دوست دارم فضا و خاطرات خوبی از این روزها یادشان بماند و فضای سیاه و غم و اندوه نباشد. ما هر دفعه که میرویم به رسم محمدآقا که همیشه با گل به خانه میآمد باید حتما برایشان گل بگیریم.
برخی اقوام و آشنایان به من میگفتند بعدا هر کس را ببینی که لباس عروس پوشیده، حسرت میخوری! جالب این که حالا هر کسی لباس عروس پوشید این حس را دارد و میگوید کاش لباس من فلان شکلی بود اما من، نه!
هنوز جواب آزمایش مغز استخوان نیامده بود که ایشان شهید شدند. دوشنبه بعد، جوابش آمد و پیکر ایشان را دوباره به کالبدشکافی بردند و گفتند باید سم را شناسایی کنیم. این کار هم انجام شد و...
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. میخواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: اسلحه را بده. گفتم: من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحهها را باید جمع کنیم...