یک بار هم مریم را برد بانک تا قسطها را پرداخت کند؛ کار سختی نبود، ولی به هر حال مریم تا آن موقع چنین کاری نکرده بود. اصلا میشد گفت که حتی یکی، دو بار بیشتر به بانک نرفته بود.