سرویس اقتصاد حلقه وصل - پس از انتشار قسمت اول گزارش حلقه وصل در خصوص فعالیت باند فساد و ارتشا در یکی از زیرمجموعه های مهم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات(اینجا)، انتظار میرفت آقای آذریجهرمی که مدعی پاسخگویی و دفاع از حقوق شهروندی است موضوع را پیگیری کرده و گزارش آن را به مردم بدهد اما ظاهرا آقای وزیرِ ۱۴۰۰ کارهای مهمتری دارند!
عدم پیگیری وزیر باعث شد تا مالباخته جوانی که صدها میلیون تومان سرمایه وی توسط باند فساد مرتبط با وزارت ارتباطات، غارت شده است در بعد از ظهر روز شنبه مجددا به دفتر حلقه وصل بیاید و گوشه ای دیگر از اسناد و مدارک مربوط به فساد لانه کرده در این وزارتخانه را آشکار کند.
شبکه فساد چگونه لو رفت؟(محمد-ل) که جوابیه روابط عمومی وزارت ارتباطات را خوانده می گوید: گرچه روابط عمومی وزارت ارتباطات اصرار دارد فعالیت باند فساد و دریافت پول های هنگفت غیرقانونی را که در میان مردم به رشوه خواری و رشوه گیری معروف است، به پرونده بنده محدود کند اما واقعیت آن است که این تیم در موارد دیگری نیز نفوذ داشته و اقدام به صدور مجوز کرده اند که مسوولان فساد ستیز وزارت ارتباطات باید گزارشی در این باره به مردم بدهند.
محمد که کم کم حرارت نهفته در کلماتش را آشکار می کند، ادامه می دهد: ای کاش مسوولان روابط عمومی که با اتهام زنی به بنده سعی کردند خود را تبرئه نمایند، به این مهم توجه میکردند که کشف کننده فساد و سوت زنِ این ماجرا خود من بوده ام و اگر پیگیریهای من نبود، این شبکه فساد هنوز به کار کثیف خود مشغول بود.
یک توصیه هم به آقای آذری جهرمی دارم که این روزها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی می گویند خودش را برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده می کند. آقای مهندس! امروز در خبرها دیدم که مدعی شده بودید تا چند سال دیگه موجود زنده به فضا می فرستید. می خواستم به شما بگویم نیاز امروز مردم ما مبارزه با فساد و ارتشا و غارتگری در وزارتخانه ها است نه میمون فرستادن به فضا!
(محمد-ل) که ذهن مهندسی شده و دقیقی از ماجرا دارد می گوید: من در نگاه این باند فساد شبیه یک قلک، یا گاو صندوق و به تعبیرِ فوتبالی ها یک عابر بانک بودم که مدام باید در حلقومشان با عناوین و بهانه های مختلف مثل پول چای و قهوه و نسکافه و شیرینی و پیتزا و حق العمل کاری و... پول می ریختم و هدیه می دادم. پولی که پدرم از فروش خانه مان در پرند به حساب من ریخته بود کم کم در حال تمام شدن بود و عطش سیری ناپذیر این باند هم پایانی نداشت.
تصمیم گرفتم در برابر این زورگوییها و غارتگری ها بایستم. به سراغ مسوولان حراست سازمان تنظیم مقررات رفتم و حتی در مواردی نیز با ماموران حراست سازمان برای جمعآوری اسناد مربوط به این فساد اداری همکاری کردم.
برای نمونه محمد در سناریویی از پیش طراحی شده با آقای (م) از اعضای حراست سازمان و عضو باند فساد تماس میگیرد تا به همین شیوه برای یکی از دوستانش مجوز دفتر پیشخوان بگیرد. در این تماس آقای (م) علاوه بر اینکه درخصوص دریافت حق العمل خود اشاره میکند از پروندههای دیگری نیز سخن میگوید که نشان از این دارد که او پیش از این نیز به دفعات چنین اقدامی را انجام داده است.
فایل صوتی زیر گزیدهای است از این گفتگوی چند دقیقهای.
اما آنچه درخصوص این ماجرا تاسف برانگیزتر است اینکه علی رغم همکاری محمد با حراست سازمان که به تعریف دقیقتر، نقش سوتزن را داشت، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نه تنها حمایت حداقلی از او نداشت بلکه هزینههای دیگری نیز برای او تراشید که در آینده درخصوص آن بیشتر خواهیم گفت.
بر این اساس و همانطور که پیش از این نیز وعده داده بودیم تا زمانی که مسئله بصورت دقیق بررسی، با خاطیان برخورد و ضرر مالباختگان جبران نشود، بخشهایی دیگر از اسناد و اتفاقات پیرامون این پرونده را برای قضاوت افکار عمومی در گزارشهای دیگر منتشر میکنیم.