به گزارش حلقه وصل: در هفته بسیج قرار داریم و بار دیگر فضای عمومی جامعه متدین سعی دارد تا به شکلی یاد و خاطره شهدای بسیجی را با برگزاری مراسمات و یادوارهها گرامی بدارد. گرچه برگزاری مراسم مهم و در جای خودش نیاز ضروری است، اما ما باید متوجه اندیشه و تفکر بسیجی باشیم تا مراسماتی با نام بسیحی شهید. بسیجی بیش از آن که نیرویی داوطلب برای حضور در جنگ باشد، یک مدل و الگوی زیست انسان است که آن را نمایندگی میکند. بسیجی نه یک عضو در سازمان یا نهاد، بلکه نماینده نوعی اندیشه دینی در جامعه امروز جهانی است.
بسیجیان، وارثان زمین هستند
رهبری معظم درباره ماهیت بسیج میگوید: «اسم بسیج کشور ما، [یعنی] مجموعه شما چیست؟ نیروی مقاومت بسیج مستضعفین. مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند، مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً اقشار آسیبپذیر معنا میکنند، یعنی آسیبپذیران؟ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین، مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه موجودی زمین خواهند بود، بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.۱۳۹۸/۰۹/۰۶.»
چهار شاخصه اصلی بسیجی
بنا به این حرف، شخص بسیجی، نه یک شخص بسیج شده یا محدود در یک ساختار سازمانی، بلکه تبلور و بروز نوعی اندیشه الهی و ایمانی است که خود را در برهههای حساس، نظیر جنگ نشان میدهد. سیدجواد طاهایی، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی در کتاب «پدیدارشناسی بسیجی شهید» در این باره مینویسد: «وجه مشخصه بسیجی ۴ ویژگی مرتبط با هم است: باور به ضرورت دفاع مؤثر از انقلاب، وحدت عقاید و احساسات، ارتباط عقیدتی و روحی ویژه با امام خمینی (ره) و سرانجام، شهادت باوری یا مرگ آگاهی.» با چنین نگاهی به شخص بسیجی، چه بسا فردی سالیان سال در محیط سازمانی آن حضور داشته باشد، اما بسیجی به معنایی که مرادِ گفتمان انقلاب اسلامی است نباشد. در تبیین بهتر این موضوع، آیتالله خامنهای میگوید: «بسیج مایه عزّت کشور و نظام است. چرا؟ چون معنای بسیج حضور متن مردم در عرصههای فعالیتهای اساسی برای ملّت و کشور است. هر دولتی و هر کشوری وقتی مردم را داشته باشد، هر جایی که متن مردم حضور پیدا کنند و مردم حرکت بکنند به یک سمتی، پیروزی قطعی است، این یک چیز مسلّم است. آنجایی کشورها ضربه میخورند، شکست میخورند که مردمشان در صحنه نباشند یا وحدت عمل نداشته باشند. آنجایی که مردم در صحنهاند و پیوند و اتّحاد میان آحاد مردم هست، پیروزی و پیشروی قطعی است. بسیج یک چنین نمونهای است، مظهری است از همین حضور مردمی در صحنه و پیوند مردم با یکدیگر، به این چشم به بسیج باید نگاه کرد. ۱۳۹۲/۰۸/۲۹»
پایمردان عهد و وفا با خداوند
طاهایی در اثر خواندنی خود، درباره اهمیت شخص بسیجی میگوید: «بسیجی نمونه و نامی برای آن دسته از ایرانیانی است که به پیمان اولیه خود با «خود» بیشتر از دیگران پایبند مانده بودند. چرا پیمان با خود؟ زیرا امام خمینی(ره) و انقلاب تبلور بیرونی تجدید عهد خودِ زمانی یا مدرن فرد با خود تاریخی وی بود. بسیجی اوج تبلور این نوع خودآگاهی یک اجتماع کهن بود. خودآگاهی تاریخی یا تجدید عهد فرد ایرانی با تاریخ مطلق گرایانه کشور خود موضوع یا محتوای انقلاب اسلامی است. با انقلاب اسلامی فرد ایرانی باز هم همچون همیشه تاریخ کهنش خود را با خداوند طرف میدید، اما این بار با میزان بیشتری از حساسیت و آگاهی و با نظرگاهی معطوف به سیاست. این بار خداوند موضوع آگاهی است، آنچه ممکن است ما از بیرون آن را تجدید عهد بنامیم فرد ایرانی خود آن را همچون پیمان سیاسی از سر اختیار با خداوند میدانست.»
امام برای بسیجی یادآورنده خداوند و اراده او بود
بسیجی، دستآموز تعالیم حضرت امام خمینی(ره) است، از این رو او برای امام به عنوان معلم خویش ارزش و جایگاه والایی قائل است، به نوعی که امام خمینی(ره) نه صرف یک رهبر یا فرمانده بلکه، برای بسیجی اهمیتی الهی و ایمانی پیدا میکند. در پدیدارشناسی بسیجی شهید میخوانیم: «امام برای بسیجی یادآورنده خداوند و اراده او بود. امام خمینی(ره) همچنین برای بسیجی نشانه انتخاب آزادانه او برای جهیدن به دریای درد و مصیبت بود. بسیجی این انسان پس از انقلاب مدرن حتی اگر خاستگاهی روستایی میداشت دارای فردیتی آزاد و انتخابگر بود. او در طول قرنها از پدران خود مهارت رهاییطلبی از امریههای حکومتی و راههای دولت گریزی را آموخته و درونی کرده بود و به علاوه ابعاد ملی دموکراتیک و مدرن انقلاب اسلامی نیز تا حدی تجربه آزادی را به او آموخته بود. ابرقدرتهای جهانی از دیدگاه بسیجی و امام خمینی کسانیاند که در مقابل اراده خداوندی به تحقق عدالت در سطح جهان ایستادهاند. بسیجی در چهره ابرقدرتهای جهان خود آنها را نمیبیند، او آنها را صرفاً نمایندگان یا تداوم جریان تاریخی ظالمی میداند که از ابتدای مقابله حقیقت و نمایندگی حقیقی آن یعنی انبیای ابراهیمی ایستاده بودند. از این رو میتوان گفت که آمریکا، صدام، شیوخ منطقه و دولتهای اروپایی غربی برای او در سطح اصولی، پدیدههای قابل اعتنایی نبودند، آنها برای او فقط نماد بودند و نه چیزی بیش از آن، بنابراین از نظر او نبردی بسیار بزرگ و دورانساز در بین است که گستره آن سراسر جهان را در میگیرد.»