من خیلی طولانی صحبت کردم چون آخرین نفر بودم. یک مطلبی آماده کرده بودم، نمیدانستم که فضای جلسه خیلی صمیمی و خودمانی و خیلی راحت خواهد بود. یک مطلب هفت صفحهای آماده کرده بودم و شروع کردم به خواندن که وسطش خودم پشیمان شده بودم ولی باید میخواندم و بعد از آن آقا به کنایه گفتند « شما طوری برگه ها را گرفته بودید که فکر می کردیم یک صفحه است ولی چند صفحه بود».