به گزارش حلقه وصل، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی این روزها معضل اصلی جامعه است، جوانانی که ویژگی مشترک آنها داشتن مدرک تحصیلی و تفکری یکسان برای یافتن شغل است.
این مشکل تا دهه 60 وجود نداشت و معمولاً جوانان بعد از پایان تحصیلات خود مشغول به کار می شدند، اما تفکر غلطی که آن زمان رواج داشت اکنون در ذهن جوانان جویای کار وجود دارد.یافتن شغل در مشاغل دولتی است. در دهه 50 و 60اکثر جوانان بعد از پایان تحصیلات در ادارات دولتی مشغول به کار می شدند، این موضوع به اعتقاد کارشناسان بازار کار به این دلیل بود که در آن دهه تعداد نیروی تحصیل کرده به اندازه حاضر نبود و همین مسئله باعث می شد که بیکاری فارغ التحصیلان به میزان حال حاضر احساس نشود.
اما امروز شرایط کاملاً تغییر یافته و افراد با مدارک کارشناسی و دکترا با چالش های فراوانی برای ورود به بازار کار مواجه هستند.
کارشناسان می گویند اینکه چرا اقتصاد ایران به چنین وضعیتی دچار شده که توان جذب تقاضاهای شغلی موجود را ندارد و در نتیجه چند میلیون تقاضا برای کار شکل می گیرد به چند عامل بستگی دارد. اولًا جهش یکباره میزان تولدها در دهه 60 و رسیدن آنها به سن کار در دهه های 80و 90، رشد نامناسب و ضعیف بنگاه های شغل ساز، ورشکستگی، تعدیل نیرو، در برخی موارد ورود تکنولوژی های نوین در کار، افزایش چشمگیر تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و تغییر ذائقه آنها نسبت به کار؛ می توانند در ایجاد شرایط فعلی بازار کار ایران تاثیر مستقیم داشته باشند.
از سوی دیگر یکی از نقاط ضعف در اشتغال فارغ التصحیلان نبود مهارت و تخصص و دانش قابل عرضه برای نیروی کار است. امروز مشاهده می کنیم که نیروی کار با داشتن چندین مدرک اما هیچ کدام از مدرک ها کاربردی نیست . همین موضوع باعث علاقه مندی فارغ التحصیلان به سمت مشاغل کاذب می شود.
یکی از رشته هایی که برای فارغ التحصیلان جذابیت دارد حرفه تخصصی بازاریابی است. حرفه تخصصی بازاریابی در پیشبرد امور اقتصادی در شرکتهای بزرگ دنیا بسیار مؤثر است و این در حالی است که در کشور ما از این اهرم به نحو ناصحیح استفاده میشود و جوانان بدون آگاهی در مسیری اشتباه برای کسب درآمد وارد این شغل میشوند.
این شغل در کشور ما هنوز به شیوه سنتی مرسوم است و در این بین، بیکاری موجب شده است تعدادی از جوانان به سوی شغل بازاریابی گرایش پیدا کنند. با نگاه کردن به بخش استخدام در صفحات نیازمندی روزنامههای مختلف این مسئله نشان می دهد که تمایل جوانان برای رفتن به سمت این شغل بسیار زیاد است.
اولین نگاه به آگهی روزنامه ها اینقدر پرزرق و برق است که در اولین نگاه بیکاران را ترقیب می کند، ولی واقعیت موجود این چنین نیست و تقریباً نوع تنظیم آگهیها در این خصوص یک نوع عوامفریبی است و با وعده و وعیدهایی که در آن داده شده است از جمله حقوق ثابت، بیمه و پورسانت بالا نظر جوانان و دانشجویان جویای کار را به خود جلب میکند.
رنگ و لعاب آگهی های مختلف باعث می شود تا جوانان بسیاری به این سمت کشیده شود و در حال حاضر لیست تعداد زیادی از جوانان بیکار درمسیر بازاریابی های مختلف قرار دارد.
*رواج مدرک گرایی زمینه ساز بیکاری
غلامحسین حسینینیا، مشاور رئیس اتاق تعاون کشور گفت: مدرکگرایی رواج یافته است. عدممهارت کافی دانشجویان، عدمارتباط شبکهای بین دستگاههای متولی امر و عدمتخصیص اعتبارات لازم برای پروژههای توانمندسازی جوانان باعث عدماشتغال جوانان شده است.
وی با ابراز اینکه عدم مهارت کافی دانشجویان، عدم ارتباط شبکهای بین دستگاههای متولی امر، عدم تخصیص اعتبارات لازم برای پروژههای توانمندسازی جوانان باعث عدم اشتغال جوانان شده است گفت: البته اقداماتی هم انجام شده است. این موارد نکاتی است که باید به آن توجه شود. اقدامات خوبی برای استارتآپها شده است، اما محدود است، در دانشگاهی مانند تهران با این وسعت تنها 3درصد دانشجویان درگیر کار استارتآپها هستند.
حسینینیا با تصریح به اینکه مدرکگرایی برای جامعه دردسر درست کرده است اضافه کرد: اکثر بیکاران کشور مدرکدار تحصیلکردهاند. مدرک فارغ التحصیلان کمعمق است، این معضل بزرگی است که باید به آن توجه شود. دانشجویان مدرکهای تحصیلات بالا را دریافت کردند اما شرایط لازم برای حضور در بازار را ندارند.
مشاور رئیس اتاق تعاون کشور گفت: یکی از پیشنیازهایی که درباره کار در عرصه بینالمللی وجود دارد و جوانان ایرانی کسب نمیکنند، نداشتن مهارت انگلیسی است. در گذشتهکه سمت دولتی داشتم، بارها با این مسائل برخورد کردم، بارها به سازمانهای بینالمللی و دفاتر منطقهای مراجعه کردم. بارها پیش آمده بود که پذیرش کاری برای کارشناسان میدادند ولی ما کسی را برای معرفی نداشتیم، چرا که اکثر جوانان متقاضی کار در کشور آشنایی به زبان انگلیسی نداشتند و این فرصتهای شغلی از سوی بنگلادشیها و هندیها پر میشد، عربها هم در این زمینه از ما جلو افتادند.
حسینینیا با تأکید به اینکه باید یک بازنگری در دریافت مدرک وجود داشته باشد اظهار داشت: متأسفانه ما فلسفه تحصیلات تکمیلی را متوجه نشدهایم، فلسفه تحصیلات دانشگاهی را متوجه نشدهایم. در کشورهای دیگر برای راهاندازی یک فعالیت اقتصادی به مدرک دانشگاهی توجه نمیکنند، بلکه فقط مدرک مهارتی مورد توجه سیستم است، بهطور مثال در کشوری مانند نیوزیلند برای اینکه یک جوان بخواهد کارآفرینی کند نیازی به مدرک دانشگاهی ندارد، آنچه بهعنوان یک ضرورت مطرح است، داشتن مهارت کافی است. یک جوان با داشتن مدرک دکترا اگر بخواهد بهطور مثال یک مرغداری راهاندازی کند، نیازمند داشتن مدرک فنی و حرفهای در این زمینه است. در کشورهای دیگر فرد برای انتخاب شغل، ابتدا باید شغل آینده خود را ترسیم کند و سپس بر اساس آن شغلی که انتخاب کرده است مهارت کسب کند.
صف تقاضا برای مشاغل کاذب در بین جوانان فارغ التحصیل به گونه ای افزایش یافته است که کمتر جوانی تمایل دارد از آن دل بکند. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی یکی از دلایل محکم برای تمایل جوانان به سمت مشاغل کاذب از جمله بازاریابی راحتی و در دسترس بودند است. از سوی دیگر با توجه به نبود شغل در رشته های تخصصی ترجیح می دهند برای فرار از بیکاری وارد مشاغل و حرفه های دیگری شوند.
آیا اگر نظام آموزشی کشور این قابلیت و رسالت را داشت که از ابتدا استعداد و توانمندی های افراد را شناسایی و آنها را به سمت همان مشاغل هدایت می کرد، امروز با جوانانی مواجه می شدیم که با درجه تحصیلی کارشناسی تا دکترا مجبور شوند برای فرار از بیکاری به مشاغلی فرسنگ ها دورتر از تحصیلاتشان رو بیاورند؟
آیا کسی نمی تواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد که به دانشگاه ها برنامه جذب سالیانه دانشجو بر اساس نیازهای روز بازار کار ارائه و از آنها در پایان هر سال تعدادی فارغ التحصیل تحویل بگیرد که دستکم 50 درصد امکان جذب در بازار کار داشته باشند؟ آیا همچنان باید دانشگاه ها در رشته های مختلف دانشجو جذب کنند و مدرک بدهند، در حالی که سال هاست برای بسیاری از رشته ها در بازار کار جایی وجود ندارد؟ اگر سازمان و یا نهادی هر ساله نیازهای اقتصاد را رصد و به جوانان ورود به برخی رشته ها را توصیه و از تحصیل در برخی رشته ها منع کند، امیدی به بهبود اوضاع در آینده نخواهد بود؟