حلقه وصل: محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن و هیئت همراه روز سهشنبه ۲۲ مردادماه با حضرت آیتاللّه خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. این دیدار که بازتابهای فراوانی در رسانههای جهانی داشت، با تحلیلهای مختلفی همراه شد.
فرهیختگان در شماره امروز خود با تیتر «انصارالله چگونه به قدرت رسید؟»، ضمن پرداختن به برخی از حواشی این دیدار، به بررسی وضعیت اجتماعی، سیاسی، دینی انصارالله در یمن پرداخته است که این گزارش در ادامه آمده است:
در میانه روزهایی که منابع غیررسمی در جهان عربی، خبرهایی از درخواستهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی از ایران برای پایان یافتن جنگ یمن منتشر میکنند، یک هیات از جنبش انصارالله یمن وارد تهران میشود تا با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کند. دیدار، عصر روز سهشنبه برگزار میشود و هیات یمنی به رهبری «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله یمن، نامه آقای سیدعبدالملک بدرالدین را تقدیم رهبر انقلاب ایران میکند. هنوز حاشیههایی از این دیدار منتشر نشده است اما متن سخنان سخنگوی جنبش انصارالله و تصاویر منتشرشده از این دیدار، در ایران و بیشتر از آن در جهان عرب، سروصدای زیادی بر پا کرده است. هیات انصارالله نه در دوران ضعف که برعکس آن در زمانی که نسبت به دشمن سعودی، در موضع قدرت قرار گرفته است، راهی تهران شده تا به دشمنان یمن نسبت انقلاب یمن به انقلاب ایران را گوشزد کند.
سخنان محمد عبدالسلام خطاب به رهبر انقلاب که «ولایت شما را امتداد خط پیامبر اسلام(ص) و ولایت امیرالمومنین(ع) میدانیم» بهخوبی این نسبت را تعریف کرد. پس از این دیدار بود که در شبکههای اجتماعی یک نقلقول غیررسمی از دیدار فرستاده جنبش انصارالله با سیدحسن نصرالله منتشر شد. بر اساس این روایت، «فرستاده سید عبدالملک الحوثی نزد سیدحسن نصرالله رفته بود تا با او بهعنوان «امام» بیعت کند، چون زیدیها معتقدند امام، آن سیّد علویِ فاطمی است که قیام بالسّیف (شمشیر) کرده باشد. اما سیدحسن فرموده بود: «بهجای بیروت باید به تهران میرفتی! دست بیعت من هم در دست سیّدی دیگر است.» اهمیت این دیدار بهقدری بود که علاوهبر سخنان دوطرف، تصاویر نیز دنیایی از ناگفتهها را در خود جای داده بود؛ ناگفتههایی که نشان میداد رهبر انقلاب ایران، انصارالله را فرزندان مقاومت میداند.
ساعتی پس از این دیدار «عبدالقادر فایز»، رئیس دفتر الجزیره در تهران نوشت که «بسیار نادر است به شخصی در دیدار با رهبر ایران اجازه داده شود که سلاح با خود حمل کند حتی اگر صرفا یک خنجر باشد که بخشی از فرهنگ و لباس یمنیهاست.» سیدرضا الغرابی، پژوهشگر سابق امور ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت نیز نوشت که «دانشجویان یمنی مقیم ایران غالبا با خنجر اجازه ورود به دانشگاه ندارند. اما اینکه برخلاف پروتکلهای سخت امنیتی، سخنگوی انصارالله اجازه یافت با «جنبیه» (خنجر یمنی) در کنار رهبر بنشیند پیامی از آیتالله خامنهای بود، یمنیها از ما هستند و ما به آنها اعتماد کامل داریم.» خاصیت تصاویر ماندگاری آنان است. جنبش انصارالله در دیدار روز سهشنبه توانست تصویری به یادماندنی همچون تصویر چند ماه پیش دیدار آقای بشار اسد با رهبر انقلاب در آلبوم مقاومت ثبت کند. جنبش انصارالله که امروز بخشی از محور مقاومت در منطقه است، چه مسیری را طی کرده تا به این نقطه برسد؟ در این گزارش چند روایت از صدها سال تاریخچه زیدیها را میخوانید.
* زیدیها چه عقایدی دارند؟
«یحیی بن حسین بن قاسم» از نوادگان امام حسن(ع) نخستین کسی بود که حکومت زیدیه یمن را در سال 284 قمری (897 میلادی) تاسیس کرد. «صعده» در شمال یمن پایتخت این حکومت بود که در حال حاضر نیز اصلیترین پناهگاه زیدیان در این کشور است. در حال حاضر 40درصد جمعیت یمن، پیرو مذهب زیدی هستند. آنها بهطور عمده در منطقه کوهستانی شمال کشور و هممرز با عربستان سعودی زندگی میکنند. زیدیه یکی از شاخههای مذهب تشیع به حساب میآید. با وجود این مذهب زیدیه نزدیکترین شاخه شیعیان به اهل تسنن است. این مذهب در فقه به فقه حنفی که شاخهای از اهل تسنن است شباهت دارد. پیروان زیدیه پس از امامت حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) به امامت زید بن علی برادر امام محمدتقی(ع) معتقدند. از نظر زیدیه امامت به هر مردی از اولاد حضرت فاطمه(س) میرسد که مردم را به امامت خود دعوت کند و در ظاهر عادل، عالم و شجاع باشد و مسلمانان با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت کنند. زیدیان تاکید بر حضور امام فعال و پیدا بهعنوان رهبر هستند. امامیه و زیدیه هر دو امامت را مبتنیبر نص پیامبر اسلام مبنیبر امامت اهل بیت او میدانند. امامیه معتقد است نص صریح پیامبر 12 نفر از عترتش را جانشین خود معرفی کرده، ولی زیدیه معتقد است نص پیامبر بهطور عام همه فرزندان حسنی و حسینی فاطمه را دربر میگیرد. شروط امامت از دیدگاه زیدیه، فاطمی بودن، انتخاب از سوی مردم، اقدام به جهاد مسلحانه، امر به معروف و نهی از منکر و عالم دینی بودن طبق شعار «الرضا من آلمحمد» است.
* حکومت زیدیان
زیدیه یکبار در تاریخ در ایران به قدرت رسیدند. آنان در طبرستان، دیلمان و گیلان از حدود ۲۵۰ه.ق داعی کبیر حکومت علویان طبرستان را تاسیس کردند. این حکومت تا حدود سال ۵۲۰ه.ق دوام داشت. در یمن اما حکومت زیدیها، بنابر شرایط سیاسی آن کشور و جهان اسلام دچار فراز و نشیبهای زیادی بوده است. این حکومت دارای چهار دوره است که هربار به دلایلی از جمله تصرف توسط قدرتهای دیگر مانند عثمانیها یا دخالت دیگر کشورها به پایان رسیده است. در طول این چهار دوره به تناوب تمام یا بخشی از یمن تحت تسلط امامان زیدی قرار داشته است. چهارمین و آخرین دوره حکومت زیدیان به سال1918 باز میگردد. در 1918 و با شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، زیدیان بار دیگر توانستند به فرماندهی «یحیی بن محمد حمیدالدین» حکومت زیدیان را در یمن برقرار کنند. فروپاشی عثمانی گرچه برای تاسیس حکومت زیدیان مبارک بود اما موج ملیگرایی پس از فروپاشی خلافت اسلامی سبب شد چهارمین دوره از حکومت زیدیان در یمن با کودتای «عبدالله سلال» و با پشتیبانی دولت مصر به رهبری جمال عبدالناصر در سال 1962 میلادی ساقط شود.
* آمادگی برای حرکت جدید
پس از روی کار آمدن ملیگرایان عرب در دهه 1970، دوره تشدید فشارها بر گروههای مذهبی در یمن آغاز شد. در راس این فشارها، گروههای زیدی قرار داشتند. آتش زدن مساجد، سوزاندن کتب و ادعیه پیروان مذهب زیدیه بهخصوص صحیفه سجادیه که جایگاه بالایی نزد این مذهب دارد از جمله اقدامات حکومتهای پساانقلابی یمن علیه مردم زیدی بود. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و افزایش موج گرایش به دین در جهان اسلام، حکومتهای متحد غرب در دهه 1990 برای انحراف چنین گرایشهایی دست به کار شدند. از این دهه به بعد جز فشار علیه فعالیت مذهب زیدیه در یمن، وهابیت برای جذب مردم یمن و انحراف گرایشهای اسلامی با پشتیبانی عربستان سعودی در یمن گسترش یافت. ساخت گسترده مساجد، حوزههای علمیه، دانشگاهها و اعزام مبلغان وهابی به این مراکز همراه تزریق گسترده پول به روسای قبایل یمنی، از جمله اقدامات سعودیها برای مبارزه با امواج انقلاب اسلامی بود. همزمان با این حرکات اما زیدیان در حال حرکت در مسیر تجدید سازمان خود بودند. برخلاف دورههای پیشین که پرچمدار زیدیها خاندان پادشاهی امامان زیدی بودند، خاندان علمای زیدی میاندار قیام شدند.
* سفر به ایران و شروع دوباره زیدیان
«حسین الحوثی» فرزند «بدرالدین امیرالدین الحوثی» یکی از سرشناسترین مراجع دینی زیدیها در یمن بود که محور حرکت جدید زیدیها شد. زمانی که او تنها 20 سال داشت، در ایران انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و نام روحالله الخمینی در یمن نیز آوازه یافت. برای یمنیها امام خمینی، مردی از نسل اهل بیت(ع)، متصوف به صفات عادل، عالم و شجاع بود که علیه ظلم قیام کرده و مردم بیعت او را پذیرفته بودند؛ این شرایط بهطور دقیق با شرایط ولایت در نظر زیدیه منطبق بود. بر همین اساس بسیاری از علمای یمن اعلام میکردند امام خمینی(ره) زیدی است. همین مساله باعث شد حسین الحوثی به فکر سفر به ایران بیفتد. البته تلاش برای سفر به ایران به دلیل وضعیت خاص سیاسی میان ایران و رژیمهای دیکتاتور عربی بهخصوص رژیم علی عبدالله صالح در یمن که پشتیبان نظامی صدام حسین بود، چند سال به تاخیر افتاد. در میانه جنگ ایران و رژیم بعث، حسین الحوثی همراه عبدالرحیم الحمران همسر خواهرش تلاشهایش برای سفر به ایران را آغاز کرد؛ سفری که در وضعیت جنگی ایران نمیتوانست بهسادگی انجام پذیرد. حسین الحوثی که در آن زمان، فردی گمنام بود ابتدا به سوریه رفت تا در آنجا برای سفر به تهران رایزنی کند. رایزنیها پس از یک ماه جواب داد و اعضای خانواده حوثی به تهران سفر کردند. این گروه در 18 روزی که در ایران بودند، توانستند با برخی شخصیتهای علمی ایرانی و عراقی ملاقات کنند.
این دیدار نخستین ارتباط بخشی از زیدیهای یمن که بعدها «انصارالله» نام گرفتند با انقلاب اسلامی ایران بود. معلوم نیست حسین الحوثی در ایران با چه مقاماتی دیدار کرده است اما تاثیر این ملاقاتها در روحیه او بهحدی بود که- به گفته الحمران یکی از همراهان او در سفر به ایران- باعث شد الحوثی به فکر ملحق شدن به سپاه بدر بیفتد که آن روزها برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی تشکیل شده بود. اعضای هیات اعزامی خاندان الحوثی به ایران پس از بازگشت از ایران بهطور جدی وارد فعالیتهای سیاسی شدند و در دهه 1990 گروه «جوانان مومن» را تاسیس کردند. هدف از تشکیل این گروه نجات جوانان یمنی از تفکرات وهابیت بود. تربیتیافتگان این گروه پس از فراغت از آموزشهای دینی و سیاسی «انصارالله» نام گرفتند. در اثر فعالیتهای سیاسی، حسین الحوثی توانست در سال 1993 وارد پارلمان یمن شود و تا سال 1997 فعالیت کند. آغاز حرکت سیاسی زیدیان در یمن همراه کادرسازیهای گسترده آنان و جذب جوانان توسط جریان الحوثی سبب شد غرب، حکومتهای محافظهکار عرب همانند عربستان سعودی و امارات به همراه علی عبدالله صالح به یکباره احساس خطر کنند؛ احساس خطری که باعث برافروختن 6 دوره جنگ سنگین علیه زیدیان یمن شد.
* جنگهای ۶گانه با زیدیها
شاید اصلیترین تحول در یمن مربوط به زمانی است که آمریکا با اندیشه جنگهای صلیبی مقدمات جنگ در افغانستان را فراهم کرد. در آن زمان حسین در واکنش به موضع جرج بوش مبنیبر اینکه جهان یا با ماست یا ضد ما، گفت: «ما باید در پایگاه اسلام باشیم نه کفر. پس از تهاجم آمریکا به افغانستان در سال 2001 و تهدید حمله به عراق، حسین الحوثی شعار «الله اکبر، مرگ بر آمریکا و اسرائیل و نفرین بر یهود و نیز پیروزی از آن اسلام است» سر داد. در پی این تحولات رئیسجمهور یمن، او را به دست برداشتن از این شعارها فراخوانده و تهدید کرد که در غیر این صورت بدون رحم او را مجازات میکند. زیدیها که حکومت علی عبدالله صالح را دست نشانده آمریکا میدانستند مخالفتها با وی را آغاز کردند و همپیمان شدن حکومت علی عبدالله صالح رئیسجمهور وقت یمن با دولت جرج بوش رئیسجمهور آمریکا در قالب محور ضدتروریسم ایالات متحده، دلیل این مخالفت بود. به دستور دولت یمن نیروهای امنیتی این کشور با خشونت به تجمعات ضد آمریکایی در یمن برخورد میشد. موضوع اصلی این تجمعات و شعارهای آن دخالتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در کشورهای اسلامی بود.
واکنش دولت یمن به اعتراضاتی که شعارهای مرگ بر آمریکا و رژیم صهیونیستی در آنها بود به چیزی کمتر از زندان محدود نمیشد. به دستور آمریکا، دولت یمن برخورد با زیدیان را شدیدتر کرد. حکومت صالح پس از تعیین جایزه 55 هزار دلاری برای دستگیری حسین الحوثی در تابستان ۲۰۰۴ به همراه هزاران سرباز به صعده مرکز جریان انصارالله حمله کرد. در جریان این درگیریها که با محاصره منطقه صعده همراه بود حسین الحوثی و 700 تن از یاران او به شهادت رسیدند. با شهادت حسین الحوثی و یاران او، جریان انقلابی زیدیه به پایان مسیر نرسید. به همین دلیل دولت یمن بار دیگر در سال 2005 به صعده حمله کرد تا دومین جنگ علیه زیدیان نیز بدون نتیجه قطعی به پایان برسد. ارتش یمن در فاصله میان سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، 4 بار به صعده حمله کرد. سنگینترین جنگ این دوه مربوط به سال 2009 است که نقطه عطفی در تثبیت نقش انصارالله در یمن ایفا کرد.
در این دوره ارتش یمن با استفاده از امکانات گسترده و تمام توان موجودش به صعده حمله کرد و علیرغم به شهادت رساندن و زخمی کردن هزاران نفر از اهالی این منطقه با واقعیتی جدید روبهرو شد؛ گروهی که بتواند در مقابل یک ارتش در محدودهای وسیع طی یک دهه مقاومت کند، شکستناپذیر است. این جنگها گرچه در سال 2009 به پایان رسیدند اما موجب ایجاد شاخهای نظامی توسط زیدیان شد. جنگهای 6گانه 2003 تا 2009 در سال 2014 به نتیجهای معکوس ختم شدند و انصارالله موفق به فتح مقر حکومتی شد که خواهان نابودی زیدیان بود.
میوه شیرین بیداری اسلامی
سال 2011، همزمان با شروع موج بیداری اسلامی از تونس و دیگر کشورهای شمال آفریقا، نسیم بیداری به یمن نیز رسید. جوانان یمنی نیز برای سرنگونی حکومت یمن دست به قیام زدند. این قیام با حمایت انصارالله و شخص عبدالملک حوثی روبهرو شد و دامنه اعتراضات در صعده بالا گرفت. در نتیجه این درگیریها حوثیها توانستند در مارس ۲۰۱۱ بر استان صعده مسلط شوند و اداره این استان را در دست بگیرند. شورای همکاری خلیجفارس برای پایان دادن به اعتراضات، طرحی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، گفتوگوهای ملی میان تمام احزاب و جریانهای یمنی برای دستیافتن به توافقی جامع جهت تدوین قانون اساسی و حکومت جدید آغاز شود. بر پایه این طرح که به ابتکار عربستان بود، «علی عبدالله صالح» برای پایان اعتراضات در این کشور از سمت ریاستجمهوری استعفا کرد.
در این دوره بر اساس طرح ریاض، «عبدربه منصور هادی» معاون صالح بهعنوان جانشین او برگزیده شد. منصور در انتخابات ریاستجمهوری یمن که با تحریم گسترده جریانات و گروههای سیاسی یمن مواجه بود، توانست بنابر ادعای دولتش با 99 درصد از آرا رئیسجمهور شود. با این حال اما سرانجام گفتوگوها منجر به طرحی برای تقسیم یمن به 6 ایالت شد. این موضوع مورد قبول جنبش انصارالله و برخی گروههای یمن واقع نشد. به نتیجه نرسیدن طرح تدوین قانون اساسی، استمرار فساد حکومتی و ناکامی دولت در تامین نیازهای ضروری مردم و محقق نشدن طرح شورای همکاری خلیج فارس، زمینهساز موج دوم بیداری اسلامی در یمن شد. این بار جنبش انصارالله موفق شد با همراه کردن بسیاری از قبایل و بزرگان زیدی، انقلاب خود را فراگیر کند. آنها ابتدا صعده را به کنترل خود در آوردند، پس از تسلط بر صعده حرکت خود را به سمت صنعا پایتخت یمن آغاز کردند و در این مسیر ابتدا شهر دماج را که یکی از مراکز اصلی سلفیه و وهابیت در یمن و شبه جزیره به شمار میآمد، تصرف کردند.
حوثیها در ژانویه ۲۰۱۴ وارد این شهر شدند و سپس در ادامه اقدامات انقلابی خود، استان عمران را در جولای ۲۰۱۴ تصرف کردند و وارد مرکز این استان شدند. حوثیها بعد از عمران وارد صنعا شدند و پس از مدتی درگیری با حکومت یمن ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ه.ش (۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴) توانستند بیشتر بخشهای مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیووتلویزیون را در صنعا به دست گیرند و ضمن مجبور کردن محمد سالم باسندوه، نخستوزیر وقت یمن به استعفا، توافق برای شکلگیری دولتی جدید را رقم زنند. رئیسجمهور یمن نیز برای آرام کردن انقلابیون، دو نفر از رهبران حوثیها را بهعنوان مشاور خود انتخاب کرد. این اقدام رئیسجمهور نیز انقلابیون را راضی نکرد آنها اعلام کردند که به پیروزی در صنعا قانع نمیشوند و تا تحقق تمام مطالباتشان و تشکیل نهایی دولت واقعی وفاق ملی با حضور تمام اقشار سیاسی کشور به اعتراضات خود همچنان ادامه میدهند. این جنبش 6 فوریه 2015 (17 مهر 1393) شورایعالی انقلاب یمن را تشکیل داد و پارلمان را که نمایندگانش به صورت فرمایشی و با دخالت در آرا انتخاب شده بودند نیز منحل کرد.
منصور هادی، دیکتاتور یمن در چنین شرایطی از سمت ریاستجمهوری استعفا داد و از صنعا گریخت. پس از استعفا و فرار منصور هادی شورای عالی انقلاب یمن دولت جدیدی را به جای وی تعیین کرد. منصور هادی درحالی که قبل از فرار از صنعا و در جریان مذاکره با شورای عالی انقلاب و نظر این شورا مبنیبر سرکار ماندن وی اعلام کرده بود به هیچوجه استعفای خود را پس نمیگیرد پس از فرار از صنعا مدعی شد همچنان رئیسجمهور یمن است. منصور هادی که به عدن در جنوب یمن گریخته بود از آنجا و بنابر طرح غرب و شیوخ حاشیه جنوبی خلیج فارس از کشورهای عرب درخواست کمک کرد. درخواستی که باعث شد در سال 2015 یمن مورد تهاجم چند کشور عربی قرار گیرد و بخشهای زیادی از آن تخریب شود. پس از پنج سال تهاجم گسترده کشورهای غربی و عربی به یمن هماکنون دولت نجات ملی یمن بهعنوان دولت قانونی این کشور در صنعا مستقر است و تلاشها برای سرنگونی این دولت عملا بینتیجه مانده است. نیروهای ارتش یمن وابسته به انصارالله در حال پاکسازی جنوب یمن از گروههای القاعده، جداییطلبان جنوب و شورشیان وابسته به دولت منصور هادی است و در جبهه شمال نیز توانسته در چند استان مرزی عربستان نفوذ کند.