مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خودش گفته حاسبوُا قَبلَ اَن تُحاسَبوا. تو در حساب پس دادن و حساب کردن سبقت بگیر، بگو بیا حسابمان را روشن کنیم. وقتی که سرجا نمازت کمی مینشینی معنایش همین است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: امیدوارم در خواب و بیدرای همواره ذاکر او باشی که آخرِ کار، ذاکرِ خودت میشوی. کسی که ذاکر خدا بشود، ذاکر نفسِ خود است و کسی که خدا را فراموش کند نفس خود را فراموش کرده است و به خود ضرر زده است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: امیدوارم در مقابل شیطان و حوادث هم این گونه باشید. حساب کنید که صاحب شما خداست و ائمه(ع) هستند، آزاد و راحت باشید. اگر هم میخواهید زنجیر را در آورید، در آورید.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مصنوعی هم هست بسازید. برای خودت، برای کارهای خوب. بعضی از شما را دیدهام که همیشه لبشان خندان است. اگر هم ندارید، صنعت کنید. عیب ندارد که آدمی در راه خدا اگر بلد باشد کمی هم صنعت کند.
خداوند ما را بزرگ آفریده است و برای ما نقشه دارد . پس بیا در شبانه روز یه ربع , ده دقیقه برای خدا خلوت کن .
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چقدر در مجلس، نهی کردم و بیادبی کردم تا قلمها و مدادها خوابید. تا میرفتی حرف بزنی مدادها در میآمد. سرش را پایین میاندازد، ما باید کله او را نگاه کنیم و برایش حرف بزنیم. سرت را بالا کن تا جمالت را ببینم.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ادب مستمعین هم شرط است. آیا دیدهاید که بعضی اوقات من حرف تندی میزنم که مثلاً چرا چایی میدهید یا اصلاً چرا سرفه کردید؟ وقتی سرفه میکنید باید گوینده صبر کند تا فضای سرفه بخوابد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آن موعظههای اصلی که نسبت به ائمه(ع) و بزرگان دارد مثل دریاست. اگر شیعه آنها هم اتصالی به آنجا بیاید او هم همین حکم را پیدا میکند. او هم هر جا که بنشیند دریاست.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: الان برای بشر سخت است و نمیتواند که حبّ النساء را معنی کند. در میان این همه مخلوقات، نساء را دوست داشت. اینها اسرار است و خانم، خودش میتواند آن را حل کند و به ما نشان دهد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خدا کمک میکند و برایت از اموری که تکلیف نداشتی از تو در را باز میکند. آنجا که در مغز شما علم ریخته میشود هم، باز در اختیار شما نیست. آنجا که آخر کارت است، دست روی دست نشستهای و داری چیزی میگیری... .
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه میپوسیدند و خلاص میشد.روایات هم میگویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع) باشد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: به زیر دستت خوبی کن، با همسرت یگانگی کن، به مافوقت هم تسلیم باش. هنوز یک چیز دیگر کم داری و آن اینکه مافوقت را بشناسی تا حقّش را ادا کنی. رفقای دورت را هم بشناسی تا با آنها یکی شوی.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:وقتی کسی نتواند بزرگی را تعریف و توصیف کند و وزن او را بکشد چگونه میتواند وظیفهاش را نسبت به او انجام دهد؟ نمیتواند. ماکسری داریم، نه فقط نسبت به خدا، بلکه نسبت به هرچه مافوق ما هست، ما به همین وضعیت دچار هستیم.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: یک وقت کلاه سرت نرود و به من بگویی التماس دعا.اول خودت را بساز که آنچه را عمل میکنی، مالی که در راه خدا میدهی،حرفی که در راه خدا میزنی،خودت قبول کنی. کاری را که خودت قبول نداری من چگونه به خدا غالب کنم.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ظهور اینست که انشاءالله جمال خدا و جمال اولیاء خدا را در قلبت مشاهده کنی. آن برای شما ظهور است؛ ظهوری انفرادی برای شخص شما. وقتی که برای شما ظهور شد برای همه ظهور شده است. آیا چنین نیست؟
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: میگوید اعمال خوب، خوب است. اما نیت خوب، بهتر از آن است. الاعمالُ بالنیاتِ هرچه نیت بالاتر باشد عمل قیمتیتر است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ببین ما انسانها چقدر کم عقلیم که جدا شدن از خدا را تولّد مینامیم و جشن هم میگیریم. هرکس هم میآید چشم روشنی میآورد. هرچه گفتیم پولهایش را بیاورید هیچکس گوش نداد. پولها را دور ریختند و چشم روشنی آوردند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: احکام خیلی نیاز به گفتن ندارند. وضو و نماز را که همه بلد هستید. از حیث مالی هم دور و برتان فقرا و همسایگان هستند و اگر چیزی داشته باشید از شما بیرون میکشند. زن و بچّه و اولاد هستند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: عزیزان من! خداوند از برکت امام حسین(ع) مملکت ما را روی زمین خیلی عزیز شمرده است. ببین که ذکر امام حسین(ع) چقدر برای بنیآدم استراحتگاه است. هر کدام خسته میشوند میگویند به روضه برویم.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: از خدا رضا باش! مردم یک چیزی هم از خدا دستی میخواهند تا از او راضی شوند. آیا چنین نیست؟ همه این طور هستیم. ما چقدر بدهیم تا از خدا رضا شویم؟