در بخشی از کتاب «خداحافظ رفیق» آمده است : هیچکدام جلو نرفتیم. نهتنها ما، هیچکس دیگر هم جلو نرفت. تنها کسی که سراغ بچهها رفت، آنها را بغل گرفت و نوازش کرد و با دست خودش در همان چشمهی اطراف مقر با صابون و شامپو شستوشو داد و لباس پوشاند، حسینعلی بود.