به گزارش حلقه وصل: محمدجواد اخوان در یادداشتی نوشت: در طول بیش از یک ماهی که از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه میگذرد، انتشار اخبار و تصاویر جنایات رژیم خصوصاً علیه کودکان و غیرنظامیان عواطف بسیاری را جریحهدار کرده و کم نیستند افرادی که میپرسند در این شرایط خاص «چه کمکی از ما به مردم مظلوم غزه برمیآید؟» روشن است که برای عموم مردم حتی گزینه امدادگری به مردم فلسطین ممکن نیست و با توجه به محاصره شدید و غیرانسانی غزه کمک مالی هم بهسختی ممکن است به تأمین مایحتاج ضروری اهالی غزه بینجامد، بنابراین عملاً گزینههای نظامی، لجستیکی و حتی مالی موضوع این یادداشت نیستند و تمرکز بر کمک فرهنگی و اجتماعی است که از عهده بسیاری برمیآید.
۱- پیش از هر چیز باید برای افزایش آگاهی خودمان نسبت به ظلم ناروایی که بر ملت مظلوم فلسطین میرود تلاش کنیم. بهرغم آنکه موضوع قدس و فلسطین یکی از سرفصلهای متعارف خبری و رسانهای کشور در طول سالهای پس از انقلاب بوده است، اما به دلیل فقدان آگاهی از جزئیات تاریخ و مسائل فلسطین عملاً بازار مکاره شبهات ماهوارهای بخشی از جامعه را هدف گرفته و برای مقابله با این شبهات ابتدا باید خودمان بدانیم که ماجرای تلخ فلسطین چیست و چه ابعادی دارد. هرچند قصور و تقصیرهای بسیاری در مورد تولیدات فرهنگی و هنری در مورد فلسطین شده و عملاً هیچ نسبت صحیحی میان اهمیت این موضوع و میزان محصولات فرهنگی و هنری مرتبط با آن در کشور ما برقرار نیست، باید تلاش کرد با مطالعه و وقت گذاردن معتنابه، همه ما این کاستیها را حداقل در مورد خودمان جبران کنیم و سطح آگاهی و دانش خود را در این موضوع ارتقای جدی دهیم.
۲- اگر بتوان تا حد خوبی بر موضوع مسلط شد، باید دیگران را نیز آگاه کرد و در زمانهای که به دلیل «محاصره تبلیغاتی دشمن» دیواری نامرئی میان بخشی از جامعه ما و رسانههای معتبر داخلی کشیده شده است، باید با تعاملات میان فردی واقعیتهایی را که بسیاری نمیدانند، در اختیارشان قرار دهیم. کسانی که روایت ناقص و غرضآلود رسانههای فارسیزبان را از ماجرای فلسطین در یاد دارند، باید بدانند که حقایقی هم هست که از آن بیخبرند و در صورت ندانستن این حقایق است که ممکن است تلقی کاملاً اشتباهی از رویدادها پیدا کنند. در اینجا تکتک ما بهسان انسانرسانههای مبارز باید خود را در صف جهاد تبیین بدانیم و آنها که به زبانهای دیگر آشنایی و تسلطی دارند، باید بخشی از توان خود را صرف روشنگری در افقی فراتر از مرزهای جامعه ایرانی بکنند. طبیعی است که شبکههای اجتماعی متصل به صهیونیستها در این راه مانعتراشی میکنند، اما «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور».
۳- گام بعدی تلاش برای ایجاد کارزارهای اجتماعی علیه اشغالگرانی است که از حمایتهای غرب و حتی منطقه برخوردارند. باید از همین ظرفیت روشنگری به زبانهای دیگر استفاده کرد و ملتهای مختلف را علیه دشمن صهیونیستی بسیج کرد. ساکنان کشورهایی مثل ترکیه و جمهوری آذربایجان که کشورشان تأمینکننده سوخت و ارزاق رژیم صهیونیستی است، باید بدانند چگونه دولتهایشان هیزم آتشهایی را که بر جان کودکان غزه میافتد، تأمین میکنند. هرچند رسانههای «جریان اصلی» غرب روایتی خیلی رقیق و کماثر از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه ارائه میکنند، اما موج بیداری گستردهای که در خیابانهای اروپا و امریکا علیه اسرائیل به راه افتاده است، این امید را زنده میکند که با تلاشهای حتی کوچک رسانهای میتوان دنیا را علیه جنایتکاران صهیونیست بسیج کرد و فشار را بر حامیان غربی این رژیم – اعم از دولتها و کارتلهای چندملیتی- افزایش داد. ممکن است این فشارها حتی مانع چندانی بر سر کودککشی رژیم صهیونیستی نشود- کما اینکه در ۷۵ سال گذشته نیز چنین بوده است-، اما میتوان امیدوار بود که نقاب دروغین حقوق بشر از چهره لیبرالهای حامی اسرائیل بیفتد و شناخت هرچه بیشتر ماهیت این شعارهای فریبنده، خود دستاورد مهمی است که میتواند آینده را برای نجات ملت مظلوم فلسطین و سایر مستضعفان جهان هموارتر سازد.