اکنون بهجای اقتصاد ایران، اقتصاد آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی بهدلیل بحران افزایش قیمتها به سرنوشت برجام گره خورده است.
اگر برجام فرصتی برای ایران است که آن را از دست میدهد و اگر آمریکاییها گزینه دیگری داشتند، قطعا دیگر نیاز به این همه تلاش برای احیای برجام را نداشتند و به گزینههای دیگرشان عمل میکردند .
برخی در حالی میخواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هستهای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد ...
یاد امام بزرگوار در این ایام به خیر که«روح ایستادگی و مقاومت را در ملت ایران تزریق کردند». ایشان در سال ۶۱ برای اولینبار قطعنامههای آمریکایی را کاغذ پاره توصیف کرد.
در این شرایط آمریکا در گوشه رینگ گیر افتاده و تنها راهش این بود که به خواسته مقاومت یعنی پایان جنگ یمن تن دهد و شکستی دیگر بر شکستهای خود بیفزاید.
تحولات سریع منطقه حاصل رخدادهای زنجیره واری است که همه این رخدادها، هم از «دلایل» شکست آمریکا و تقویت قدرت و گسترش نفوذ محور مقاومت در منطقه، و هم از «نشانه»های این دو مولفه است.
مذاکرات وین از نظر مشروعیت و عقلانیت و منطق سیاسی زیر سؤال است و همچنین از نظر شرعی و قانون اساسی هم این مذاکرات وجاهت لازم را ندارد.
وزیر اطلاعات در یک برنامه تلویزیونی سه گاف بزرگ و هزینهزا برای نظام داد که باید بررسی شود از روی ناآگاهی چنین گافهایی داده یا به رسم سناریوهای امنیتی به دنبال اهداف خاصی از جمله جناحی و سیاسی بوده
در این مسیر مأموریتی که نظام برای آقای ظریف تعیین کرده برداشتن یکجای همه تحریمهاست نه برگشت به برجام، چراکه برجام بدون برداشتن تحریمها «خسارت محض»! است
عبرت بزرگ و مهم حوادث کنونی آمریکا برای دیگر کشورها و بهخصوص سیاسیون غربگرایی که تمام تخممرغهای خود را در سبد آمریکا میچینند و نمیخواهند درک کنند که هزینه تسلیم شدن خیلی بیشتر از هزینه مقاومت است