حلقه وصل: «مگر چشم تو دریاست!» روایت مادر شهیدان جنیدی ست که نویسنده زندگی شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی را از زبان مادر روایت میکند.
شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند. پدر شهدا پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۴ به زادگاهش شهرستان پیشوا بازمیگردد. ایشان پس از انقلاب به پیشنهاد آیتالله محمدی گیلانی و با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهرستان رودسر منصوب میشود و بعد از رحلت امام هم با حکم مقام معظم رهبری تا پایان عمرش در سال ۱۳۷۷ در این سنگر مقدس خدمت میکند. نصرالله، نخستین شهید خانواده جنیدی در سال ۱۳۵۹ در جبهه آبادان به شهادت میرسد.
نصرالله جنیدی عضو ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران بود. رضا، کوچکترین پسر خانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام میرود و در همان اعزام اول به شهادت میرسد. ضدانقلاب با آگاهی از اینکه او فرزند امامجمعه است، بر سر تبادل پیکر او از نیروهای ایرانی طلب پول میکند، اما با مخالفت پدر و مادر شهید روبهرو میشود. محمد، سومین شهید و پسر ارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در عملیات خیبر در حالی به شهادت میرسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمیتواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سالها تحمل جراحتهای جنگ، در سال ۱۳۷۹ به جمع برادران شهیدش میپیوندد.
کتاب مگر چشم تو دریاست روایت مادر شهیدان جنیدی می باشد که به قلم توانای جواد کلاته عربی در قطع رقعی و ۲۷۰ صفحه به رشته تحریر در آمده و همزمان با ایام سیزده آبان توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.