به گزارش حلقه وصل، «مجلس دیگر در رأس امور نیست»؛ این جمله بارها و بارها از سوی افراد مختلف و به ویژه کارشناسان سیاسی در نقد عملکرد نمایندگان مجلس دهم به کار رفته است و حتی نمایندهای همچون محمود بهمنی هم بر این مسئله مُهر تأیید میزند و رک و پوست کنده میگوید که «مجلس در این دوره از رأس امور بودن افتاد.» به عبارت دیگر کسانی که عملکرد مجلس فعلی را مورد ارزیابی و نقد قرار میدهند، دلایلی را برای ناکارآمدی این مجلس برمیشمارند که در این گزارش به صورت گذرا به دلایل آنان پرداختهایم:
۱. نمایندگانِ وکیلالدوله
به گفته تحلیلگران سیاسی یکی از دلایل ناکارآمدی مجلس دهم این است که برخی از نمایندگان مجلس استقلال خود را از دست دادهاند و به جای آنکه نماینده واقعی مردم و مطالبات آنها باشند، نماینده دولت و به تعبیر بهتر "وکیلالدوله" هستند.
سید احسان قاضی زاده هاشمی در این باره گفت: «اصلاحطلبان و فراکسیون امید برای برخورد جدی با ناکارآمدیها و بیتدبیریهای دولت جلو نیامدند و این امر منجر به ناکارآمدی مجلس دهم شد.»
حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهور هم در گفتگویی تاکید کرده بود که «از مجلس دهم راضی هستیم»؛ گفتههای وی حکایت از آن دارد که برخی از نمایندگان در مجلس فعلی طبق خواسته دولت عمل کرده و به جای رضایت ملت، رضایت دولت را جلب کردهاند.
البته چهرهای چون سید مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز این موضوع را مورد تأیید قرار میدهد میگوید: «بسیاری از نمایندگان مجلس دهم با دولتمردان زد و بند داشتند و عملاً با دولت مماشات کردند.»
هدایتالله خادمی یکی دیگر از نمایندگان فعلی مجلس است که مطالبی را درباره علت ناکارآمدی مجلس عنوان کرد و گفت: «اگر مجلس منطبق با برنامهها کار نکند، نهاد قوی برای برخورد با دولت وجود ندارد.»
البته یکی دیگر از مسائل حائز اهمیت در این باره آن است که برخی از نمایندگان نزدیک به دولت علاقه دارند که در مجلس بعدی وکیلالدوله و به تعبیر دیگر بله قربان گوی دولت باشند و به حدی طعم همراهی با دولت به کامشان شیرین آمده که باز هم از دوستان خود در دولت میخواهند که به انتخابات ورود کنند. مؤید این مسئله اظهارات معاون پارلمانی رئیسجمهور است که اخیراً در این باره گفته است: «گاهی برخی نمایندگان که خیلی با دولت همراه و همکار هستند و تحت عنوان لیست دولت وارد مجلس شدند به من گله میکنند و میپرسند پس کی میخواهید سازماندهی کنید و برای مجلس آینده برنامهریزی کنید.»
۲. ضعف نظارتی
یکی دیگر از دلایلی که برای ناکارآمدی مجلس مطرح میشود، این است که برخی از نمایندگان مجلس، قدرت استفاده از اختیارات قانونی و نظارتی خود را ندارند و نمایندگانی هستند که هرگز در دوره نمایندگی خود از ابزارهایی چون طرح سوال از وزرا، استیضاح آنان و تذکر شفاهی و کتبی به دولتمردان استفاده نکردهاند.
مهدی شیخ عضو فراکسیون امید مجلس دهم بدون توجه به ابزارهای نظارتی مجلس تاکید میکند که «سوال از وزرا باعث میشود وقت مجلس گرفته شود و همچنین مشکلات زیادی را برای وزرا ایجاد میکند.» اینجا بخوانید
محمدرضا صباغیان با بیان اینکه مجلس شورای اسلامی که در رأس نظام جمهوری اسلامی است، متأسفانه به دلایلی در معرض ناکارآمدی قرار گرفته است، گفت: «بخشی از این ضعف به عملکرد نمایندگان برمیگردد که به اصل کار خود یعنی قانونگذاری و نظارت توجه لازم را ندارند.»
محمود صادقی یکی دیگر از اعضای فراکسیون امید با اشاره به ضعف نظارتی مجلس دهم، میگوید: «همراهی فراکسیون امید و دولت در مقاطعی از بار نظارتی ما کاسته است.» اینجا بخوانید
احسان قاضیزاده هاشمی در همین رابطه معتقد است: «اعضای فراکسیون امید در اوج ناامیدی هستند، علت ناامیدی اصلاحطلبان و امیدیها این است که نتوانستند قانون خوبی به تصویب برسانند یا نظارت دقیق بر عملکرد دولت داشته باشد.»
این نماینده مجلس دهم تصریح کرد: «مجلس باید عملاً نهاد ناظر بر دولت باشد اما متأسفانه طی سالهای اخیر شاهد بودیم که دولتها کاندیداهای موردنظر خود را به مردم معرفی میکنند و این افراد به مجلس راه مییابند و در واقع مجلس به حیاط خلوت دولت تبدیل میشود و بنابراین نظارت قوی وجود ندارد.»
۳. دخالت در امور اجرایی
یکی دیگر از انتقاداتی که به نمایندگان میشود این است که آنان به جای انجام وظایف قانونگذاری و نظارت، به اموری ورود میکنند که هیچ ارتباطی به آنان ندارد. برای مثال هستند نمایندگانی که در هر کاری حتی انتخاب یک مدیر استانی هم دخالت میکنند. این موضوع به حدی بارز است که بسیاری از خود نمایندگان مجلس هم به دخالتهای همکاران خود در انتصابات استانی گله دارند و بر این باور هستند که دخالت در انتصابات دون شأن نمایندگان است.
ابوالفضل حسنبیگی، نماینده مردم دامغان در این باره میگوید: «برخی نمایندگان مجلس در کارهای اجرایی دخالت میکنند و بار اجرایی کشور را به دوش مجلس میاندازند و نمایندگان مجلس را از تحقیق و تفحص، استیضاح، سوال و پیگیریهای قانونی خودشان دور میکنند.»
۴. محافظهکاری
محافظهکاری یکی دیگر از مشکلات نمایندگان این دوره مجلس شورای اسلامی است. این افراد بعضاً در جلسات خصوصی حرفهایی میزنند و انتقادهایی به مسئولان دارند اما جرأت نمیکنند که این مباحث را در جلسات علنی مجلس و یا مصاحبه با رسانهها مطرح کنند که در این شرایط این نمایندگان نمیتوانند برای ملت کار کنند و مجلس هم کارکرد خودش را از دست میدهد.
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس یکی از نمایندگان این دوره است که با اظهاراتش ثابت میکند که نمایندهای محافظهکار است چرا که در جایی میگوید: «وقتی من میتوانم در جلسات خصوصی به وزرا تذکر دهم، دیگر نیاز نیست موضوع را به صحن علنی بکشانم.»
۵. عدم تخصص
یکی دیگر از دلایلی که برای ناکارآمدی مجلس عنوان میشود این است که تحصیلات برخی از رؤسای کمیسیونهای مجلس با آن کمیسیونی که در آن فعالیت میکنند مطابقت ندارد و بر این اساس این افراد آن طور که باید و شاید به زیر و بم مسائل آن کمیسیون اشراف ندارند.
الیاس حضرتی که توانست جای محمدرضا پورابراهیمی را در کمیسیون اقتصادی بگیرد، یکی از رؤسای کمیسیون مجلس است که مدرک تحصیلیاش ارتباطی با این کمیسیون ندارد و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دولتی است. مدارک تحصیلی عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی و محمدرضا رضاییکوچی، رئیس کمیسیون عمران هم با سمتهای آنان در کمیسیون همخوانی ندارد چرا که این دو نماینده فارغالتحصیل دکترای پزشکی هستند. محمدجواد کولیوند، رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور هم دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی است و تحصیلاتش با مسائلی که اغلب در این کمیسیون مورد مباحثه قرار میگیرد، ارتباطی ندارد.
البته این مسئله فقط درباره رؤسای کمیسیونها مجلس صدق نمیکند و در میان نمایندگان مجلس هم به کرات دیده میشود که سوابق و تحصیلاتشان هیچ گونه سنخیتی با کمیسیونی که در آن فعالیت میکنند، ندارد و این افراد به جهت عدم تسلط بر مسائل تخصصی کمیسیونهای متبوع خود، باعث ناکارآمدی مجلس دهم شدهاند.
۶. نبود فراکسیون اکثریت
از دیگر عوامل ناکارآمدی مجلس دهم این است که عدهای از نمایندگان این دوره، بعد از ورود به مجلس در هیچ کدام از فراکسیونهای نمایندگان ولایی و امید حضور نداشتند و وارد فراکسیون مستقلین شدند و به عبارت دیگر، این موضوع سبب شد فراکسیون مستقلین برای نخستین بار در مجلس دهم شکل گیرد و نبود فراکسیون اکثریت در مجلس دهم به شدت به بهارستان ضربه زد.
جبار کوچکینژاد با اشاره به عملکرد مجلس دهم، اظهار داشت: «معتقدم ضعف دوره دهم مجلس شورای اسلامی نسبت به ادوار هشتم و نهم کاملاً نمایان است.» وی تاکید میکند: «نمایندگانی که در دوره دهم با ساختارهای تازه به مجلس آمدند، چهرههای سیاسی، قدرتمند و تصمیمساز نبودند و بنابراین برآیند عملکرد این دوره از مجلس قابل توجه نبود.»
عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس شورای اسلامی گفت: «در مجالس گذشته دو فراکسیون قدرتمند وجود داشت، اما در مجلس دهم هیچ فراکسیون قدرتمندی نداشتیم و در طرحها و لوایح مهم تکلیف روشن نبود که افراد به چه رأی میدهند.»
عبدالرضا مصری نایب رئیس مجلس هم به این نکته صحه میگذارد و میگوید: «مجلس برای تصمیمگیریهای قاطعانه، باید فراکسیون اکثریت داشته باشد. نبود فراکسیون دارای اکثریت در مجلس سبب ناکارآمدی بهارستان میشود، همانگونه که در مجلس دهم رخ داد.»
۷. لابی با دولت
یکی دیگر از مشکلات نمایندگان مجلس دهم این است که اغلب آنان برای حل مشکلات حوزه انتخابیه و همچنین دستیابی به اهداف شخصی خود با دولتمردان و به ویژه وزرا لابی میکنند و این موضوع در زمان بررسی طرح سوال از وزرا و یا استیضاح آنان در خانه ملت به حدی مشهود است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
جبار کوچکینژاد در این باره میگوید: «مجلس دهم فراکسیون اکثریت نداشت و لابیگری و باندبازی در آن جای فراکسیون قدرتمند و با پشتوانه را گرفت و مجلس را در بسیاری از مقاطع منحرف و دچار مشکل کرد.»
البته دادوستد نمایندگان با دولتمردان فقط محدود به روزهای بررسی طرح سوال از وزرا و یا استیضاح آنان نیست و در زمان بررسی لایحه بودجه سالیانه هم شاهد آمد و شد بسیار زیاد دولتمردان در مجلس هستیم.
احمد بیگدلی عضو فراکسیون امید این موضوع را یکی از آسیبهای مجلس شورای اسلامی میداند و میگوید: «از زمانی که لایحه بودجه از سوی دولت به مجلس ارائه میشود، شاهدیم راهروهای مجلس، کمیسیونهای تخصصی و همچنین صحن علنی شلوغ میشود و بسیاری از مسئولان به دنبال افزایش بودجه دستگاههای خود هستند و معمولاً لابی هر کس بیشتر باشد، بودجه بیشتری میگیرد.»
وی ادامه داد: «همچنین برخی از نمایندگان مجلس معمولاً در زمان بررسی بودجه سالانه به دنبال آن هستند که اعتبارات بیشتری را برای تکمیل پروژههای عمرانی حوزههای انتخابیه خود بگیرند.»
در پایان باید گفت که مردم مجلس ناکارآمدی را که بر دولت نظارت نمیکند و خودش را از رأس امور بودن پایین انداخته، نمیخواهند و به دنبال شکلگیری مجلسی مقتدر هستند که نمایندگانش به جای وکیلالدوله بودن، به فکر دفاع از منافع ملت باشند.