به گزارش حلقه وصل: محمدجواد اخوان در یادداشتی نوشت: در همیــن یک هفتهای کــه از آغــــاز عملیات اعجابانگیز «طوفان الاقصی» در سرزمینهای اشغالی میگذرد، نشانههای بارزی از تغییر معادله قدرت در منازعه میان صهیونیستها و مقاومت به چشم میخورد. برخی از این نشانهها در سطحی رقیقتر در جنگهای قبلی میان مقاومت و اسرائیل دیده شده بود و برخی البته کاملاً بدیع و منحصربهفرد است، اما در مجموع قرائن و شرایط حاکی از آن است که مسئله فلسطین وارد دوران جدید و سرنوشتسازی شده است.
۱- شکست اطلاعاتی خفتبار صهیونیستها که منجر به وقوع یک غافلگیری راهبردی شد، در دو طرف منازعه نشانههای روشنی دارد. طرف فلسطینی علاوه بر تحمیل غافلگیری بر صهیونیستها، توانست طرحریزی عملیات خود را در سکوت کامل خود پیش برد. سرعت پیشروی فلسطینیها در منطقه «غلاف غزه» - که حاشیهای به وسعت حدود دوبرابر نوار غزه در پیرامون آن است- حاکی از کار اطلاعاتی دقیق پیش از عملیات است و در مقابل با آنکه این سرزمین حدود دو دهه است زیر ذرهبین امنیتی رژیم قرار دارد، وقوع چنین غافلگیریای نشان از ضعف جدی در کلیت سامانههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی دارد، ضعفی از نوع ساختاری که ریشه در چالشهای درونی رژیم نیز دارد.
۲- آمادگی کامل نیروهای مقاومت فلسطینی در مقابل تحیر و دستپاچگی صهیونیستها بهخوبی وضعیت واقعی دو جبهه را نشان داد. جامعه صهیونیستی، جامعهای کاملاً میلیتاریستی است و همه جوانان و بزرگسالان این جامعه اعم از مرد و زن به خدمت سربازی اعزام میشوند و همیشه رژیم آمادگی نیروهای خود را مزیت نسبی خود میدانسته است. در مقابل ثابت کرد که نیروهای مقاومت تا چه حد آمادگی دارند که در خارج از نوار غزه به چنین عملیات گستردهای دست زدند. فراموش نکنیم که نوار غزه سالها تحت محاصره بوده و ساکنان غزه، و بهویژه جوانان آن، تردد چندانی به منطقه تحت اشغال رژیم نداشتهاند، اما در عملیات اخیر به خوبی نشان دادند که تا چه حد به این منطقه مسلطاند و از آن شناخت دارند.
۳- وضعیت یک هفته گذشته در غلاف غزه بهخوبی نشان داد که پروژه «استیطان» (استقرار صهیونیستها از طریق شهرکسازی) تا چه حد ناکارآمد بوده است. صهیونیستهای ساکن شهرکهای اشغالی هیچ گونه وابستگی و تعلقخاطری به این خانههای بادآورده خود ندارند و بهسادگی از آن جدا میشوند. آنچه در غلاف غزه رخ داد، واقعیتی از کل سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ است و در عمل ثابت شد در جنگهای احتمالی آینده چگونه شهرکهای اشغالی به سادگی به دست مالکان واقعی آنها خواهد افتاد. در مقابل هم فلسطینیانی هستند که ۷۵ سال است از خانه خود آواره شده و مجبور به نفی بلدشدهاند، تا چه حد هنوز تعلقخاطر به سرزمین مادری خود دارند و انبوه جنایتهای ددمنشانه صهیونیستها در بمباران غزه را به امید بازگشت به خانه تحمل میکنند.
۴- در طول دو دهه گذشته هرقدر برخی سران عرب از حمایت از مردم فلسطین عقبنشینی کرده و به سازش روی آوردهاند، در مقابل مؤلفههای جدیدتر و مؤثرتری از مقاومت بروز کرده و در واقع «میدان» اراده خود را بر همه میزهای دیپلماتیک تحمیل کرده است. راز این دو تغییر همزمان را باید در ناامیدی هرچه بیشتر فلسطینیها از حمایتهای سران عرب و تکیه بر ایمان و خودباوری جستوجو کرد. دیگر فلسطینیها منتظر نظر سران عربی نیستند و این اعراب هستند که باید برنامهها و سیاستهای خود را، با «میدان» تنظیم کنند. همانگونه که طوفانالاقصی مانع از تعبیر خواب آشفته تطبیع عربی شد و البته کسانی که مدتها بود مردم فلسطین را فراموش کرده بودند هم بهناچار به اظهاراتی حمایتی از آنان روی آوردند.
اینها و بسیاری از قرائن دیگر نشانگر آن است که طوفانالاقصی فقط یک عملیات نظامی اعجابآور نیست، بلکه نقطه عطفی راهبردی در تاریخ اشغال فلسطین است که میتوان آن را سرآغاز روندی جدیدی از تحولات دانست. روند جدیدی که طی آن بازیگر جدید و مستقلی به فهرست بازیگران منطقهای اضافه شده که میتواند همه گفتگوهای پشت پرده دیپلماتیک یا بودجههای میلیارد دلاری اطلاعاتی و لجستیکی را در یک نیم روز بر باد دهد. در مقابل هم واقعیت قدرت رژیم صهیونیستی مشاهده شد و افسانههای برساخته از قدرت مافوق تصور آن فروریخت. مقاومت فلسطینی امروز خود را به دنیا ثابت کرد و در آینده جلوههای جدیدی از قدرت خود را نشان خواهد داد.