وقتی سیدناصر خبر شهادت سید محمد را شنید شب ها خوابش نمی برد. سر درد عجیبی سراغش آمده بود. با خودش می گفت ما برادرها یتیم بزرگ شدیم و حالا دوباره همان ماجرا برای بچه های سیدمحمد پیش آمد.
شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلیاش فرق می کرد اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامهریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود، اما...