از طرف پرسیدند کی بدهی ما را میدهی؟ گفت؛ هروقت پول داشتم!
ای عوام! یارو توی آیینه نگاه کرد و با عصبانیت گفت؛ آیینه هم آیینههای قدیم!
گفتم: طرف میگفت؛ خدایا مرا نیامرز! مرا عذاب کن! مرا عاقبت به خیر مکن! پرسیدند این دیگر چه جور دعا کردن است؟! گفت؛ هیس! دارم شکستهنفسی میکنم!
گفت: ایشان میگوید کسانی که درباره برجام و FATF و پالرمو نظر متفاوتی با دولت دارند باید نظرشان مورد بحث علمی قرار بگیرد!
روزنامه ایران تا بحال چندین بار و دقیقا وقتی چالش بین ایران و آمریکا شدت میگیرد، آشکارا از مواضع آمریکا دفاع میکند! این روزنامه ارگان دولت ایران است یا پادوی دولت آمریکا ؟!
یعنی هنوز نفهمیدهاند که آنها هم مثل مقامات قبلی آمریکا نمیتوانند هیچ غلطی بکنند؟!
یارو گریه میکرد و میگفت؛ کاش به نصیحتهای پدرم گوش کرده بودم. پرسیدند نصیحتهای پدرت چی بود؟ گفت؛ چه میدونم! من که گفتم گوش نمیکردم!
یارو هندوانهای دزدیده و مشغول خوردن بود، گفتند؛ حرام است. گفت؛ من برای خنکیش میخورم به حلال و حرامش کاری ندارم!
گفت: یکی میگوید اگر طلبههایی که برای کمک رفتهاند راست میگویند عمامههایشان را بردارند! آن یکی میگوید عراقیها همانها هستند که با ما جنگیدند و...
بلانسبت همه حیوانات، گور خر حیوانی است که تا لب گور هم خر باقی میماند!
همه درد و جیغ بنفش آمریکا بهخاطر حضور و فعالیت سپاه در منطقه است که اجازه نداده آمریکا مردم این مناطق را به بردگی بکشاند.
حیوونکی ترامپ خواسته یک قمپزی در کرده باشد!
از یارو پرسیدند؛ در فلان معامله چه درآمدی داشتی؟ گفت؛ پدر و پدر جدم! پرسیدند؛ درآمد خودت چی بود؟! گفت؛ خب همین پدر و پدر جدم درآمدند!
یارو به رئیس ادارهاش میگفت؛ قربان خیلی دلم میخواهد به شما بگویم که متوجه عرایضم نشدهاید ولی زبانم نمیگردد و بیاختیار میگویم؛ مردک! مگر مغز خر خوردهای؟!
تروریست نژادپرستی که در نیوزیلند به نمازگزاران جمعه حمله کرده و ۵۲ نفر را به شهادت رسانده در یادداشت هفتاد و چند صفحهای خود نوشته که دیدگاه من درباره مسلمانان همان دیدگاه ترامپ است.
یارو برای دزدی وارد خانهای شد و چون صاحبخانه بیدار بود و نمیتوانست چیزی بدزدد از لجش مشقهای بچه صاحبخانه را خط زد!
به قول آن خانم نماینده پارلمان عراق، در تاریخ عربستان یکبار رایگیری به عمل آمده است و آن رایگیری اجداد آلسعود برای به شهادت رساندن رسول خدا (ص) بود که به«لیلهًْ المبیت» مشهور است!
گفتم: عذر بدتر از گناه آوردهاند! یارو توی هواپیما رفت دستشویی. یکی چمدونش رو روی صندلی او گذاشت و وقتی طرف برگشت، گفت؛ ببخشید فکر کردم پیاده شدی!
گاو یارو از دستش فرار کرده بود، هرچه کرد نتوانست آن را بگیرد. به مزرعه برگشت و گوساله را به باد کتک گرفت! گفتند؛ گاوت فرار کرده چرا گوساله را میزنی؟ گفت؛ این گوساله بزرگ بشه از اون بدتره!