به گزارش حلقه وصل: مجموعهای از ٢٢ فیلم کوتاه از هنرمندان حاضر در غزه، با عنوان «از کانون فاجعه»، نقطه عطفی در صنعت فیلمسازی فلسطین به شمار میرود که به عنوان شاهدی بر زندگی تحت عملیات نظامی بیامان اسرائیل در سرزمینهای محاصرهشده از چهارده ماه پیش است.
مجموعه آثار غزه که توسط کارگردان سرشناس فلسطینی راشد مشاراوی گزینش شده، تور جهانی موفقی داشت و به عنوان افتتاحیه جشنواره فیلم فلسطین بریستول انتخاب شد.
«حیفا» به کارگردانی مشاراوی در سال ١٩٩٦ اولین فیلم محصول فلسطین بود که به طور رسمی در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. او سپس «مرکز تولید و توزیع سینما» در رامالله را تأسیس کرد و وقت خود را سالها به سازماندهی سینماها و کارگاههای سیار اختصاص داد.
مشاراوی درباره مجموعه غزه به میدل ایست آی گفت: «این بار قرار نیست فیلم بسازم. این بار به فیلمسازانی که در غزه هستند - زن و مرد - این فرصت را می دهم تا آثار خود را تولید کنند.»
در نوامبر سال گذشته، یک ماه پس از آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه، او صندوق مشاراوی را برای حمایت از هنرمندان و افراد پشت دوربین در این منطقه محاصرهشده تأسیس کرد.
«کاملاً عیان است. غزه خونین است. یک نسلکشی واقعی. من به عنوان یک از شهروندان غزه، یک فیلمساز و یک انسان از خودم پرسیدم که چه کاری میتوانم انجام دهم؟ پاسخ از سینما آمد.»
مشاراوی میگوید که قصد داشته بر «داستانهای ناگفته و شخصی» افرادی که تحت محاصره و بمباران اسرائیل زیست میکنند، تمرکز کند.
برخی از کارگردانان فیلماولی به حساب میآمدند، اما همه آنها قبل از شروع پروژه به نوعی با هنر، موسیقی یا داستانگویی مانوس بودهاند و ارتباط داشتند.
مشاراوی تیمی از مشاوران را برای یافتن نیروها و همکاران جدید و نیز مشارکت فیلمسازانی که شخصاً میشناخت، گرد هم آورد. بسیاری از فیلمها مستندهای کوتاه و یا مصاحبه هستند اما برخی دیگر داستانی میباشند.
وی توضیح میدهد: «ما در این مجموعه آثار تجربی، انیمیشن و ویدیو آرت داریم.»
«هر یک از این فیلمسازان شیوهای منحصربهفرد در تفکرات و احساسات خود دارند» و در این رویداد نه تنها این فرصت را دارند که فیلم بسازند، بلکه میتوانند هویت خود را نیز به نمایش بگذارند.
او افزود: «آنها سعی میکنند جان خود را نجات دهند، غذا پیدا کنند و تلاش دارند از جایی به جای دیگر رفته و پناه بگیرند. به همین دلیل عنوان فیلم را «از کانون فاجعه» گذاشتیم؛ زیرا فاصلهای بین کارگردان و اتفاقی که رخ میدهد، وجود ندارد.»
استفاده از هنر و تصویرسازی برای بیان واقعیت و حقایق در حالی که سختیها را تحمل میکنیم، از دیرباز راهی برای مقابله با آسیب بوده است.
به عنوان مثال، «پوست لطیف» ساخته خمیس مشاراوی داستان چهارده کودک را روایت میکند که میآموزند چگونه با استفاده از نقاشیهای رنگارنگ و کندهکاری روی کاغذ فیلمهای استاپ موشن بسازند.
«بیداری» به گارگردانی مهدی کریرا، عروسکهایی را به تصویر میکشد که با استفاده از قوطیهای خالی مواد غذایی کنسروشده ساخته شدهاند.
تولید پروژهای مانند «از کانون فاجعه» با توجه به موانع و چالشهای آشکار یک دستاورد بزرگ محسوب میشود.
«آسان نبود - تهیه لوازم از خارجِ غزه بسیار پیچیده بود. مشکل اصلی ما برق بود، چون وقتی برق نداشته باشی نمیتوانی موبایل، لپتاپ یا باتری دوربینها را شارژ کنی.»
مشاراوی گفت: «گاهی اوقات مردم جان خود را به خطر میانداختند تا با یک هارد دیسک از وسط غزه، از دیرالبلح به رفح بروند.»
در نزدیکی مرز مصر، برخی از عوامل فیلمها توانستند از سیم کارتهای مصری برای آپلود و ارسال مطالب خود استفاده کنند. برخی دیگر نیز راهکارهای مبتکرانه برای تولید برق با استفاده از پنلهای خورشیدی پیدا کردند.
تیم مشاراوی در یک برهه زمانی، مکانی را در کنار بیمارستان الاقصی پیدا کردند که توانستند به اینترنت دسترسی داشته باشند. چادری برپا کردند و آن را چادر تولید «از کانون فاجعه» نام نهادند.
مشاراوی با یادآوری لحظهای تکاندهنده که در طول جنگ تجربه کرده، گفت: «بسیار مخاطره آمیز بود.»
«خوش شانس بودم؛ زمانی که تمام منطقه از جمله چادر ما را بمباران کردند، افراد من آنجا نبودند. ساعت سه بامداد رفتند و ساعت شش و ربع صبح حمله کردند.»
مشاراوی از مسئولیت سنگینی که حین کار با فیلمسازانی که در چنین شرایط خطرناکی قرار داشتند نیز سخن به میان آورد.
«گاهی اوقات یک هفته، هیچ تماسی با افرادم نداشتم.»
او با خبرنگاران یا هر کس دیگری که امکان داشت ارتباطی با افرادش داشته باشد، تماس می گرفت. «آیا او هنوز زنده است؟ چه اتفاقی برای او افتاده است؟»
وی تمام سعیاش را میکرد تا از «خوببودن» حال افرادش مطمئن شود؛ البته معنی «خوببودن» در غزه با سایر نقاط جهان تفاوت آشکاری دارد.
دیانا الشیناوی از فیلم «هدایا» میگوید: «نمیدانم این جنگ کی به پایان میرسد. همه ما برای تحمل درد و رنجی که متحمل شدهایم به تراپی نیاز خواهیم داشت.»
مشاراوی میگوید: «برای من به عنوان شهروندی از غزه خیلی سخت بود»، اما انجام این کار که با مشارکت عجین شده بود، برای شخص من کمککننده بود؛ در واقع اشتراک گذاری «مرا نجات میدهد».
تکمیل فرآیند تولید فیلم از مرحله تصویربرداری تا پایان کارهای فنی در مقایسه با استانداردهای صنعت سینما جالبتوجه است.
هنرمندان از ژانویه تا ژوئن ٢٠٢٤ فیلمهای کوتاه خود را مقابل دوربین بردند و در جولای نسخه نهایی در جشنواره بینالمللی فیلم امان به نمایش درآمد. البته مشاراوی نسخه کوتاهتری را در ماه می در رویداد ویژهای که خود در کن ترتیب داده بود، به نمایش گذاشت تا آگاهی عموم در مورد این پروژه و آزار و اذیت مداومی که هموطنانش متحمل میشوند را افزایش دهد.
رافکات برخی فیلمها در غزه انجام شد و در تدوین نهایی توسط تیم او در فرانسه صورت پذیرفت.
«در زمینه صدا مشکلات زیادی داشتیم؛ زیرا در غزه پهپادها ٢٤ ساعته در حال پرواز هستند.»
مشاراوی توضیح داد که کمکردن سروصدای محیط برای شنیدن واضح سخنان کسانی که در فیلمها حرف میزندد ضروری بود اما اقدام به حذف کامل اصوات پیرامونی، از جمله پهپادها، نکردند، «زیرا واقعیت این است».
دیالوگها اکنون کاملاً واضح و رسا هستند، اما پهپادها تقریباً در تمامی فیلمها به عنوان یک شخصیت حضور دارند؛ یادآوری هولناک از زندگی روزمره تحت تهدید بمباران.
این تیم در فرانسه همچنین روی تصحیح رنگ و زیرنویس آثار نیز کار کردند. «ما اکنون یازده زیرنویس به زبانهای مختلف داریم.»
«از کانون فاجعه» در دو بخش ارائه شده است: قسمت اول و قسمت دوم. هر قسمت کمتر از یک ساعت است و حاوی یازده فیلم کوتاه است. با توجه به ماهیت غمانگیز و ناراحتکننده این آثار، بین دو بخش یک تنفس کوتاه به تماشاگران داده میشود.
مشاراوی درباره امنیت فیلمسازانی که با آنان همکاری کرده نیز توضیح داد. «چند هفته پیش یکی از فیلمسازان که هنوز زنده است، هشت نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داد. نام او وسام موسی است.»
فیلم کوتاه موسی، «فرح و میریام»، راوی تجربیات دو دختر جوان را فاش کرد که شش ساعت زیر آوار گیر کردهاند اما در نهایت نجات پیدا میکنند.
یکی از لحظات تلخ در این مجموعه فیلم مربوط به اثری از اعتماد وشاه است. فیلم او درباره یک گاری است که توسط قاطر کشیده میشود و مسافران را در غزه جابجا میکند و مردم به آن تاکسی میگویند.
فیلم ناگهان قطع میشود و فیلمساز تماشاگران را مستقیم خطاب قرار میدهد. سر صحنه تصویربرداری، خبر کشتهشدن برادر ناسم به همراه همه فرزندانش به او داده میشود.
او دیگر انگیزهای برای تکمیل فیلمش با پایانی دراماتیک ندارد و زینسان مستقیماً به دوربین خیره میشود و میگوید: «فقط با این یادبود میتوانستم آن را تمام کنم.»
ترتیب فیلمها که به دقت در نظر گرفته شده است، تماشاگران را به سفری می برد؛ در آمیخته با غم و اندوهی عمیق، همراه روزنهای کوچک از امید بدون اینکه واقعیت تلخ مملو از تاریکی را نادیده بگیرد.
انعطاف پذیری در مواجهه با ناملایمات، عزم و استواری در تعدادی از روایتهای مختلف درخشان است. نیدال دامو، استندآپ کمدین «همه چیز خوب است»، علیرغم قتلعامهای تکاندهنده در اردوگاه نصریات و مناطق اطراف کماکان مقاومت میکند. «چه جنگ باشد چه نباشد، من استحمام میکنم و نمایش خود را اجرا میکنم.»
فیلم جسورانه هانا الیووا، «نَه»، راوی داستانهایی است که کمتر به مرگ و ویرانی میپردازد. «من به دنبال قصههایی هستم که از شادی، خوشی، امید، عشق و موسیقی صحبت کند.»
زنان نقش برجستهای در جلوی و پشت دوربین در این مجموعه فیلمها دارند. بخش قابلتوجهی از فیلمها دارای نقشهای اصلی زن هستند و هفت اثر نیز توسط زنان ساخته شده است.
مشاراوی میگوید: «برای من نشاندادن هفت زن که در این شرایط زیر بمباران فیلم میسازند، بسیار مهم بود، زیرا در جامعه زنان بیشتر از مردان فعال هستند - نه فقط در سینما، بلکه در واقعیتِ جهان.»
«آنها از خانواده محافظت می کنند، پختوپز میکنند، اعضای خانواده را نجات می دهند. آنان قوی و قدرتمند هستند. من خودم این را میدانم، زیرا در طول جنگهای متعدد و انتفاضههای بسیار در غزه بودهام... من نقش زنان را میدانم. بنابراین داستان های زنان برای من مهم بودند.»
«از کانون فاجعه» نمایشی از دستاوردهایی است که فیلمسازان خلاق و بااستعداد در سختترین شرایط میتوانند به دست آورند.
تمامی این فیلمها به عنوان قطعاتی از هنر سینما که روی پای خود ایستادهاند و مستقلاً عمل میکنند، کار میکنند و به عنوان اسنادی مهم از آنچه بر روی زمین اتفاق افتاده است، ثبت خواهند شد.
در حالی که اسرائیل دانشگاهها، مؤسسات هنری و اماکن میراث فرهنگی را بمباران و ویران میکند، این مدارک سینمایی برای همیشه جاودانه خواهند ماند.