به گزارش حلقه وصل: گاهی واژهها از گلولهها پیشی میگیرند. این اتفاقی است که رسانهها یا انسانرسانهها میتوانند باعثش باشند. اگرچه جنگ در میدان نبرد آغاز میشود، اما امروز، روایت است که سرنوشت جنگها را رقم میزند. صدای گلولهها شاید خاموش شود، اما پژواک روایتها میتواند برای همیشه در ذهنها بماند. این روایتها گاهی مانند تیغ دو لبه عمل میکنند؛ از یک سو میتوانند الهامبخش و حماسی باشند و از سوی دیگر، در صورت بیاحتیاطی، مسیر دشمن را هموار کنند.
چه کسی باید روایتگر بحران باشد؟ آیا هر کسی که دوربین به دست دارد و مخاطب و توانایی انتشار محتوا در فضای مجازی را پیدا کرده، میتواند نقش «راوی جنگ» را بر عهده بگیرد؟ آیا میتوانیم هر تصویر و متنی را که تهیه میکنیم، بدون تفکر و تحلیل به اشتراک بگذاریم؟
در این گزارش، از روایتهایی میگوییم که به جای بازنمایی مقاومت و صلابت نیروهای خودی، خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کردهاند. از کسانی که بیتوجه به ظرافتهای روایتگری، با انتشار اخبار محرمانه یا نمایشهای ناآگاهانه، به قدرتنمایی دشمن کمک کردهاند. روایت بحران شاید ضروری باشد، اما این ضرورت هرگز نمیتواند بیمسئولیتی یا فقدان تخصص را توجیه کند.
روایت بحران، تیغ دو لبه!
جنگ باید روایت شود. شکی در آن نیست. حتی اگر یک گروه خبره تمام روزها و لحظههایی را که در یک جنگ میگذرد روایت کنند، باز هم جا دارد که افراد دیگر، از زوایای دیگر، با بیان دیگر و برای جامعهٔ هدف دیگری به آن بپردازند. حتی تکتک لحظاتی که بر تکتک افراد آن سرزمین گذشته نیز ظرفیت روایت شدن دارند.
اما آیا جایز است راوی، تمام اطلاعاتی را که در منطقهٔ بحرانزده حتی به درستی کشف یا دریافت میکند، بهصورت عمومی نشر دهد؟
در ماجرای ناآرامیهای سوریه عدهای برای روایتگری در مناطق درگیری حاضر شدند. اما عملکرد بعضی از آنها انتقاد و اعتراض بسیاری از فعالان رسانهای و فضای مجازی را برانگیخت. در این گزارش به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
تبلیغ ناخواستهٔ خودیها برای دشمن!
بعضی از کسانی که برای روایتگری ناآرامیها به سوریه رفتهاند، ناخودآگاه به تریبونی برای تبلیغ قدرت دشمن و ایجاد واهمه از شکست خودیها تبدیل شدهاند.
آنها با انتشار تصاویر کاروان نیروهای دشمن در بعضی مناطق سوریه، از تصرف و پیشروی سریع دشمن، تخلیهٔ شهر توسط مردم، فرار نیروهای ارتش، و... میگویند که احتمالاً ناخواسته خط ناامیدی و یأس را در جبههٔ خودی ایجاد میکند.
اطلاعرسانی اخبار محرمانه به عموم!
طبیعتاً ردهبندی محرمانگی اطلاعات بهویژه در بحبوحهٔ بحران در حیطهٔ تشخیص عموم و حتی اهالی رسانه نیست. چه بسا اطلاعات کماهمیت از نظر ما، قطعات گمشدهای باشند که دشمن آنها را کنار هم بچیند و پازل اطلاعات خود را برای طراحی ضربه به محور ما تکمیل کند.
اما آنچه مسلم است در این شرایط باید با حساسیت و دقت بیشتری به تولید و توزیع محتوا پرداخت و از انتشار اطلاعات غیرضروری که ممکن است به جبههٔ خودی آسیب برساند خودداری کرد.
ممکن است اطلاعات مربوط به حضور یک فرمانده در میدان جنگ هم از این نوع اطلاعات به شمار آید.
مثلاً بعد از اینکه یکی از سلبریتیهای حاضر در سوریه خبر ورود یکی از فرماندهان ایرانی را برای مبارزه با تروریستها منتشر کرد، بسیاری از فعالان مجازی ذیل همان توییت به او اعتراض کردند و هشدار دادند که ادامهٔ این روند انتشار اطلاعات تا چه حد میتواند خطرناک و به ضرر جبههٔ مقاومت باشد.
بعضی از آنها به انتشار تصویر این فرمانده نیز اعتراض کردند و رسانهای کردن چهرهٔ او را در حالی که بیشتر مردم تا آن موقع این فرمانده را اصلاً نمیشناختند، حرکت در زمین دشمن تعبیر کردند.
بازی کردن در زمین دشمن
در همین حین «بشری سعد» همسر «محمدرضا نوری» (ابوعباس) مستشار اسیر ایرانی در عراق، با نقل خاطرهای از همسرش به انتشار عجولانهٔ اخبار در فضای مجازی اعتراض و انتقاد کرد.
او در توییتی نوشت «یادم هست یک بار ابوعباس خیلی ناراحت بود. پرسیدم چی شده. گفت یکی از دوستانم شهید شده و پیکرش دست دشمن مانده. با اشک ادامه داد دشمن نمیدانست این پیکر برای یک شهید ایرانی است و تا پای مبادله به همراه پیکر سوریها جلو آمدند. اما آنقدر با هیجانات و جهالتها در همون ساعتهای اولیه، عکس و فیلم از شهید پخش شد که دشمن فهمید او ایرانی است و هیچ وقت آن پیکر برنگشت.
یا اینکه مثلاً بارها حتی خانوادهٔ شهدا هنوز خبر نداشتند و ناگهانی در رسانههای عجول و جاهل خبر شهیدشان را دیدند. میدونید چی به روزگار آنها اومد؟ به چه زبونی باید گفت؟ نکنید! تو رو هر که میپرستید در زمین دشمن بازی نکنید!»
باید مخاطب را آگاه کرد
«امین بسطامی» فیلمساز و کارشناس سواد رسانهای نیز با تأکید بر اهمیت و خطر جنگ رسانهای نوشت باید مخاطبان را آگاه کرد تا در تلهٔ روانی گرفتار نشویم.
او در توییتی به انتشار بیضابطه و ناآگاهانهٔ اخبار سوریه در فضای مجازی انتقاد کرد و نوشت «داعش قبل از آمدنش خبر سر بریدن را پخش میکرد که مردم شهر را خالی کنند. سقوط سوریه در افکار عمومی به عنوان یکی از پایگاههای ایران یعنی ابتدای سقوط خود ایران! این پالس آمادهسازی آشوب هم هست. میفهمید چه اخباری را ثانیهای منتشر میکنید؟!»
به روایتگر کاربلد نیاز داریم، نه بلاگر بحران!
لازم به تأکید نیست که «روایتگری بحران» یک موضوع کاملاً تخصصی است و طبیعتاً نیاز به افراد آموزشدیده، متخصص و باتجربه دارد. نیروهای روایتگر بحران باید سختگیرانه و از بین بهترینها و کاربلدترینها انتخاب شوند.
با توجه به نمونههایی که ذکر کردیم به نظر میرسد بعضی از کسانی که برای این منظور در مناطق جنگی حضور دارند، دارای شرایط ضروری و اولیه برای این کار نیستند و ممکن است باعث آسیبها و دردسرهای جدی شوند. بنابراین لازم است مسئولان امر سود و زیان حضور چنین افرادی را در مناطق جنگی موردبازبینی و تصمیمگیری مجدد قرار دهند!