است، این سندی بیهمتا و تاریخی است که باغ وحش ترامپ (بهخصوص دامادش «جرد کوشنر») تولید کردهاند و باور اینکه فلسطینیها حتی خواب قبول کردن مشتی تقاضاهای سیاسی دیوانهوار و چرندی را ببینند، در غرب بیسابقه است.
فیسک در ادامه مینویسد: «ولی ما روزنامهنگارها چه زمان باید وارد عمل شویم؟ این سوال را هنگامی که ۵۶ "چشمانداز" درون این سند (و چند مورد دیگر که اهمیت کمتری دارند و چند "مأموریت") و لیست تمام ممنوعیتهای فلسطینیها را خواندم از خودم پرسیدم. توجه داشته باشید که این ممنوعیتها شامل، این دستورالعمل است که «دولت فلسطین نباید به هیچ سازمان بینالمللی بپیوندد که عضویت در آن تناقض با تعهدات خود به نظامیزدایی و قطع نزاع سیاسی و قضایی علیه دولت اسرائیل باشد» پس باید به حمایت و محافظت فلسطینیها از سوی دیوان بینالمللی کیفری هم بدرود بگوییم».
وی با اشاره به واکنشهای تند برخی روزنامهنگاران به رونمایی از معامله قرن نوشت: «برخی از همکارانم [از عصبانیت] سکته ناقص کردند. مانند مروان بشارة از "الجزیره" که از کلمات مضحک، کلاهبرداری، خشمآور، غیرواقعی، فرصتطلبانه، عوامگرایانه و بدبینانه برای آن استفاده کرد (قطعاً او حرفهایش را بهطور کامل نگفت). گیدئون لوی، قهرمان من از روزنامه اسرائیلی "هاآرتص"، سکته نکرد. او نوشت که این "میخ آخر بر تابو جسدی متحرک بهنام راهحل دودولتی" بود و واقعیتی را خلق کرد که در آن "قانون بینالمللی، قطعنامههای جامعه بینالمللی و بهخصوص نهادهای بینالمللی بیمعنی هستند". لوی نقل کرد، دولت فلسطینی در کار نیست و هرگز وجود نخواهد داشت. باید یک دموکراسی در منطقه میان اردن و دریای مدیترانه وجود داشته باشد (با حقوق برابر برای اسرائیلیها و فلسطینیها) و در غیر این صورت اسرائیل یک دولت آپارتاید خواهد بود. ترامپ دنیایی درست کرده که در آن داماد رئیس جمهوری آمریکا از مجمع عمومی سازمان ملل قدرتمندتر است. اگر ادامه شهرکسازی مجاز است، همه چیز مجاز است».
این مقاله افرود: «اما آیا ما نویسندگان و روزنامهنگاران و "کارشناسان" همچنان ابزارهایی برای برخورد با این هذیانگوییها را داریم؟ آیا اکنون لحظه آن نیست که سوالی مهمتر را بپرسیم چه زمانی روزنامهنگاران باید جدی گرفتن این چیزها را کنار بگذارند؟ اینکه تنها راجع به این اراجیف ترامپ طوری مطلب نوشته شود که گویی این حرفها واقعی یا قابل اجرا یا حتی قابل بحث هستند، به نوعی تحقیرآمیز و بیهوده و نامعقول است. و این فقط برای رسانهایهاصدق نمیکند، بلکه برای تمام کسانی که باید متحمل عواقب این سند وحشتناک شوند یعنی فلسطینیها و تمام کسانی که با خلوص نیت از خواستههای کاملاً منطقی آنها برای آزادی و عدالت حمایت کردهاند نیز صادق است.
رابرت فیسک افزود: «ساعاتی بعد از خواندن این سند دریافتم که برای هر مسلمان ضداسرائیلی که سخنپراکنیهای دیوانهوار و متوهمانه "توطئه صهیونیستها" را باور دارد، این ۸۰ صفحه سند کاخ سفید تنها تأییدی بر این باورهای سردردآور خواهد بود. در چنین مواردی، شاید بهتر باشد از کمدینهایمان دعوت کنیم خبرنگار شوند یا از کاریکاتوریستهایمان بخواهیم داستان آن را بنویسند. یا شاید باید به سراغ سریال تلویزیونی «رابرت ریپلی» با نام «باور کنید یا نه» برویم و موضوع این اپیزود برنامه این باشد که: رئیس جمهوری آمریکا به قدرتی خارجی حق اشغال دائمی سرزمین دیگران را میدهد. به نظر من به این صورت کل داستان را میتواند در ۱۵ کلمه روایت کرد».
این مقاله میافزاید، اما نباید فراموش کرد که فلسطینیها در ازای تسلیم تحقیرآمیز خود قرار است پول، پول و پول بیشتر بگیرند، میلیونها اسکناس سبز (دلار)، که در چندین صفحه نمودار و برنامه بودجه درج شدهاند و گردشگری «سریعالوصول» (عین همین عبارت در سند آمده) و از سرمایهگذاریهای هنگفت و «بهبود اجتماعی» و «حق تعیین سرنوشت» و «راهی به سوی زندگی ملی با کرامت، احترام، امنیت و فرصت اقتصادی….».
مدیر بخش غرب آسیای روزنامه ایندیپندنت در پایان با انتقاد از دولت کشورش مینویسد: «آیا بوریس جانسون ما (نخستوزیر انگلیس) به ترامپ نگفت که این (طرح) "گامی رو به جلو" بود؟ آیا دومینیک راب ما (وزیر امور خارجه انگلیس) آن را "پیشنهادی جدی" ندانست که ارزش "در نظر گرفته شدن به صورت منصفانه و صحیح" را دارد؟»