به گزارش حلقه وصل، ماجرای این پرونده جنایی از بیست و هشتم مرداد سال ۹۳ هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که مأموران کلانتری قاسم آباد با قاضی ویژه قتل عمد تماس گرفتند و او را در جریان مرگ مشکوک زن ۳۵ سالهای به نام «الف-م» قرار دادند. دقایقی بعد در حالی تحقیقات قضایی با حضور قاضی سیدجواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه) در واحد آپارتمانی آغاز شد که طبق نظر پزشکان قانونی حدود ۱۲ ساعت از مرگ زن جوان میگذشت و یکی از شیرهای گاز شهری نیز باز بود!
پس از بررسیهای مقدماتی در محل کشف جسد، همسر متوفی زمانی در مظان اتهام قرار گرفت که مدعی شد در شهر دیگری مشغول به کار بوده و شب قبل از کشف جسد به مشهد بازگشته، اما بنا به دلایلی به منزل خودش مراجعه نکرده است؛ بنابراین وی با صدور دستور قضایی بازداشت شد، اما با انجام تحقیقات دقیق کارآگاهان، بی گناهی وی در این ماجرا به اثبات رسید و نامه آزادی خود را دریافت کرد.
با توجه به اهمیت ماجرا، بررسیهای پلیس در حالی ادامه یافت که بنا به نظر مقام قضایی و اظهارات پزشک قانونی، زن جوان به دلیل انسداد مجاری تنفسی جان باخته بود. در تحقیقات میدانی و ریزبینانه مقام قضایی شواهد کمرنگی از وجود یک مهمان در منزل زن جوان به دست آمد که روند رسیدگی به پرونده را وارد مرحله جدیدی کرد. به همین دلیل و با راهنمایی مقام قضایی، کارآگاهان موفق شدند سیم کارتی را که در منزل متوفی پنهان بود، کشف کنند و بدین ترتیب با ردیابی شماره تلفنهای سیم کارت مذکور و پیامکهای آن سرنخهای پلیس به سوی «پسرخاله» متوفی کشیده شد که در گرگان زندگی میکرد. این مرد پس از دستگیری مورد بازجویی قرار گرفت، اما هرگونه ارتباط خود با متوفی و حضور در مشهد را منکر شد تا این که کارآگاهان با شگردهای پلیسی و جمع آوری اسناد و مدارک محکمه پسند، وی را در تنگناهایی قرار دادند که دست از داستان سراییهای ساختگی برداشت و راز این جنایت را فاش کرد.
متهم به قتل ۵۰ ساله گفت: آن شب از گرگان به مشهد آمده بودم که به منزل دختر خالهام رفتم. من در حالی مهمان او بودم که میدانستم همسرش در شهرستان است و آن شب به منزل بازنمی گردد. پس از مدتی که در خانه دختر خاله ام بودم ماجرای اختلاف خانوادگی یکی از بستگان نزدیک را مطرح کردم چرا که تصورم این بود دختر خاله ام در زندگی آنها دخالت کرده است.
وقتی او همه چیز را انکار کرد مشاجرهای بین ما در گرفت که لحظاتی بعد به درگیری فیزیکی انجامید. در این لحظه او را هل دادم، ولی او همچنان سر و صدا میکرد. من هم که میترسیدم همسایگان صدای ما را بشنوند او را روی زمین انداختم و بالش کوچکی را روی دهان و بینی اش گرفتم که ناگهان بی حرکت ماند و بدنش شل شد. فهمیدم که او را کشته ام. این جا بود که تصمیم به صحنه سازی گرفتم و با روشن کردن تلویزیون، شیر گاز را هم باز گذاشتم تا مرگ او خودکشی جلوه کند! پس از آن هم گوشی تلفن همراه و بالش را برداشتم و در کنار خیابان داخل سطل زباله انداختم و سپس به گرگان گریختم.
این گزارش حاکی است: با تکمیل تحقیقات در دادسرا، این پرونده جنایی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و متهم پای میز محاکمه نشست. او که توسط قاضی مجتبی علیزاده (رئیس وقت دادگاه) و قاضی محمداسماعیل عندلیب (مستشار وقت) محاکمه میشد به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت و در حضور وکیل مدافع خود به تشریح جزئیات این جنایت پرداخت.
با پایان یافتن جلسه محاکمه، قضات باتجربه دادگاه پس از شنیدن آخرین دفاعیات متهم، رأی به قصاص نفس وی و تحمل ۹۹ ضربه شلاق دادند. گزارش خراسان حاکی است، با اعتراض وکیل مدافع متهم به رای صادر شده، این پرونده جنایی به دیوان عالی کشور ارجاع شد، اما قضات باتجربه دیوان عالی نیز پس از مطالعه دقیق پرونده و با توجه به استنادات و مدارک محکمه پسند موجود در پرونده، رای صادر شده از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را تایید کردند و بدین ترتیب، پسر خاله ۵۰ ساله در آستانه مجازات قصاص نفس قرار گرفت؛ بنابراین گزارش، مدتی بعد و با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم در دادسرای مشهد، این قاتل بی رحم با حضور قاضی اجرای احکام و دیگر مسئولان مربوط در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و در حالی به مجازات رسید که صحنه سازیهای او برای فرار از مجازات نیز کارساز نشد و او هم طعم مرگ را چشید.
منبع: روزنامه خراسان