
به گزارش حلقه وصل: حوالی سال ۱۹۷۰ بود که پیکاب آرتیستها پا به میدان گذاشتند. مردانی که با الگوگیری از بازیگران آمریکایی میخواستند به مردان دیگر، روشهای آسان پیکاب لاین یا مخ زنی را آموزش بدهند. ماجرا از آن جایی شروع شد که فیلمهای سینمایی آن دهه با سکانسهایی از صحبت مردان جوانی شروع میشد که در باشگاههای مختلط تفریحات شبانه با یک سری جملات و کلمات اغواکننده که به نوعی حاضرجوابیهای طنزگونه یا حتی هوشمندانه اما جنسی به حساب میآمد میتوانستند زنان و دختران را برای امیالشان اغوا کنند.
آموزش اغواگری مدرن!
تماشای این به اصطلاح خودشان هنر مخ زنی برای بسیاری از مردان، جذاب و البته تبدیل به یک حسرت شده بود که چرا خودشان آن را یاد نگیرند و انجامش ندهند، اما با نبودن همهگیری اینترنت در آن برهه زمانی تنها راه آموزش پیکاب لاین یا پیکاب آرتیست شدن، کتابها، مجلات و روزنامهها بود که اریک وبر با انتشار کتابی که البته عنوان و محتوای صرفا جنسی زنندهای داشت اولین قدم را در جهت آموزش اغواگری مدرن به مردان برداشت.
با انتشار این کتاب و پر فروش شدنش کم کم انجمنهای مختلف مخ زنی یا همان پیکاب آرتیستها در نقاط مختلف شروع به کار کردند و مردان برای یاد گرفتن اغوای زنان به عضویت آنها در میآمدند. حالا و با وجود نسل پرهیجان زد، این فعالیت عامیانهی صرفا با نگاه جنسی از طریق شبکههای مجازی راهش را در سبک زندگی جوانهای ما نیز پیدا کرده تا جایی که در میان جوانها، مخ زنی به عنوان یک توانمندی شناخته میشود که البته با آموزش میتوان آن را یاد گرفت اما برای چه کاری و با چه سرانجام موثری در زندگیهای فردی؟
پیکاب لاین چیست؟
سانیا که یک دختر نوجوان سیزده ساله است، در حال گذر از دوران حساس بلوغش میباشد اما به دلیل حضور شبانهروزیاش در گروههای مجازی، میگوید که روزانه و از نمایههای مختلف در پیامرسانهای خارجی پیامهایی را دریافت میکند که پیکاب لاین به حساب میآیند و گاهی در چتهای تصویری این مخ زنیهای مجازی هم شرکت میکند چون معتقد است که پسرانی که بلدند مخ بزنند برایش جذابترند!
برای فهمیدن معنای دقیق اصطلاح پیکاب لاین معنایش را در فرهنگ لغت انگلیسی جستوجو میکنم که این تعبیر میآید: «شروع عامدانه یک مکالمه برای اینکه فردی را از نظر رمانتیکی و احساسی تحت تاثیر قرار بدهید.» اما آیا این همه ماجرای پیکاب لاین آمریکایی در ایران است؟
کالاهای مصرفی با نگاه جنسیتی
برای درک دقیق نحوه جا انداختن پیکاب لاین در ایران، در اینستاگرام و یوتیوب کلمهاش را جستوجو میکنم تا شاید به سرنخهایی از چگونگی همهگیر شدنش برسم. متوجه میشوم ماجرای پیکاب لاین آمریکایی در ایران از آنچه که در ظاهر یک تفریح گذرا برای جوانهای نسل زد به حساب میآید پیچیدهتر شده است.
در یکی از صفحات مجازی، عارف که خودش را یک جوان بیست و سه ساله معرفی میکند پشت میزی نشسته و روزانه با دخترانی از شهرهای مختلف ایران پیکاب لاین میکند، به این صورت که دختر در ابتدا توجهی به او نشان نمیدهد اما با گفتن یک جمله پیکاب لاینی، آن دختر میخندد و این یعنی اینکه پیکاب لاین عارف موفق بود.
شاید شمای مخاطب با خودتان بگویید خب بعدش چه میشود؟ و تنها جوابش یک جمله است «زیر سوال رفتن شخصیت دختران، هدر رفت سرمایههای فکری، پایان حیا و پاکدامنی و عفت فردی و جمعی و تبدیل آنها به کالاهای مصرفی صرفا با نگاه جنسیتی.»
خوشگذرانی! همین
سعید که یکی از دنبال کنندههای کانالهای آموزش پیکاب لاین در ایران میباشد وقتی متوجه میشود که قرار است گزارشی انتقادی با موضوع پیکاب لاین نوشته شود با نارضایتی میگوید: «پیکاب لاین یک راه حل فوقالعاده برای مخ زدن است. من به چشم سرگرمی به آن نگاه میکنم که وقتمان با آن پر میشود. دخترها به ما پسرهای ندار که حتی یک ماشین نداریم نگاه هم نمیکنند اما من با این پیکاب لاین یاد گرفتم که چطور مخ شاخترین دخترها را هم بزنم!» وقتی میپرسم که نتیجه این کار چه میشود؟ میخندد و میگوید: «خوش گذرانی! همین.»
امام موسی کاظم علیه السلام در حدیثی میفرمایند: «آموختههای دوران نوجوانی همانند نقشی است که بر سنگ حجاری شده پایدار میماند.» و این در حالی است که نوجوانان ما بدون هیچ سپر حفاظتی، روزانه با فضای مسموم فرایندهایی از ترویج روابط ناپایدار در فضای مجازی آشنا میشوند که تنها با اسمهای لاتینی مانند بلایند دیت و پیکاب لاین، بزک و دوزک شدهاند.
اما آیا سکوت در برابر رشد قارچ گونه این صفحات و ترویج خوش رنگ و لعاب این اصطلاحات تا کجا میتواند مجاز شمرده شود؟ و ما تا کجا میخواهیم این فاصله شکل گرفته بین نسل قدیم و نسلهای جدید جامعهمان را در چالشهایی این چنین مخرب دامنهدار کنیم؟
منبع:فارس