به گزارش حلقه وصل، درپی آغاز دولت یازدهم در جمهوری اسلامی، زمزمههایی که حتی در انتهای دولت دهم مبنی بر مذاکره با آمریکا و حلوفصل موضوعات هستهای از طریق دیپلماتیک مطرح میشد، به طور جدی بر سر زبانها افتاد. موضوع «مذاکره» به یکی از موضوعات کلیدی در دوران رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری۹۲ نیز تبدیل شد و بیشتر ظرفیت دولتمردان کنونی متمرکز بر حل موضوع قدیمی و پرماجرای هستهای بود. فارغ از اینکه بحث هستهای باید به عنوان موضوعی که عزت ملی به آن گره خورده بود حل میشد، حلقه مرکزی دولت بر این باور بود که تنها درپی یک توافق خوب با غرب میتوان بر مشکلات متنوع اقتصادی و بعضاً اجتماعی فائق آمد. گره حل مشکلات به توافق با غرب به قدری محکم بسته شده بود که یکی از دولتمردان سرشناس ضمن اصرار بر مذاکرات با غرب، تاکید کرد که اگر تحریمها برود، مشکل آب خوردن مردم هم حل میشود!
در چنین فضایی بود که از قضا در آن سوی میدان، فردی در آمریکا به قدرت رسیده بود که دائماً میگفت که ایران بدون سلاح هستهای بهتر از ایرانی است که سلاح هستهای داشته باشد. اوباما در گردهماییهای علنی با لحنی ملایم از مذاکره با ایران حرف میزد و مدعی بود که واشنگتن به هیچ وجه به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست، هر چند که بهنظر میرسید، منظور او بیشتر این بوده که آمریکا توانایی انجام این کار را ندارد!
بستری جدید در اواسط سال ۱۳۹۲ مهیا شد تا بار دیگر آمریکا خود را در آزمون مذاکره و پایبندی به آن، محک بزند. دستهای چدنی آمریکا در دستکشهای مخملی دولت اوباما جا رفت و آمریکاییها با پذیرفتن حق غنیسازی ایران در داخل مرزهای خود وعده تعلیق برخی از تحریمها را دادند. پس از طی ماهها مذاکرات فشرده، که در این وجیزه قصد نداریم به جزئیات آن بپردازیم و پس از تلاشهای بسیار زیاد دیپلماتهای ایرانی، توافقی موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام به امضاء رسید.
فضای عمومی کشور همزمان با آغاز مذاکرات، تلفیقی از خوشبینی و بدبینی را به همراه داشت. بدبینی شدید به آمریکا به خاطر یک کارنامه بسیار سیاه در حوزه دخالت در امور داخلی، تحریمهای چند ده ساله با روزنهای از امید برای گشایش اقتصاد و بهبود استانداردهای معیشتی، توأم شده بود. اعلام پایان مذاکرات و اینکه ایران با کشورهای پنچ بهعلاوه یک، به توافق رسیده است، موجی از هیجانات را در مردم ایران ایجاد کرد. ملت خوشحال از آنچه که یک فتحالفتوح و یک آفتاب تابان، نام برده میشد به خیابانها سرازیر شدند. رهبر انقلاب، اما طی اظهارنظر حکیمانهای فرمودند که هنوز هیچ چیزی مشخص نشده و پایان مذاکره تازه آغاز راه است و باید دید که این توافق تا چه اندازه عملی میشود.
برجام، مرور درسهای گذشته!
به غیر از فضای روانی مثبتی که همان روزهای ابتدایی از برجام نشأت گرفته بود، پرواز چند فروند هواپیمای جدید به ایران و چند امتیاز اندک دیگر، ملت ایران همچنان منتظر چیدن میوههای برجام هستند. جدا از این مسئله که به واقع چقدر زحمات دیپلماتهای ایرانی مثمر ثمره بوده و توافق با آمریکا تا چه اندازه توانسته منافع ما را تامین کند، در ادامه به ذکر چند نکته ساده اما مهم میپردازیم:
۱) قبل از آنکه اصلا بخواهیم با آمریکا مذاکره کنیم، باید بررسی کنیم و دریابیم که اختلاف نظر واقعی و اصلی واشنگتن با ایران چیست. باید این سوال را در ذهنمان طرح کنیم که آیا حقیقتا مسئله هستهای، تنها نقطه اختلاف بین ایران و آمریکا است و فرضا با برچیدهشدن تمام فعالیتهای هستهای در کشورمان، رابطه ایران با غرب به حالت عادی بازمیگردد؟ و اینکه دیگر ایران از گزند تحریمهای آمریکا در امان خواهد ماند؟ پاسخ روشن است، مسئله هستهای اولین و آخرین وجه خصومت آمریکا با ایران نیست. کما اینکه مشاهده کردیم، وزیر خارجه اسبق آمریکا و مذاکرهکننده اصلی این کشور در جریان توافق هستهای تاکید کرد که برجام مقدمهای بوده برای سایر توافقها با ایران، این موضوع حتی شامل توانایی موشکی هم میشده است. احتمالا اگر ما قدرت موشکی خود را نیز با غرب معامله میکردیم، موضوعات دیگری همچون حمایت ایران از هستههای مقاومت فعال در منطقه و یا مسائل حقوق بشری و دهها مورد دیگر نیز مطرح میشد. این فشار بیامان و مستمر آمریکا در صورت تسلیم و سازش تا آنجا ادامه پیدا میکند که از ایران یک کشوری همانند عربستان در منطقه بسازند، جایی که رهبران آن از خود هیچ قدرتی ندارند، تحت اوامر واشنگتن هستند و کشور خود را به نحوی با آمریکا معامله کردهاند. پس مذاکره با چنین کشوری نمیتواند برای کشورمان معنادار باشد.
۲) تعریف مذاکره عزتمندانه واضح است، بدین معنا که مذاکره عرصه «بدهبستان» است، حال اگر این دادوستد متناسب باشد، این مذاکره عزتمندانه است. ولی اگر این توازن حفظ نشود، مذاکره دیگر بر مبنای احترام نیست. سوال اینجاست که چه چیزی منتج به یک معامله متوازن میشود؟ پاسخ این سوال هم بدیهی است، اگر جایگاه دو طرف مذاکرهکننده یکسان باشد و دارای ظرفیتهای یکسانی باشند، آنگاه میتوان یک نتیجه عادلانه را از مذاکرات انتظار داشت. از نگاه آمریکاییها مذاکره مکانی است که در آنجا باید خواستههای خود را به طرف مقابل تحمیل کنند. آیا در این بستر نادرست حتی حرفهایترینها در عرصه دیپلماسی هم میتوانند به اندک توفیقی دست یابند؟ آیا در این شرایط نابرابر میتوان به آنها برای عمل به تعهدات خود امید بست؟
۳) رئیس جمهور محترم کشورمان در همان ساعات ابتدایی توافق، گفت که همه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان از همان لحظات نخست اجرای توافق، به صورت یکجا و یا به تعبیر ایشان «بالمره» لغو خواهد شد. این در حالیاست که در عرصه عمل، هیچگاه این اتفاق نیفتاد و حتی آنچه رئیسجمهور گفت به واقعیت هم نزدیک نبود. احتمالا این موضوع مورد توافق قرار گرفته، ولی اجرایی نشده است. بدون آنکه وارد متن پیچدرپیچ و حقوقی برجام شویم، حتما این سوال به ذهن مردم ایران متبادر میشود که چرا سازوکاری تعیین نشد تا این اقدامات به صورت متناسب انجام گیرد، یعنی یک اقدام از سوی ایران و گامی متناسب با آن از سوی غرب! مگر رهبر انقلاب نفرموده بود که در برابر غرب بسیار هوشیار باشید و به وعدههای بدون تضمین آنها دل نبندید!
۴) یکی از آفتهایی که مذاکره با آمریکا برای ایران داشت، آن بود که ظرفیتهای بینظیر کشور ناخودآگاه معطل برجام و نتایج آن ماند، نتایجی که هیچگاه برآورده نشد. بهنظر میرسد چنانچه این شرطیسازی رشد اقتصادی به رهایی از تحریمها گره نمیخورد و محوریت تمرکز دولتمردان بر ظرفیتهای داخلی، استعدادهای سرشار انسانی و ابتکارهای واقعی برای رهایی از ضررهای تحریم قرار داشت، اکنون در وضعیت به مراتب بهتری قرار داشتیم. هرچندکه این تجربه تلخ، درسی بسیار بزرگ برای ایران بود تا بار دیگر به ماهیت آمریکا پی ببرد.
قوی شدن، تنها راه پیشروی ملت ایران
آنچه از مضرات مذاکره با آمریکا در این گزارش گفته شد، هرگز به معنای نفی مذاکره نیست. مذاکره در زمان و جای خود میتواند نقش حیاتیای را در مصالح کشور ایفا کند. به همان اندازه که قدرت نظامی میتواند کشور را از ناامنی و جنگ حفظ کند، دیپلماسی فعال با همسایگان منطقهای، کشورهای درحال توسعه آفریقایی، برخی کشورها در آمریکای لاتین و بسیاری دیگر از کشورها، میتواند منافع کشور را تامین کند.
در انتها این پرسش پیش میآید که چه جایگزینی برای مذاکره با آمریکا وجود دارد. همانطور که در خطبههای مقام معظم رهبری در نماز جمعه این هفته نیز به آن اشاره شد، تنها راه پیش روی ما «قوی» شدن است. یعنی تا آنجا که میتوانیم تلاش و سعی کنیم تا به یک استقلال نسبی در حوزههای مختلف دست پیدا کنیم. با کوششی مضاعف، فردای درخشانی را برای کشورمان رقم بزنیم. هنگامی که قدرت همهجانبهای را در حوزههای مختلف کسب کنیم، آخرین اهرم فشار آمریکا یعنی تحریم هم بیاثر میشود.